قائم مقام حکومت ایران! کنسولگری روسیه در رشت

نفوذ سیاسى روس‌ها در گیلان، بعد از جنگ‌هاى اول و دوم ایران و روس، با گرفتن حق قضاوت کنسولى (کاپیتولاسیون) از دولت ایران، آغاز و با ایجاد نیروى قزاق در تهران و شهرهاى شمالى، به دست افسران روس تحکیم شد. روس‌ها بعد از جنگ دوم ایران و روسیه که به شکست ایران انجامید، قرارداد ترکمانچاى را در سال ۱۲۴۳ ق/  ۱۸۲۸ م با ایران امضا کردند. این عهدنامه، سلطه روسیه را بر شمال ایران تثبیت کرد. براساس ماده ۱۰ آن قرارداد، روس‌ها حق گشایش کنسولگرى و انتصاب نماینده بازرگانى را در هر کجا که تجارت ممکن بود، به دست آوردند. بعد از انعقاد آن قرارداد، رفته رفته روس‌ها در چندین شهر ایران، از جمله رشت، کنسولگرى تاسیس کردند و نمایندگانى از طرف خود به عنوان کنسول در این شهرها گماردند. این کنسولگری‌ها، چندى بعد به مراکز مهمی تبدیل شد. کنسول‌ها در آن زمان با مداخله خود در امور داخلى شهرها، در پى آن بودند که هرچه بیشتر در منطقه نفوذ کنند و بر اوضاع اجتماعى، سیاسى و اقتصادى آن تسلط یابند. حضور روس‌ها در اواخر دوره قاجار در شهر رشت، بسیار چشمگیر بود. کنسول‌های روس، با نفوذی که داشتند، در امور داخلی از جمله در برخورد با مشروطه‌خواهان، وارد کردن نیروهای قزاق و به هم ریختن نظم شهر، همچنین در امور اقتصادی مثل احداث جاده و راه‌آهن یا گاهی به عهده گرفتن ریاست شعبه بانک استقراضی روس در رشت یا در زمینه‌های اجتماعی مثل تاسیس مدارس روسی مداخلات بسیاری داشتند. روس‌ها که از مدت‌ها پیش همواره درصدد بودند ایالات زرخیز شمال را تصرف کنند و به این ایالات، چشم طمع دوخته بودند. سرانجام به موجب قرارداد ۱۹۰۷م با انگلیس، نواحى شمالى ایران، در محدوده نفوذ به شمار آوردند. اما با انقلاب بلشویکى اکتبر ۱۹۱۷م روسیه، کلیه امتیازات دوره تزارى لغو شد و اشغال سرزمین‌هاى ایران به دست روس‌ها پایان پذیرفت. نماینده‌هاى کنسولى در رشت، تقریبا اداره امور محلى را در دست خود گرفته بودند و در امور داخلى، مداخله می‌کردند، به طورى که بر اثر مداخله و حضور و نفوذ روس‌ها در شهرها و مناطق مختلف از جمله رشت، در اصل قدرت داخلى هر محل به دست کنسولگری‌ها و قزاقان روسى بود و این کنسول‌ها، قدرت را از حاکم شهر سلب کرده بودند و در واقع کنسول بود که در شهر نفوذ و قدرت داشت نه حاکم شهر! از آنجا که روسیه بیش از سایر کشورها در اجرای کاپیتولاسیون در ایران اصرار داشت، لذا ایالات شمالی ایران، از جمله گیلان، محل ظهور آثار منفی کاپیتولاسیون بودند. مداخلات کنسول‌خانه به انواع مختلف صورت می‌گرفت.

نیکیتین در این مورد می‌نویسد: «آنها نه فقط باید در امور تبعه روس که به واسطه وجود رژیم کاپیتولاسیون از وظایف مسلم ما به شمار می‌رفت، مداخله می‌کردند بلکه باید در کار رعایای ایران هم که تحت‌الحمایه دولت روس بودند مداخله کنند. از طرفی تبعه مسلمانان روس اغلب با زنان ایرانی ازدواج کرده بودند. در چنین مواردی قانونی در کار نبود و بنا به عادات و رسوم کنسولگری نمی‌توانست بی‌طرف بماند و ناچار مداخلاتی می‌کرد. یک نوع تحت‌الحمایه بودن هم توسط مشتریان بانک روس به وجود آمده بود و کنسول باید از صاحبان املاکی که در وثیقه بانک روس بود حمایت کند که مبادا خسارتی متوجه مالک شود. به علاوه کنسول مجبور بود که به امور راه شوسه انزلی به تهران و تصادفاتی که در آن روی می‌دهد نظارت و مراقبت داشته باشد. این امور نشان می‌دهد که قدرت و نفوذ اداری کنسول در تحت رژیم کاپیتولاسیون تا چه اندازه بوده است. عده زیادی از زنان و مردان همه روزه صبح در کنسول‌خانه ازدحام کرده و منتظر بودند تا شکایات خود را به کنسول تسلیم نمایند. این جمعیت را عریضه چی می‌گفتند. ورجاوند نیز می‌نویسد: «در هر  شهری که روس‌ها کنسول داشتند، افرادی به نام تبعه آن دولت در آنجا به کار تجارت و دیگر فعالیت‌ها می‌پرداختند، در صورت پیدا کردن اختلاف با ایرانیان و مسوولان ایران و انجام هر جرمی، رسیدگی به آن بر عهده کارگزاری بود و شخص کنسول و نماینده آن در حمایت از آن تبعه وارد ماجرا می‌شد.»

بنابراین کنسولگری روس در رشت قائم‌مقام حکومت ایران بوده است و این نتیجه آثار قضاوت کنسولی یا کاپیتولاسیون است. یکی دیگر از آثار مخرب کاپیتولاسیون تشکیل سپاه قزاق بود که توسط روسیه در ایران انجام شده بود و از نظر سیاسی و دیپلماسی دستورات لازم را از کنسول روس می‌گرفت و فرماندهان قزاق‌های ایران مستقیما از سن پترزبورگ تعیین می‌شدند و حقوق خود را هم طبق دستورات سفارت روسیه از بانک استقراضی روس دریافت می‌کردند و فرمانده قزاق‌ها هم فقط از شاه اطاعت می‌کرد و مطیع وزیر جنگ ایران یا سایر مقامات دولت نبود. کلیه افسران روس علاوه بر مواجبی که از روس می‌گرفتند، حقوقی هم از شاه ایران می‌گرفتند. این افسران در براندازی حکومت مشروطه و ایجاد استبداد صغیر نیز دخالت داشتند.

 نهضت جنگل و کنسول روس در رشت

مبارزه جنگلی‌ها به رهبری میرزا یونس رشتی معروف به میرزا کوچک، علیه نیرو‌های روسیه تزاری در ایران از اواسط جنگ جهانی اول شروع شد. آفیسکوف به حاکم رشت (حشمت‌الدوله) فشار می‌آورد که این غائله را در نطفه خاموش کند. در این تاریخ دو حزب نسبتا مقتدر در رشت فعالیت سیاسی داشتند: حزب دموکرات و حزب اتحاد و ترقی. اغلب اعضای این دو حزب باطنا طرفدار نهضت جنگل بودند. مفاخرالملک، رئیس شهربانی رشت که از طرف روس‌ها به این سمت منصوب شده بود، داوطلب شد که شخصا به جنگ جنگلی‌ها برود و ریشه تشکیلات آنها را بکند. این لشکرکشی به نتیجه نرسیده و خود مفاخرالملک کشته شد.

کنسول روس سپس تصمیم گرفت گروهی از قزاقان روسی را که در بیرحمی شهرت داشتند، برای قلع و قمع تشکیلات جنگل بفرستند. این نیرو نیز شکست خورد و مقداری اسب و اسلحه متعلق به آنها به دست جنگلی‌ها افتاد. فاتحان جنگل با اسرا، مخصوصا با قزاقان اسیر ایرانی به خوبی رفتار کردند و از این رهگذر بر نیکنامی خود افزودند. از چشم مقامات اشغالگر روس قضیه آنچنان اهمیتی پیدا کرد که آفیسکوف مقامات مرکزی تهران را مجبور ساخت به طور جدی با تشکیلات جنگل روبه‌رو گردند. در نتیجه فشار و تاکید او بود که حدود چهارهزار قزاق سواره و پیاده و توپخانه، به فرماندهی کالچوک‌اوف، به جنگل اعزام شد. عده‌ای از فئودال‌های محلی نظیر امیر مقتدر طالشی و برهان‌السلطنه طارمی نیز با قوای خود ستون‌های اعزامی مرکز را تقویت می‌کردند. در این جنگ شکست سختی به قوای جنگل وارد شد و عده‌ای از بهترین افراد میرزا کوچک‌خان کشته شدند. جنگلی‌ها شکست خوردند ولی قلع و قمع نشدند.

در این ضمن در روسیه انقلاب شد و تزار استعفا داد. دومین نخست‌وزیر دولت انقلابی روس، آلکساندر کرنسکی، در ژوئیه ۱۹۱۷م به فرماندهان قوای روس، از جمله ژنرال باراتف، در ایران دستور داد که خاک ایران را تخلیه کنند و به روسیه بازگردند، خط سیر مراجعت سربازان روسی از مناطقی که تحت اشغال جنگلی‌ها بود می‌گذشت و لازم بود قبلا قراردادی در این باره میان فرماندهان روسی و زعمای جنگل بسته شود تا عقب‌نشینی سربازان روسی به اصطکاک مسلح منجر نشود. این قرارداد بسته شد و تخلیه ایران از قوای تزاری آغاز شد و شهر رشت به تصرف قوای جنگل درآمد.

- از مقاله‌ای به قلم عبدالرسول خیراندیش و اعظم رحیمی جابری