* با اجتماعی شدن مساله محیط‌زیست و چالش‌های آن، نظرات و دیدگاه‌های جامعه علمی منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور نیز لاجرم از پستوی مهجور کلاس‌ها و مقالات آکادمیک به فضای عمومی و اجتماعی جامعه رهسپار شده است. در این فرآیند برخی دیدگاه‌های آکادمیک با نظرات کنشگران عمومی محیط‌زیست پیوند پیدا کرده است، پیوندی که منجر به سیطره غالب هیجانات و احساسات کنشگران عمومی محیط‌زیست بر دیدگاه‌های آکادمیک در فضای عمومی شده است.

* پیوند و ترکیب احساسات عمومی طبیعت دوستی با برخی تلقیات آکادمیک منجر به شیوه‌ای از کنش محیط‌زیست گرایی در کشور شده است که می‌توان آن را ماهیتا نوعی «اکولوژیسم ایرانی» نامید. دابسون در ۱۹۹۰ اکولوژیسم را جهان‌بینی سیاسی علم اکولوژی تعریف می‌کند. این جهان‌بینی که طرفداران متعصب جنبش‌های سبز از آن حمایت می‌کنند، بیان می‌کند تغییر رابطه بین انسان و طبیعت در سایه سیاسی کردن فرامین اکولوژی در بدنه اجتماعی جامعه امکان‌پذیر می‌شود.

* اکولوژیسم ایرانی خودآگاه یا ناخودآگاه باور دارد از آنجاکه تغییرات بنیادین اجتماعی و اقتصادی جامعه صرفا در پرتو تغییر رویکردهای سیاسی و مدیریتی امکان‌پذیر است، بر این اساس برای نجات محیط‌زیست کشور از چنگال بحران‌های موجود چاره‌ای جز حاکمیت اصول اکولوژی بر پیکره مدیریت منابع طبیعی کشور نیست. در واقع این رویکرد معضلات زیست‌محیطی کشور را نتیجه عدم سیطره علم اکولوژی بر روح تصمیم‌گیری‌های ملی، منطقه‌ای و محلی می‌داند و تنها راه اجرایی شدن این رویکرد را در داشتن سیاستمداران، برنامه‌ریزان و مدیرانی می‌بیند که علاوه بر تخصص در اکولوژی باید مروج اکولوژیسم در بدنه جامعه نیز باشند.

* چالش اصلی اکولوژیسم ایرانی ترویج این دیدگاه مخرب در جامعه است که تنها راه بهبود اوضاع محیط‌زیست کشور، ایجاد انقلابی فراگیر در تغییر نگاه سیاسیون، برنامه ریزان و مدیران است و لازمه این تغییر، اعطای صندلی‌های موجود به متخصصان محیط‌زیست و محاکمه مدیران سابق است. تجربه واسپاری صندلی مدیریت منابع طبیعی کشور براساس ایدئولوژی اکولوژیسم ایرانی نشان داد برای تسری واقعی سیاست اکولوژی بر منابع طبیعی باید ساختار و جایگاه سازمانی و فراسازمانی، بدنه کارشناسی و اساسا نگرش مردم تغییر کنند. این موضوع به این معنی است که برای داشتن محیط‌زیست‌مطلوب، از بالا تا پایین همه ساختارهای موجود باید دگرگون شوند.

* یکی از جلوه‌های عیان اکولوژیسم ایرانی تولید و ترویج مفهوم و طرحی به نام «استراحت یا تنفس جنگل» در جنگل‌های خزری است. طرحی که از دل حساسیت‌های عمومی نسبت به نگهداشت این جنگل‌ها از یک طرف و ضعف‌های مفرط نحوه تدوین و اجرای طرح‌های جنگلداری از طرف دیگر در درون نهادهای آکادمیک منابع طبیعی کشور سربرآورد. این طرح با «بینش انقلابی» با نفی تمام قد تجربه چند ده ساله نظام جنگلداری کشور، نه‌تنها فرصت نقد و اصلاح روندهای موجود را گرفته است بلکه با ترویج مفاهیم موهوم حراست‌گرایان (Preservationists)، در عمل فرصت و زمینه مساعدی برای تخریب گسترده جنگل‌های ارزشمند هیرکانی فراهم آورده است.

* اکولوژیسم ایرانی در مأمن جامعه سیاست زده و بوروکراتیک ایران امروز، بسیار ترویج و شنیده می‌شود و با هر رخداد و بحران زیست‌محیطی، غوغا و شوری به خود می‌گیرد و بلند فریاد می‌زند دوای درد و راه حل مساله محیط‌زیست در دستان و سیطره من است: فقط حاکمیت اکولوژی گرا‌ها بر حق است و آنها می‌توانند محیط‌زیست‌ موجود را به محیط‌زیست ‌مطلوب تبدیل کنند. مسلم انگاری این دیدگاه و سوءاستفاده ناخواسته از توان کنشگری دوستداران طبیعت در ترویج این فرهنگ، منجر به جزم‌نگری در فهم و حل مسائل محیط‌زیست کشور شده است.

* نزدیک به دو قرن است که موضوع ارتباط انسان با طبیعت در محافل آکادمیک و فضای عمومی دنیا محل بحث‌های انتقادی جدی است. از همین‌رو لازم است کنشگران مکتب اکولوژیسم ایرانی فرصت نقد به این رویکرد را هم برای خود و هم برای دیدگاه‌های مخالف مغتنم شمارند. در شرایط کنونی تسری اکولوژیسم ایرانی درحال تنزل دادن رسالت متخصصان آکادمیک منابع طبیعی کشور به کنشگری عامه پسند است.