دیگر اینکه، تسلط بر خلیج فارس برای تسلط بر راه‌های آبی منطقه وسیعی از آسیا و آفریقا، نقش منحصر به فردی داشت. از سال ۱۵۰۷ تا ۱۶۲۲، یعنی به مدت ۱۱۵ سال، پرتغالی‌ها بر خلیج فارس تسلط داشتند. هنگامی که دولت پرتغال رو به افول گذاشت، این انگلیسی‌ها بودند که بر دریا‌ها مسلط شدند.

پس از خروج نیروهای پرتغالی و اسپانیایی در سال ۱۶۲۲ میلادی از جزایر هرمز و بحرین و جاسک، انگلیس توانست با استفاده از خالی بودن میدان خلیج‌فارس، کنترل این منطقه سوق‌الجیشی و تجاری که کلید رسیدن به هندوستان به حساب می‌آمد را به دست گیرد. بسط نفود انگلیس در حوزه جنوبی خلیج فارس باعث شد انگلیسی‌ها ابتدا در سال ۱۷۹۷، جای پایی در مسقط به دست آورند.

این حضور مستقیم مقدمه‌ای شد بر تسلط همه‌جانبه بریتانیا بر آنچه که بعدها امارت‌های عربی جنوب خلیج فارس خوانده شد. از اوایل قرن ۱۹میلادی بود که اندک‌اندک امارت‌های کوچک جایگزین حکومت‌های یاغی سابق در سواحل جنوب خلیج فارس شد؛ قبایلی مانند عقوب و جواسم یا قواسم در کرانه‌های جنوبی خلیج فرود آمدند و توانستند در اندک زمانی قسمت‌های مهمی از سواحل جنوبی را تحت تسلط و سکونت خود در آوردند.

بین سال‌های ۱۸۱۰ و ۱۸۲۰، مقاومت تجار، مردم و شیوخ منطقه در هم شکسته شد و انگلیسی‌ها بر سلطان‌نشین عمان و اراضی تحت‌سلطه امیرنشین‌ها مسلط شدند. عهدنامه‌ای که در سال ۱۸۲۰ با حاکم راس‌الخیمه منعقد شد، تسلط بریتانیا بر این منطقه را تثبیت کرد. انگلیسی‌ها در سال ۱۸۳۹، عدن را تصرف کردند. تمام این حوادث باعث شد در مدتی کوتاه، همه شیوخ منطقه تسلیم شده و با انگلیس عهدنامه «متارکه دائمی» امضا کنند اما علت اصلی امضای این عهدنامه از سوی انگلیسی‌ها، تحرکات دیگر استعمارگران بود. در اواخر قرن نوزدهم دولت‌های فرانسه و آلمان و روس نیز به خلیج‌فارس و منافع و موقعیت آن چشم طمع دوختند. استعمار این منطقه تا سال ۱۹۷۱ که انگلیسی‌ها از امارات خارج شدند اد امه داشت.