گو اینکه بسیاری از نظریه‌پردازان توسعه در ایران هرگاه به موانع و ناکامی‌ها در روند توسعه و پیشرفت کشور می‌پردازند در آسیب‌شناسی‌های خود خواه ناخواه گفتار یا نوشتارشان به نقش تعیین‌کننده نفت نیز کشیده می‌شود. واقعیت تاریخی اما چیزی فراتر از تجربه ناکام ایرانی از بهره‌برداری از نفت است. تجربیات جهانی کشورهای نفتخیز طیفی از کشورهای بسیار ناموفق (ونزوئلا) تا کشورهایی را دربرمی‌گیرد که در مسیر توسعه واقعی و پایدار قرار دارند (نروژ و اندونزی). کتاب «معمای فراوانی (رونق‌های نفتی و دولت‌های نفتی)» نوشته تری‌لین کارل (ترجمه جعفر خیرخواهان /  نشر نی) که اکنون به چاپ نهم رسیده است چشم‌اندازی روشن و عبرت‌آموز از این دو طیف متفاوت از تجربه کشورهای نفتی را در اختیار خواننده خود قرار می‌دهد. اگر امکان و فرصت تهیه و مطالعه کتاب را ندارید، دست‌کم فرصت گوش دادن به روایت گویای دکتر محمد فاضلی از این کتاب را از دست ندهید تا با تامل در برخی تجربیات جهانی و مقایسه دریابید ایران در کجای این معما قرار داشته، قرار دارد و احتمالا قرار خواهد داشت. چه بسا عمومی شدن آگاهی علمی از موضوع به تدریج زمینه‌ساز قرار گرفتن کشور در مسیر مناسب توسعه مبتنی بر نفت پس از حدود یک قرن تجربه پرهزینه و در مجموع ناموفق شود. شاید وقت آن رسیده که به‌جای نگرش‌ها و شعارهایی مانند «اقتصاد بدون نفت» به تعابیری چون «اقتصاد قدردان نفت» بیندیشیم.

جواد عباسی