اقتصادهای رو به رشد، به‌طور اخص جوامع توسعه‌یافته‌تر و بهره‌ورتر دارند. البته این موضوع در همه کشورها صدق نمی‌کند کما اینکه در کشورهای هند و چین به‌عنوان اقتصادهای نوظهور و توسعه‌یافته می‌بینیم که جوامع انسانی آنها هنوز به بالندگی، رشد و بهره‌وری کامل دست نیافته و قشر عظیمی از مردم این دو کشور که شاید به صدها میلیون نفر هم برسد، از رشد و توسعه‌یافتگی لازم برخوردار نیستند و هنوز در فقر مطلق به سر می‌برند که این امر نشات گرفته از نوظهور بودن این اقتصادها و بی‌توجهی به همه فاکتورهای توسعه به ویژه عامل فرهنگی است.

این کشورها هرچند تا حد زیادی طعم توسعه‌یافتگی را چشیده و جزو ۲۰ اقتصاد پرقدرت جهان هستند، ولی از نظر منابع انسانی و توزیع ثروت هنوز به سطح کافی رشد نرسیده‌اند. در همین حال و با نگاهی به اقتصاد ایران به این نکته می‌رسیم؛ با توجه به اینکه اقتصاد ما در حال توسعه است و هنوز به مرحله بالندگی و بلوغ کامل نرسیده، جامعه نیز هنوز به رشد و توسعه‌یافتگی مورد نیاز دست نیافته است. این امر به این معناست که ما در بسیاری از مولفه‌های اقتصادی نتوانسته‌ایم آن‌طور که بایسته و شایسته است عمل کنیم و بدین‌سان در حوزه منابع انسانی و جامعه نیز رشد و توسعه لازم را پیدا نکرده‌ایم. به‌طور مثال، در اقتصاد به معنای عام و مقولاتی چون مدیریت انرژی، مدیریت بانکداری، بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی و... متاسفانه هنوز نتوانسته‌ایم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم.

اگر بخواهیم مثال بهتری بزنیم همان‌طور که می‌دانید همه‌ساله سازمان مدیریت صنعتی، همایشی را با عنوان IMI-۱۰۰ یا در حال حاضر به نام IMI-۵۰۰ برگزار می‌کند که در این رقابت شرکت‌های برتر ایران در شاخص‌های مختلف بررسی و رتبه‌بندی می‌شوند. با نیم نگاهی به این شرکت‌ها درمی‌یابیم که متاسفانه هیچ کدام از آنها در رتبه‌بندی جهانی فورچون ۵۰۰ حضور ندارند و نامی از آنها در این رتبه‌بندی دیده نمی‌شود. با بررسی بیشتر این فهرست و شرکت‌های حاضر در سرلیست آن درمی‌یابیم آنچه در فورچون ۵۰۰ به‌عنوان شرکت‌های برتر دیده می‌شود به‌ویژه در رتبه‌های یکم تا دهم در کمال شگفتی، شرکت‌هایی که دارای تجهیزات و تکنولوژی‌های هزینه‌بر و مگا هستند، وجود ندارند و عموما شرکت‌هایی در بین ۱۰ شرکت برتر جای گرفته‌اند که در زمینه مغزافزار، دانش‌بنیان بوده و کاملا متکی به دانش، منابع و سرمایه‌های انسانی خود هستند.

بنابراین اقتصاد توسعه‌یافته، انسان‌های توسعه‌یافته هم پرورش می‌دهد یا برعکس انسان‌های متخصص و توسعه‌یافته، اقتصادهای توسعه‌یافته را شکل می‌دهند. برای نمونه در سرلیست فورچون ۵۰۰ شرکت‌هایی مثل گوگل، اپل و شرکت‌هایی از این دست حضور دارند که از نظر دانش و مغزافزار دنیا را تسخیر کرده و بر همه شئونات زندگی انسان دخل و تصرف دارند و در کمتر جامعه‌ای می‌توان دید که از خدمات گوگل یا نرم‌‌افزارهای اپل مانند گوشی آی‌فون استفاده نکنند. این نیازی است که ایجاد شده و منجر به این امر شده که شرکت اپل در رتبه‌بندی فورچون ۵۰۰ و درآمدزایی سرشار، جایگاه بسیار شایسته‌ای را از آن خود کند.

به این ترتیب درمی‌یابیم که برای توسعه‌یافتگی نیازمند منابع یا به نوعی ثروت و سرمایه انسانی هستیم. ما در جامعه خود نیاز به مغز و تفکر انسان‌ها داریم و این مهم هم حاصل نمی‌شود مگر در یک محیط آرام، آکادمیک و دانش‌بنیان البته با حمایت تام و کمال دولت.  بدون شک و در کشورهای توسعه‌یافته و نوظهور، شرکت‌های بزرگ مغزافزار و دانش‌بنیان شکل نگرفته و ایجاد نشده‌اند، مگر با بسترسازی و حمایت‌های دولت‌های آنها. در این میان نکته قابل توجه آن است که شرکت‌های بزرگ دانش‌بنیان به مراتب بیش از درآمد نفت ایران درآمد کسب می‌کنند و حتی تنها برند و نشان تجاری این شرکت‌ها از کل پول صادرات نفت ایران در یک سال هم فراتر می‌رود. بنابراین ضروری است که در ساختارها، تفکرات و نگاهمان به آینده اقتصاد ایران و بنگاه‌های صنعتی فقط به فکر حجم یا ایجاد بنگاه‌های بزرگ نباشیم و باید در حوزه نرم‌افزار و حوزه دانش‌بنیان هم قدم‌های جدی برداریم و قدرت‌های بزرگ را با ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان به چالش بکشیم.