ممکن است ابتدا از چالش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بخش صادرات فرش شَمایی کلی ترسیم کنید؟

چالش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صادرات در بخش فرش نیز مثل بقیه بخش‌ها اول با مساله تحریم‌ها و شرایطی که به واسطه آن در داخل به‌وجود آمده است گره خورده. شکل روابط بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی تحریمی، کار را برای فعالان اقتصادی سخت کرده است به این معنی که ما مراوده بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی نداریم یا حداقل می‌شود گفت مراودات ما به سختی انجام می‌گیرد. به این ترتیب دور از انتظار نیست که بازارهایمان را کم‌کم از دست بدهیم، هرچند تاکنون به هر نحو ممکن، سطحی از مراودات را باقی نگه‌ داشتیم.

 اثرات تحریم به‌طور مشخص چگونه در این بخش خود را نشان داده است؟

تحریم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها شرایط سختی ایجاد کرده‌اند؛ مثلا در داخل موجب تصویب قوانینی شده است که دست صادرکننده را بیش از پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندد، مثل رفع تعهد ارزی. وقتی این قانون تصویب شد نظری به ماهیت متفاوت فرش به‌عنوان یک اثر هنری نداشت؛ به این معنی که فرش هنگامی که صادر می‌شود تازه و همزمان فرآیند فروش آن آغاز می‌شود؛ چراکه طالب فرش اول باید آن را رویت کند. بارها این مساله را گوشزد کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم که نمی‌شود با فرش صادراتی مانند دیگر اقلام برخورد کرد و بازه زمانی مشخصی برای بازگشت ارز آن مشخص کرد که همان ابتدا، یعنی سال‌۱۳۹۷ سبب شد این بازه را کمی طولانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر کنند و تا یک سال‌ زمان برای رفع تعهد ارزی بگیریم، اما تجربه این ۳، ۴ سال ‌به ما می‌گوید این فاصله زمانی نیز راهگشا نیست. برخی کارت‌های بازرگانی به همین دلیل در این مدت باطل شد و بازرگانان صدمه خوردند.

 جز رفع تعهد ارزی خود کارت‌های بازرگانی هم مشکل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساز هستند. درست است؟

قطعا. این مشکل حتی جدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است. کارت بازرگانی تنها با سند مالکیت یا اجاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه با کد رهگیری ارائه می‌شود؛ درحالی‌که بسیاری از بازرگانان دارای سرقفلی هستند و به همین دلیل با مشکل مواجه می‌شوند. ما این مساله را در شورای گفت‌وگوی استان تهران پیگیری کردیم و قرار بود اصلاح بشود که نشد. به سازمان توسعه تجارت رجوع کردیم که گفتند از دست ما خارج است و باید به مقامات بالاتر مراجعه کرد حتی در سطح شورای امنیت ملی، اما به هر تقدیر این مشکل هم همچنان وجود دارد و تاثیری مشاهده نشد.

 مشکلات به همین دو مورد منحصر می‌شود؟

نه خیر. یک مشکل اساسی دیگر فرش ابریشم است که یکی از مهم‌ترین صادرات ما است. نیازمند ابریشم باکیفیت هستیم اما امروز ابریشمی که تولید می‌شود، نه کمی و نه کیفی جوابگو نیست، هرچند ما همچنان از آن استفاده می‌کنیم. باید گفت در وزارت جهاد در این زمینه سیاست نادرست انحصار را پی‌گرفتند و در بهمن سال‌۱۳۹۹ نیز با افزایش قیمت، آن را به ۱۵ تا ۲۶‌هزار‌تومان افزایش دادند. ما اعتراض کردیم که با لابی در وزارت جهاد به‌جایی نرسید. آقای جهانگیری مستقیما دستور پیگیری داد اما در نهایت در این دولت گفتند وزارت جهاد حق وتو دارد و عملا دولت، وقعی به مشکلات ما ننهاد. امروز و بعد از حذف ارز ۴۲۰۰ در واقع این رقم به ۱۵۰‌هزار‌تومان رسیده است؛ این وضعیت یعنی از بین رفتن کامل صادرات فرش قم و اصفهان.

 شما به‌عنوان فعال چه توصیه‌هایی برای برطرف کردن مشکلات دارید؟

من تنها تاکید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که فرش را نه در عدد ارزش صادراتی بلکه با رقم اشتغال آن ببینید. ما ۲‌میلیون نفر شاغل در زنجیره اشتغال داریم. دولت بنا بر آمار برای هر شغل باید ۵۰۰‌هزار تا یک‌میلیون‌تومان هزینه کند اما برای این ۲‌میلیون شغل هیچ هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای ندارد و عمده این اشتغالی که بخش فرش ایجاد می‌کند در مناطق محروم ایران است.