واتسوجی تتسورو  مورخ و فیلسوف اخلاق ژاپنی

در نوشته‌های اولیه‌اش (یعنی از ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۵) آثار سورن کی‌یر‌کگور را به ژاپنی‌ها معرفی کرد و در باب آثار نیچه مطالعه کرد اما در ۱۹۱۸ با نقد فردگرایی فلسفی غرب رویکرد خود را تغییر داد و تاثیرگذاری این فردگرایی بر اندیشه و زندگی ژاپنی‌ها حمله کرد. همین امر او را بر آن داشت تا به مطالعه ریشه‌های فرهنگ ژاپنی مشتمل بر هنر بودایی ژاپنی و به‌ویژه آثار استاد ذن و فیلسوف ژاپنی دوگن روی آورد. واتسوجی همچنین به آثار نویسنده مشهور ژاپنی ناتسومه سوسه‌‌کی علاقه‌مند بود. در اوایل دهه ۱۹۱۲۰ واتسوجی تدریس در دانشگاه‌های تویو، هوسی و کیو را آغاز کرد. مباحث مرتبط با تاویل توجه او را به آثار اندیشمندانی چون آگوست بوک و دیلتای معطوف کرد. در مارس ۱۹۲۵ وی مدرس دانشگاه امپراتوری کیوتو شد و به فلاسفه پیشرویی چون کیتارو نیشیدا و هاجیمه تانابه پیوست. در جولای همان سال استادیار اخلاق آن دانشگاه شد. در ۱۹۲۷ با تصمیم مقامات دانشگاه راهی آلمان شد تا در باب تاریخ اندیشه اخلاقی مطالعه کند. در اوایل تابستان همان سال «هستی و زمان» هایدگر را که تازه منتشر شده بود خواند. از برلین راهی پاریس شد و از آنجا به ژنو رفت. در ۱۹۲۸ از شهرهایی چون رم، ناپل، سیسیل، فلورانس، بولونیا، راونا، پادوا و در نهایت از ونیز بازدید کرد و سپس به ژاپن بازگشت. در مارس ۱۹۳۱ استاد تمام وقت دانشگاه کیوتو شد. در ۱۹۳۴ کرسی اخلاق دانشگاه توکیو را در دست گرفت و تا زمان بازنشستگی در ۱۹۴۹ آن را در اختیار داشت. در دوران جنگ جهانی دوم تئوری‌های او (که رویکردهای ژاپنی در باب فهم ماهیت و اخلاق انسان را برتر می‌شمردند و به انکار فردیت می‌انجامیدند) در واقع بن‌مایه‌ای فکری برای ملی‌گرایی ژاپن فراهم می‌آورد. او پس از جنگ از این واقعیت ابراز تاسف کرد. وی در ۷۱ سالگی درگذشت. سه اثر اصلی واتسوجی عبارت بودند از «تاریخ اندیشه اخلاقی ژاپن»، «اخلاق» و «اقلیم» که از آن میان در کتاب اخیر تفکر متمایز وی آشکار می‌شود و در آن واتسوجی در باب پیوندی ذاتی میان شرایط اقلیمی و سایر عوامل محیطی با ماهیت فرهنگ‌های انسانی بحث می‌کند و سه نوع فرهنگ را نشان می‌دهد: شبانی، بیابانی و موسمی. افزون بر آنچه گفته شد برخی از آثار وی به قرار ذیل است: تاریخ اندیشه اخلاقی بودایی، شاخصه ملی ایالات متحده، مطالعاتی در باب هنر ژاپنی، نماد یکپارچگی ملی و اندیشه سلطنت‌طلبانه و سنت آن.