او وضع قانون را منحصر به دستگاهی می‌داند که در آنجا پادشاه و تبعه به‌صورت مشترک و متحد کار می‌کنند و این دستگاه را در جاهای مختلف با اسامی مختلف نام‌گذاری می‌کنند  و اروپاییان به آن«پارلمنت» می‌گویند. از اینجا به بخش مهم دیگر اندیشه سیاسی طالبوف می‌رسیم که مشروطه‌خواهی اوست.   او به‌شدت با سلطنت مطلقه و استبداد مخالف است و همه جا آثار سوء حکومت مطلقه را محکوم می‌کند. او که مشروطیت را درک کرده بود در این‌باره می‌نویسد: «ما باید قانون اساسی داشته باشیم، قانونی که با آن تعیین مخارج درباری، حق تبعه، حق مجلس وکلا، حق سناتور و حق استقلال دستگاه عدلیه واضح و معین و مشخص شود.

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم دکتر علی کریمی‌مله - دکتر علی‌‌اصغر زرگر