ویژگی این کشورها اتکا به صنایع کوچک فناوری‌طلب بود. این نوع صنایع ستون‌فقرات کشورهای صنعتی را شکل می‌دهند. ساختار صنعتی کشورهای مذکور تلاش در راه رسیدن به نوعی توسعه کوچک، ولی درجه یک بود.

برای تحقق این ساختار صنعتی فناوری طلب لازم بود که ۱- توسعه صنایع تخصصی راهبردی مدنظر قرار گیرد؛ ٢- نظام اجتماعی و صنعتی گسترش یابد؛ ٣- در راه رسیدن به جامعه‌ای با فناوری برتر گام برداشته شود. کره توانست از طریق نظامی‌‌‌گری به هدف‌‌‌های صنعتی شدن خود برسد و فرآیند خودکاری و ماشینی ویژه خود را عملی سازد.

  ایجاد سپاه خدمات فنی سی‌ماول

با تشکیل این سپاه خدماتی، تحولی در انتقال فناوری کره صورت گرفت. در واقع اصطلاح انتقال فناوری در معنای محدودش، وارد کردن فناوری خارجی را در ذهن‌ها زنده می‌کند. در حالی که انتقال فناوری سی‌‌‌ماول در داخل کشور و از نقطه‌ای به نقطه‌‌ دیگر و از شهری به شهر دیگر بود. با ترویج و اشاعه دانش فنی و فناوری در فرآیند صنعتی شدن کشور می‌توان بینش علمی مردم را بالا برد و تحرکی در آنها ایجاد کرد.

اگر مردم از فناوری درک بهتری داشته باشند، پیشرفت و توسعه‌‌ جوامع کشاورزی آسان‌‌‌تر می‌شود و نیل به تعادل و توازن بین توسعه‌‌ صنعتی و کشاورزی و بین جوامع صنعتی شهری و جوامع کشاورزی روستایی امکان‌پذیرتر می‌شود. در راستای این هدف سپاه خدماتی سی‌ماول در کره تشکیل شد تا به تدریج به اشاعه‌‌ دانش فنی و اطلاعات فن‌شناختی در سراسر کشور بپردازد. این آموزش، مهارت‌‌‌های تازه‌‌‌ای را طلب می‌‌‌نمود که درآمد مردم را از منبعی جدید تامین و اضافه می‌کرد.

اساس جنبش سی‌‌‌ماول سخت‌کوشی و تعاون بود. روح سی‌‌‌ماول بر نوسازی ملی استوار شده بود و به منزله کلید توسعه روستاهای کشور مورد توجه و دارای اهمیت بود. در واقع صنعتی‌شدن و خودکاری از طریق سرمایه‌گذاری در روستاهای کره با طرح مذکور عملی شد. یادآوری این نکته ضروری است که یک‌سوم تمامی مشاغلی که از سال ۱۹۶۳ به بعد در کره ایجاد شد به بخش صنعت مربوط می‌شد و اشتغال‌زایی این بخش را در عرصه اقتصاد کشور به ثبت می‌رساند.

  تجربه صنعتی ایران

در حال حاضر صنعت ماشینی ایران با وجود مشکلات زیادی که در راه رسیدن به خودکاری و انقلاب صنعتی دارد از ارزش افزوده‌‌ بالایی برخوردار است. این بالا بودن ارزش افزوده در صنعت ماشینی کشور بیانگر تحرک و توان بالفعل و بالقوه تحول کاردانی و صنعتی آن است.

ساخت تجاری نامولد یا واسطه‌گر، مانع عمده درونی است که دولت باید به اصلاح و بازسازی تدریجی آن بپردازد. با این اصلاح، جامعه می‌تواند به تدریج از ساختار تجاری نامولد به در آید و به سمت استقرار ساختار فنی-صنعتی سوق داده شود. در این ساختار صنعتی باید حداکثر کارآیی را ایجاد کرد و به توسعه فن‌شناختی اولویت داد و به نوسازی فناوری‌های کهنه و فرسوده پرداخت.

کشورهای در حال‌گذار باید خود، فناوری موردنیاز خویش را توسعه دهند و برای نیل به این هدف، آموزش مداوم کارکنان موردنیاز در امر پژوهش، تامین نیروی ماهر انسانی و پیشبرد فعالیت‌های تحقیق و توسعه در سطحی معقول در چارچوب پخش صنعتی از ضروریات است. در این صورت مدیریت تولید به جای مدیریت مصرف موردتوجه قرار می‌گیرد. با این تحول جامعه از صورت جامعه‌‌‌ای کاسب‌کار به جامعه‌‌‌ای تولیدی تغییر مسیر می‌دهد و از حالتی منفعل و بی‌‌‌تفاوت به جامعه‌‌‌ای فعال و بانشاط که در آن کار و حرفه اهمیت دارد بازمی‌گردد. در چنین جامعه‌ای حساب و کتاب و برنامه‌ریزی رواج پیدا می‌کند.

افراد چنین جامعه‌ای، وقت‌شناس هستند و برای زمان و وقت خود و دیگران اهمیت قائلند. هر فرد شناسنامه، هویت و تاریخی دارد و هر کس در تلاش روزمره خود آینده‌ای را در نظر دارد. تحولات فردی و جمعی در سیمای اجتماعی و تحول جامعه بازتاب می‌یابد.

خانواده‌ها با حرفه و فن و بینش نوین آشنا می‌شوند و دید خود را نسبت به محل و موقعیت کار و کارگاه تغییر می‌دهند و به آموزش کاربردی و تخصصی با دیدی تحلیلی می‌نگرند و از آن استقبال می‌کنند، قابلیت‌ها جای بروز پیدا می‌کنند و جای کمتری برای رشد روحیه کاسب‌کارانه باقی خواهد ماند. در این میان فرهنگ صنعتی در جامعه جا باز می‌کند، گزارش‌ها مکتوب و شفاف می‌شوند و جای کمی برای قشرهای نامولد باقی می‌گذارند.

در فرهنگ صنعتی منطقی‌بودن و عقلانیت جای خود را پیدا می‌کند. عقلانیت، یعنی بر احساس خود چیره شدن، درست فکر کردن، اندیشه‌ورزی و خردورزی را حاکم کردن و داوری و فکر همه‌جانبه را در امور وارد کردن. عقلانیت به رشد تفکر جمعی امکان می‌دهد و درخواست‌های فردی و شخصی را به نگرش جمعی مبدل می‌کند و این نگرش را حاکم می‌گرداند.

جهان تجارت، به شکل اصولی به گسترش تولید، میدان بیشتری می‌دهد و صادرات کشور جایگاه خاص خود را پیدا می‌کند. اخلاق کاری کاسب‌کارانه که اولویت را به منافع شخصی می‌داد جای خود را به اخلاق مسوولانه که مصالح و مردم را مدنظر دارد، می‌دهد.

در پایان، این اصلاح بنیادی در ساختار جامعه، از یک سو صنعت ماشینی را فعال و زمینه تحول فنی را در کشور مهیا می‌کند و از سوی دیگر به نظام حرفه و فن جانی تازه داده و نقش تکمیلی آن را در صنعت نوین ارتقا می‌دهد و سخت‌کوشی را در جامعه و نظم صنعتی را در فضای کاری حاکم می‌گرداند.

از مقاله «نگرش جوانان به حرفه و صنعت» به قلم دکتر ابراهیم فیوضات؛ جامعه‌شناس