هر دو دیدگاه یک موضوع مهم را جا می‌اندازند که دلیل اصلی به وجود آمدن این تکنولوژی است.

حاکمیت و زیرساخت

ارز دیجیتال برای غیرمتمرکز کردن دادوستد به‌صورت کاملا خصوصی، بدون نیاز به مجوز و همتا به همتا ساخته شد. اگر هدف نهایی تعادل ساختارهای قدرت باشد، فناوری بلاک‌چین می‌تواند در دو دسته‌بندی جداگانه مورد استفاده قرار گیرد.

به گزارش ارز دیجیتال، دسته‌ اول زیرساخت است. اگر قرار است یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز شود، نباید هیچ نقطه شکستی داشته باشد. و به‌منظور بی‌خطا بودن، هیچ دستگاه، سازمان، نود یا فردی نمی‌تواند مالک بیش از ۵۱ درصد شبکه یا قدرت هش باشد. (همان‌طور که بلاک‌چین بیت‌کوین بلندترین زنجیره را دارد که معیار آن میزان هش انجام شده است.)

همه ما می‌توانیم این موضوع را تایید کنیم که برای داشتن یک سیستم غیرمتمرکز نیاز به زیرساختی غیرمتمرکز داریم و بهترین مثال آن یک ارز دیجیتال همتا به همتا است.

دومین دسته‌ که نیاز است به آن توجه شود حاکمیت است و این یعنی توانایی کاربران در تصمیم‌گیری برای شبکه. آیا کاربران به اجازه کسی نیاز دارند؟ آیا هرکسی می‌تواند در تصمیم‌گیری شریک باشد؟ نظر چه کسی اهمیت بیشتری دارد؟

اگر همه تصمیم‌گیری‌ها توسط گروه کوچکی از افراد انجام شود، دیگر اهمیتی ندارد که زیرساخت شما چقدر غیرمتمرکز باشد.

برای اینکه کسب‌وکار ما کاملا غیرمتمرکز شود باید از هر دو فاکتور زیرساخت غیرمتمرکز و حاکمیت غیرمتمرکز بهره بگیریم. شبکه‌ای که در آن هر کاربر شبکه در واقع مالک آن نیز هست، در این زمینه بیت‌کوین یک نمونه عالی است. هرچند اثبات کار موثر‌ترین راه برای توزیع شبکه نیست با این وجود بیت‌کوین غیرمتمرکزترین پروتکل در حال کار است که تا به حال ساخته‌ شده.

بعضی ایده‌ها مانند گراف جهت‌دار مدور (DAG) آیوتا، یا ایاس (EOS)، کاردانو و … پتانسیل بهتر شدن در توزیع پول را دارند، ولی از آنجا که به تکامل نرسیده‌اند و هنوز در دست ساخت هستند ما روی بیت‌کوین تمرکز می‌کنیم.

لازم است که بدانیم قدرت وابسته به توکن‌‌هاست، اگر موسسی بیشتر توکن‌هایش را بفروشد یا از بین ببرد مدیریت کاملا غیرمتمرکز می‌شود و با آزاد کردن توکن‌ها مالکیت و رأی تاثیرگذارشان را در شبکه از دست می‌دهند.

شبکه

برای بررسی اینکه یک شبکه چقدر متمرکز یا غیرمتمرکز است روش جالبی وجود دارد به نام «شاخص جینی بلاک‌چین» که معنی آن شاخصی برای بررسی توزیع پول (قدرت) است و تعیین می‌کند هر فرد چقدر مالکیت دارد.

آیا ممکن است بیت‌کوین یا کل بازار ارز دیجیتال موجب این شوند که دارایی یک درصد مردم برابر با ۹۹ درصد دیگر افراد باشد؟ به نظر سوال غیر‌منتظره‌ای نیست.

هرچند زیرساخت و مدیریت هر دو غیرمتمرکز هستند، ولی از آنجا که تعداد اندکی از افراد و مشتریان خاص مقدار زیادی بیت‌کوین دارند به‌راحتی می‌توان گفت که هنوز راه درازی در پیش است.

اما به نظر منطقی می‌رسد که حامیان اولیه و کسانی که سال‌های گذشته با خریدن بیت‌کوین و حمایت از آن امکان کار این تکنولوژی را فراهم کردند به خاطر ریسکی که کردند لایق پاداش بیشتری هستند. با وجود این افراد باید راهی برای خرج کردن بیت‌کوین‌هایشان پیدا کنند وگرنه صرفا داشتن بیت‌کوین بی‌فایده است. خوشبختانه به این ترتیب به‌مرور زمان ما شاهد تغییر در اداره‌کنندگان بیت‌کوین و تغییر در تواضع قدرت خواهیم بود.

معمولا فاکتورهای دیگری نیز هستند که باید مدنظر گرفته شوند، مثل حساب‌های غنی از بیت‌کوین که سال‌ها بدون استفاده مانده‌اند یا سرمایه‌های کلانی که با فراموش کردن اطلاعات گم می‌شوند.

غیرمتمرکز کردن همه‌چیز

غیرمتمرکز کردن همه‌چیز. این موضوع مثل شمشیری دو لبه است. هرچند اصلا قصد کشیدن پای مکتب‌های فکری مختلف را به این موضوع ندارم، ولی از یک دیدگاه فلسفی می‌توانیم معنی تمرکززدایی را به خوبی درک کنیم.

مسلم است که این کار می‌تواند قدرت را به مردم بازگرداند، ولی به چه قیمتی؟

آیا درک این موضوع ساده است؟ چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا واقعا سودی برای ما دارد؟ آیا مردم واقعا خواستار این هستند که کلی سختی را به جان بخرند تا درنهایت سیستم متمرکز موجود را به یک سیستم شخص به شخص تغییر دهند؟

مردم معمولا به دو صورت تصمیم می‌گیرند:

بر اساس ارزش‌ها

بر اساس منافع‌شان

البته این نظر شخصی من است و برخی افراد ممکن است ارزش‌های دیگری مدنظرشان باشد. نکته مهم این است که اهمیت ندارد در چه جایگاهی هستید نهایتا به این موضوع خواهید اندیشید که تغییرات چگونه می‌توانند برای شما سودآور باشند.

از نظر تکنولوژیک مشخص است که چرا ما به سیستم‌های همتا به همتا نیاز داریم.

مثلا اگر شما در یک کشور توسعه‌یافته زندگی می‌کنید، چرا باید به ارزهای دیجیتال نیاز داشته باشید؟ رسیدن به درک درستی از این موضوع که همیشه باید آمار سوابق اقتصادی و حساب‌های مالی خود را داشته باشید و از همه بدتر اینکه اگر چیزی را از دست بدهید راه برگشتی برای شما وجود ندارد، سخت است. پول شما برای همیشه گم خواهد شد.

آیا چنین سیستمی می‌تواند کارآمد باشد؟

درست است که ما دیگر وابسته به بانک‌ها نخواهیم بود و از این قبیل مسائل. ولی آیا بهایی که برای آن پرداخت می‌کنیم سنگین نیست؟ از پول‌های رسمی و پشتوانه دار به ارزهای دیجیتال رسیدن به این معناست که باید فکرمان را به‌کار بیندازیم و مسوول دارایی‌های خودمان باشیم. هیچ دکمه‌ای برای شروع مجدد وجود ندارد، حداقل ازنظر زمانی، با این حال آیا جامعه و اکثریت مردم ما آمادگی پذیرش چنین مسوولیتی را دارند؟

پذیرش ارزهای دیجیتال بستگی به استفاده مردم دارد

اگر از بیت‌کوین و دیگر ارزهای دیجیتال به‌عنوان سرمایه احتکار شده استفاده شود، از ماهیت آنها همین باقی خواهد ماند.

اینترنت قرار بود جایی باشد که افراد بتوانند آزادانه در آن معامله کرده و حرف‌هایشان را بزنند، نقش خود را داشته باشند و ایده‌هایشان را به اشتراک بگذارند حتی اگر کسی از آن خوشش نیاید.

با این حال هنوز هم در اینترنت موارد هولناکی از قبیل فیلم‌های مستهجن کودکان، قاچاق انسان و موضوعات ناگوار دیگری وجود دارد. همان‌طور که نمی‌شود جلوی این مسائل را گرفت ما هم نمی‌توانیم جلوی استفاده افراد جنایتکار از بیت‌کوین را بگیریم.