مشروطه‌خواهی تجار سنندج

علی‌اصغر شمیم، علت اصلی ضعف تجار کرد را حضور برخی تجار فرصت‌طلب و طماع یهودی در سنندج می‌داند که قسمت اعظم تجارت منطقه را در انحصار خود داشتند. لازاریف نیز گزارشی از استیلای کامل تجار روسیه در سنندج ارائه می‌دهد و متذکر می‌‌شود که «بیش از ۳۰‌درصد تجار سنندج، پیوند محکمی با تجار روسی داشتند.» البته به‌علت بعد مسافت، شدت این پیوند نسبت به ساوجبلاغ کمتر بود اما این وابستگی باعث می‌شد سیاست‌های تجار در منطقه همچنان تداوم داشته باشد؛ این تجار در جهت رفاه اقتصادی اهالی و گسترش صادرات محصولات بومی کردستان، از جمله صنعت قالی، گام مثبتی برنداشتند، حال‌آنکه این صنعت بنا به گفته ساموئل بنجامین- اولین سفیر آمریکا در ایران‌(۱۸۸۳.م)- در کردستان بسیار بااهمیت بوده است. در واقع می‌توان گفت تجار مقیم سنندج می‌توانستند با حمایت از صنعت قالی‌بافی کردستان و سعی در توسعه آن، در تحکیم پایه‌های اقتصادی و همچنین سیاسی خود بکوشند و در برابر اشرافیت سیاسی سنندج به‌عنوان یک نیروی مستقل و مترقی وارد عمل شوند و رسالت تاریخی خود، یعنی هدایت جامعه درحال گذار از مرحله ارباب‌رعیتی به دوران سرمایه‌داری را برعهده گیرند. درخصوص تبلیغ و گسترش افکار مشروطه‌خواهانه در سنندج، نکته جالب‌توجهی وجود دارد و آن اینکه آشنایی اهالی با پدیده مشروطه، حدود ۹ ماه بعد از انقلاب مشروطه و آن‌هم از سوی میرزااسماعیل ثقه‌الملک، حاکم مشروطه‌خواه سنندج، صورت گرفت.

ثقه‌الملک در تداوم اقداماتش جهت گسترش افکار مشروطه‌خواهانه در سنندج از طریق شیخ‌محمد مردوخ کردستانی، امام‌جمعه سنندج، اقدام به برپایی نهادهای دموکراتیک و انجمن‌های مشروطه‌خواه کرد و انجمن صداقت را به ریاست مردوخ به‌وجود آورد. به‌دنبال گسترش فعالیت انجمن صداقت، بازاریان و کسبه نیز انجمنی به‌نام «هیات کارگران» تاسیس کردند. البته چند انجمن دیگر نیز با اسامی مختلف (حقیقت، اخوت و صلاحت) با مساعدت حکومت در محلات سنندج دایر شدند.

مردوخ گسترش انجمن‌ها در سنندج را ناشی از نفوذ اندیشه مشروطه‌خواهی قلمداد می‌کند اما به‌نظر می‌رسد این نفوذ به علت ویژگی‌های جامعه کرد بوده است؛ زیرا از آنجا که انجمن صداقت، انجمنی اشرافی بود، سایر اقشار و گروه‌های اجتماعی به‌نوعی حق ورود به آن را نداشتند و از این‌رو هریک از اقشار جامعه، انجمن خاص خود را تاسیس می‌کردند و در عین‌حال اشرافیت کرد مقیم سنندج نیز با زیرکی خاصی توانست با استیلا بر سایر انجمن‌ها، مانع رادیکال‌شدن آنها شود.

مردوخ نیز تلویحا به این نکته اشاره می‌کند و می‌نویسد: «گرداننده سایر انجمن‌ها نیز‌ انجمن صداقت بود.» در واقع می‌توان گفت آنچه در سنندج درخصوص انجمن‌ها به‌وقوع پیوست، می‌توانست به فرصت مناسبی جهت حل مسائل با استفاده از اصول رژیم مشروطه تبدیل شود. کردها می‌توانستند در چارچوب قانون‌اساسی رژیم مشروطه و با استفاده از اصول انجمن‌های ایالتی و ولایتی، به حقوق مشروع خود دست یابند و شکاف موجود میان خود و حکومت مرکزی را بهبود بخشند اما چالش درونی جامعه کرد، یعنی نظام به‌شدت طبقاتی آن که به‌نوعی می‌توان آن را یک نظام «شبه‌کاستی» نامید، در این شرایط مناسب، مانع از ایجاد عنصر پیشاهنگ شد. از این‌رو اشراف سیاسی- نظامی، فرصت‌طلبانه وارد عمل شدند و به‌نام دفاع از مشروطه و آزادی، کماکان بر توده‌ها استیلا یافتند. آنها مانع از گسترش اندیشه راستین مشروطه شدند و موجبات عدم‌درک صحیح اقشار فرودست جامعه از اندیشه مشروطه‌خواهی را فراهم کردند. از این‌رو بی‌جهت نبود که هیچ‌گاه ضرورت مبرم دفاع از مشروطه در دستور کار قرار نگرفت؛ کمااینکه با عزل ثقه‌الملک در اردیبهشت ۱۲۸۷ و به‌قدرت‌رسیدن عزیزالله‌‌‌میرزا ظفرالسلطنه، یعنی همزمان با استبداد صغیر بساط مشروطه‌خواهی به‌یکباره از سنندج برچیده شد. با استقرار مجدد رژیم مشروطه و افتتاح دوره دوم مجلس شورای ملی، اشراف مقیم سنندج وارد عرصه سیاسی شده، فریاد مشروطه‌خواهی برآوردند.

در این میان مردوخ‌ گوی سبقت را از سایر رقبا ربود. وی همزمان با افتتاح دوره دوم مجلس شورای ملی در آذرماه ۱۲۸۸ ه.ش هیاتی را به‌نام «هیات ترقی» با حدود دوهزار عضو تشکیل داد. مردوخ مدعی است حضور «هیات ترقی» در عرصه سیاسی سبب ترقی و پیشرفت منطقه شده است. وی تاسیس اولین عدلیه قانونی در کردستان را- که در تاریخ ۱۲۸۹ ه.ش صورت گرفت- ناشی از فشار هیات ترقی به حاج‌میرزا عبدالله‌خان امیرنظام، حاکم وقت کردستان‌ می‌داند.  قحطی ناشی از خشکسالی در سال ۱۲۹۲ ه.ش سبب گرانی نان در سنندج شد و بر شدت بحران موجود در منطقه افزود. این بحران سرانجام منجر به هجوم مردم به قلعه حکومتی و فرار عزیزالله ‌میرزا ظفرالسلطنه، حاکم کردستان‌ از سنندج شد. در سال ۱۲۹۳ه.ش عبدالحسین‌خان میرزا سردار محیی، یکی از رهبران مجاهدان و فاتحان تهران، به حکومت سنندج منصوب شد. ظلم و تعدی و عملکرد نامناسب وی آخرین ضربه را بر وجهه مشروطه‌خواهی در کردستان وارد ساخت. سرانجام بر اثر مخالفت گسترده مردم سنندج، سردار محیی از حکومت کردستان عزل شد. اما با بروز جنگ‌جهانی اول بحران سیاسی در منطقه تداوم یافت.

- از مقاله‌ای به قلم محمد کلهر