سیاست «کنش پیشگیرانه»

افزایش قدرت نظامی عربستان زمینه‌های لازم برای تهاجمی‌شدن سیاست امنیتی و منطقه‌ای آن کشور را به‌وجود آورده است. افزایش قدرت نظامی عربستان و الگوی کنش سیاسی آن کشور منجر به تهاجمی‌شدن سیاست منطقه‌ای عربستان در مقابله با ایران شده است. افزایش قدرت نظامی و هویتی عربستان منجر به افزایش جدال منطقه‌ای با ایران شده است. عربستان از سازوکارهای متنوعی برای محدودسازی قدرت ایران و رویارویی ژئوپلیتیک با ایران بهره می‌گیرد.تغییر در معادله نظامی عربستان عامل اصلی رویارویی نظامی و امنیتی آن کشور با اهداف منطقه‌ای ایران محسوب می شود. خرید‌های نظامی عربستان به‌گونه‌ای مرحله‌ای افزایش یافته و عربستان را تبدیل به غول منطقه‌ای کرده است. بسیاری از کشورهایی که دارای رویکرد تهاجمی هستند، قابلیت نظامی خود را در مقایسه با سایر بازیگران منطقه‌ای ارتقا می‌دهند. روند نظامی‌گری عراق در حمله به ایران و کویت مربوط به شرایطی بود که ریخت‌شناسی نظامی عراق افزایش پیدا کرده بود.

عربستان تلاش کرد تا قدرت نظامی و قابلیت‌های هویتی خود را به‌گونه‌ای ارتقا دهد که خلأ قدرت عراق در محیط منطقه‌ای را ترمیم کند. ضرورت‌های مقابله با ایران، عامل اصلی افزایش قدرت نظامی عربستان در سال‌های قرن ۲۱ شده است. براساس گزارش منتشرشده از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات پنتاگون، هزینه‌های نظامی عربستان در سال‌های ۱۵-۲۰۱۱ بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار شده است. خرید نظامی عربستان از آمریکا در ژوئن ۲۰۱۷ موازنه منطقه‌ای و راهبردی جدیدی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد.الگوی کنش عربستان تابعی از نقش منطقه‌ای، ویژگی رهبران سیاسی و جهت‌گیری ساختار نظام بین‌الملل است. نقش امنیتی عربستان در دوران ملک سلمان و محمدبن‌سلمان را می‌توان ادامه سیاست قدرت برای کسب هژمونی منطقه‌ای دانست. چنین رویکردی، ادامه الگوهای رفتاری عربستان در دوران ملک عبدالله است. به قدرت رسیدن دونالدترامپ و انعقاد قراردادهای نظامی آمریکا با عربستان، نقش این کشور را در آینده امنیت منطقه‌ای افزایش داده است. نقش منطقه‌ای عربستان براساس نشانه‌هایی همانند گسترش ژئوپلیتیک بحران تعریف می‌شود. چنین وضعیتی به منزله گذار از سیاست موازنه منطقه‌ای ایالات متحده خواهد بود.

۱- روند تصاعد بحران امنیتی عربستان در برابر ایران

عربستان در زمره کشورهایی محسوب می‌شود که سازوکارهای بی‌ثبات‌سازی سیاسی ایران را در دستور کار قرار داده است. چنین رویکردی را می‌توان به‌عنوان بخشی از الگوی کنش امنیتی بازیگرانی دانست که در جهت مقابله، رویارویی و بی‌ثبات‌سازی کشور هدف ایفای نقش می‌کنند. وقتی مقام‌های سیاسی عربستان به این موضوع اشاره دارند که ایران از سازوکارهای بی‌ثبات‌ساز منطقه‌ای استفاده می‌کند،‌ به معنای آن است که آنان نیز تلاش خواهند داشت تا از الگوهای مقابله‌کننده امنیتی برای ایجاد چالش در حوزه قدرت ملی ایران استفاده کنند.

الگوی کنش امنیتی و راهبردی عربستان در سال‌های ۱۷-۲۰۱۵ با نشانه‌هایی از تصاعد بحران و مناقشه همراه بوده است. ائتلاف‌سازی عربستان علیه ایران و جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و یمن ادامه یافته است. منابع خبری در ۱۳ تا ۱۵ فوریه ۲۰۱۶ ورود نیروهای نظامی اردن و عربستان به خاک سوریه را اعلام داشتند. انجام چنین اقداماتی به مفهوم آن است که نشانه‌های تهدید راهبردی و الگوی شبکه‌سازی امنیتی عربستان برای بهره‌گیری از سازوکارهای مقابله‌جویانه با ایران افزایش یافته است.دیپلماسی عربستان توانست زمینه‌های محدودی از قطع روابط دیپلماتیک کشورهای آفریقایی و عرب را به‌وجود آورد. چنین کشورهایی نه‌تنها دارای ریشه‌های تبارشناسانه با قومیت عربی بوده، بلکه به حمایت‌های اقتصادی و دیپلماتیک عربستان برای بقای سیاسی در محیط منطقه‌ای و نظام بین‌الملل نیازمند بوده‌اند. نقش‌یابی عربستان در محیط منطقه‌ای خاورمیانه و آسیای جنوب غربی تابعی از ضرورت‌های راهبردی آمریکا در کنترل منطقه‌ای محسوب می‌شود.

روند رویارویی و تقابل امنیتی عربستان علیه ایران از سال ۲۰۰۳ افزایش تدریجی پیدا کرده است. عربستان مخالف نقش‌یابی ایران در عراق بوده و به مقابله با نیروهای حامی ایران در عراق مبادرت کرد. انجام چنین اقدامی در چارچوب گروه‌های حامی و بازیگرانی شکل گرفت که مرجع اصلی جنگ نیابتی محسوب می‌شوند. در سال ۲۰۰۶ عربستان شکل جدیدی از صف‌آرایی امنیتی و ژئوپلیتیک را در چارچوب «گفتمان هلال شیعی» علیه ایران را سازماندهی کرد.گفتمان هلال شیعی به ‌مفهوم مقابله‌ امنیتی با نیروهایی است که در روند نقش‌یابی ایدئولوژیک و هویتی ایران در منطقه فعالیت دارند. چنین رویکردی، زمینه ستیزش امنیتی عربستان علیه ایران از طریق تصاعد رویارویی‌های امنیتی را فراهم ساخت. در چنین شرایطی بود که الگوی کنش امنیتی عربستان در برخورد با ایران،‌ ماهیت پیچیده، چند بُعدی و بحران‌ساز را به وجود آورده است. انجام چنین اقداماتی به مفهوم تصاعد الگوی کنش امنیتی از «رقابت» به «تعارض» بوده است.

۲. جنگ‌های نیابتی و گسترش نقش منطقه‌ای عربستان

بحران منطقه‌ای خاورمیانه آثار خود را در گسترش منازعات ژئوپلیتیکی به جا گذاشته است. عربستان نقش محوری در سازماندهی جنگ‌های نیابتی و گسترش بحران عهده‌دار شده است. رقابت‌های تاریخی مقامات سیاسی و راهبردی عربستان با ایران را باید در زمره عواملی دانست که بحران امنیتی را به بحران ژئوپلیتیکی ارتقا داده است. موضوع اصلی بحران امنیتی تغییر در «موازنه قدرت» خواهد بود. در حالی که محور اصلی بحران ژئوپلیتیکی را باید تغییر در شکل‌بندی‌های جغرافیایی و راهبردی دانست.

گسترش جنگ‌های نیابتی در خاورمیانه تابعی از هزینه‌های نظامی و سیاست امنیتی عربستان محسوب می‌شود. ایفای هرگونه نقش سیاسی نیازمند بهره‌گیری از سازوکارهایی است که با معادله قدرت پیوند یافته است. در این فرآیند، افزایش هزینه‌های نظامی عربستان براساس نشانه‌هایی از بحران‌سازی و تهدید شکل گرفته است. کارگزاران عربستان در ایجاد ائتلاف منطقه‌ای درصدد اتخاذ سازوکارهایی همانند گسترش بحران به‌عنوان ابزار و تکنیک مدیریت بحران هستند. شکل‌گیری «جنگ‌های نیابتی» و گسترش «منازعات نامتقارن» را می‌توان در زمره عوامل و نشانه‌های گسترش بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه دانست.بحران امنیتی جدید، نه تنها روابط بازیگران منطقه‌ای را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بلکه از قابلیت‌های لازم برای تغییر در ژئوپلیتیک خاورمیانه نیز برخوردار است. الگوی کنش را می‌توان تابعی از نیازهای سیاسی و ضرورت‌های راهبردی رهبران سیاسی کشورها دانست. اگر الگوی کنش کشوری در راستای توسعه حوزه قدرت یا مقابله با بازیگران منطقه‌ای ‌باشد، زمینه برای سیاست‌گذاری منازعه به وجود می‌آید. الگوی رفتاری ملک عبدالله از سال ۲۰۰۶ به بعد در راستای توسعه بحران منطقه‌ای بوده است. بحران در شرایطی شکل می‌گیرد که انگیزه بازیگران برای تغییر در معادله قدرت ایجاد شود.

۳. رویارویی عربستان با حوزه نفوذ منطقه‌ای ایران

یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های الگوی کنش نقش منطقه‌ای را باید ائتلاف‌سازی دانست. ائتلاف علیه ایران محور اصلی سیاست امنیتی و راهبردی عربستان تلقی می‌شود. هر ائتلاف آثار خود را در منازعات منطقه‌ای منعکس خواهد ساخت. سازماندهی گروه‌های جنگ نیابتی عربستان در سوریه را می‌توان محور اصلی منازعاتی دانست که زمینه‌ساز ارتقای نقش و قابلیت منطقه‌ای خاندان سعودی در جهان عرب می‌شد. در سال‌های بعد از جنگ دوم جهانی کشورهای مصر، سوریه، عراق و عربستان هر یک در یک دوران تاریخی تلاش داشتند تا نقش رهبر منطقه‌ای را در سیاست منطقه‌ای ایفا کنند.چنین فرآیندی مشکلات منطقه‌ای ایران را افزایش خواهد داد. بحران سوریه یکی از عوامل گسترش بحران در محیط امنیت منطقه‌ای محسوب می‌شود. رادیکالیزه شدن سیاست و امنیت در خاورمیانه آثار خود را در موقعیت امنیتی ایران و سایر بازیگران محیط منطقه‌ای به‌جا گذاشته است. نگرش معطوف به سیاست خارجی اعتدال‌گرا در شرایطی از قابلیت و اثربخشی برخوردار است که سایر بازیگران نیز موضوع مربوط به موازنه قدرت منطقه‌ای را نیز موردپذیرش قرار دهند.

گسترش بحران در حوزه ژئوپلیتیکی خاورمیانه را می‌توان ادامه رقابت‌های بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگ در دوران جنگ سرد دانست. در سال‌های بعد از جنگ سرد، ایران از تحرک ژئوپلیتیکی بیشتری برخوردار شده است. در این فرآیند، عربستان نقش نیروی مقابله‌گر در جهت موازنه ضعف در ایران را پیگیری می‌کند. در این فرآیند، عربستان سعودی به‌دلیل ائتلاف‌سازی با قدرت‌های بزرگ موقعیت مؤثرتری برای مدیریت منازعات نیابتی را عهده‌دار شد. افزایش هزینه‌های نظامی عربستان در دوران ملک‌سلمان، زمینه افزایش همکاری‌های متقابل آمریکا و محمدبن‌سلمان را فراهم ساخته است.  محور اصلی الگوی کنش گسترش بحران را باید براساس نشانه‌هایی از شبکه‌های تعارض و تعارض شبکه‌ای تبیین کرد. سیاست راهبردی ایران معطوف به ایجاد تعادل از طریق گسترش سازوکارهای مقاومت می‌باشد. مقاومت در ادبیات سیاسی ایران معطوف به جهت‌گیری سیاست خارجی و الگوی کنش راهبردی جمهوری اسلامی خواهد بود. ضرورت‌های مقاومت در برابر تهدید ایجاب می‌کند که ایران نقش سیاسی و منطقه‌ای خود را براساس «کنش پیشگیرانه» تنظیم کند.

سیاست‌گذاری امنیتی عربستان از سال ۲۰۱۱ مبتنی بر گسترش بحران در حوزه راهبردی ایران بوده است. چنین فرآیندی منجر به رویارویی ژئوپلیتیکی و صف‌بندی امنیتی در روابط ایران و عربستان شده است.بحران در روابط ایران و عربستان را می‌توان براساس نشانه‌ها و شکل‌بندی‌های تضاد هویتی مشاهده کرد. علاوه بر تضاد هویتی، شکل دیگری از منازعه براساس ارتقای قابلیت نظامی عربستان مشاهده می‌شود. تغییر در نخبگان سیاسی و کارگزاران عربستان را می‌توان در زمره روندهایی دانست که زمینه‌های لازم برای بازتولید قدرت هویتی عربستان در فضای منطقه‌ای خاورمیانه را اجتناب‌ناپذیر ساخته است.

نشانه‌های چنین نقشی را می‌توان در حضور ترامپ در ریاض و گردهمایی رهبران سیاسی کشورهای منطقه‌ای دانست. ایفای چنین نقشی هزینه‌های راهبردی خاصی را برای کشورها ایجاد می‌کند. اولین ویژگی سیاست منطقه‌ای و راهبردی عربستان در دوران ترامپ را باید در ارتباط با افزایش هزینه‌های نظامی دانست. کشوری که تلاش دارد تا از سازوکارهای مربوط به الگوی کنش نقش ملی رهبر منطقه‌ای بهره‌مند شود، به گونه اجتناب‌ناپذیر نیازمند افزایش هزینه‌های نظامی و ائتلاف‌سازی در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی است.دومین ویژگی بازیگری را که در فرآیند الگوی کنش ایفای نقش رهبر منطقه‌ای تلاش می‌کند، باید ائتلاف‌سازی در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی دانست. عربستان از ویژگی‌های ایدئولوژیک، ژئوپلیتیکی و اقتصادی لازم برای سازماندهی چنین نقشی برخوردار است. به‌طور کلی، نقش‌های سیاسی و امنیتی کشورها تابعی از قابلیت اقتصادی و راهبردی آنان محسوب می‌شود. زیرساخت‌های ایدئولوژیک، ژئوپلیتیکی و اقتصادی عربستان زمینه‌ساز ایجاد چنین نقشی در منطقه خواهد بود.

۴. هزینه‌های جنگ نیابتی عربستان علیه ایران

سازوکارهای آشوب‌سازی در سیاست منطقه‌ای عربستان از طریق گسترش بحران در مناطقی انجام گرفت که بخشی از حوزه راهبردی و ژئوپلیتیکی نقش منطقه‌ای ایران محسوب می‌شود. راهبرد توسعه بحران از طریق عملیات انتحاری و بمب‌گذاری به‌عنوان الگوی رفتار امنیتی عربستان در خاورمیانه محسوب می‌شود. الگویی که علیه هدف‌هایی سازماندهی شده که مورد حمایت ایران قرار دارد. جدال‌های امنیتی عربستان علیه ایران از این جهت اهمیت دارد که نقش نظامی و عملیاتی آمریکا و جهان غرب علیه جمهوری اسلامی را کاهش می‌دهد.

نقش‌یابی عربستان در روند بحران سوریه نمادی از رویارویی ژئوپلیتیکی و هویتی با جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. فعالیت داعش در سوریه منجر به تراژدی گسترده انسانی شده است. گروه‌های سلفی در سوریه بحران و منازعه را تشدید می‌کنند. انجام عملیات انتحاری و بمب‌گذاری‌های گسترده علیه اهداف انسانی و اجتماعی در سوریه، عراق و افغانستان به منزله جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. اقداماتی که توسط عربستان سازماندهی شده، از سوی کارگزاران امنیتی آنان یعنی نیروهای القاعده به مرحله اجرا می‌رسد.بخش قابل‌توجهی از خریدهای نظامی عربستان از آمریکا و اتحادیه اروپا برای حمایت از گروه‌های تکفیری به‌کار گرفته می‌شود. اطلاعات منتشرشده در آوریل ۲۰۱۶ نشان می‌دهد که موشک‌های زمین‌ به هوای گروه‌های معارض که از عربستان دریافت کرده‌اند، در جنگ علیه میگ‌های سوریه و حتی هلیکوپتر نظامی روسیه در سوریه شلیک شده است. عربستان چنین قابلیت‌هایی را برای تقویت گروه‌های تکفیری در نبرد منطقه‌ای به‌کار گرفته است. بهینه‌سازی قدرت نظامی، انگیزه و تحرک گروه‌های تکفیری در محیط عملیاتی را افزایش می‌دهد.

چنین هزینه‌هایی به‌گونه اجتناب‌ناپذیر عامل اصلی گسترش نقش منطقه‌ای عربستان محسوب می‌شود. نقش‌یابی عربستان در مقابله و برای عبور از موازنه منطقه‌ای با ایران انجام گرفته است. اگرچه بخش قابل‌توجهی از منازعات عربستان در سوریه علیه قدرت منطقه‌ای ایران، به‌دلیل افول داعش کاهش یافته است، اما هم‌اکنون می‌توان به این موضوع اشاره داشت که شکل دیگری از منازعات منطقه‌ای عربستان علیه ایران در یمن ادامه دارد. اقدامات خشونت‌آمیز عربستان در یمن به‌گونه اجتناب‌ناپذیر با واکنش انصارالله و ارتش یمن روبه‌رو خواهد شد. به همین دلیل است که مسئله مربوط به بحران امنیتی جدید عربستان و ایران را می‌توان ادامه هزینه‌های راهبردی عربستان در مقابله با حوزه نفوذ منطقه‌ای ایران دانست.

نتیجه؛ بایدها و نبایدهای ایران در فضای گسترش بحران منطقه‌ای عربستان

بحران امنیتی جدیدی در روابط ایران و عربستان ایجاد شده است. این بحران ریشه در تضادهای سیاسی، امنیتی و راهبردی دو کشور در سال‌های ۱۷-۲۰۰۳ دارد. عربستان تلاش دارد تا موقعیت راهبردی ایران در محیط منطقه‌ای را کاهش دهد. برای تحقق چنین هدفی از سازوکارهای ائتلاف با اسرائیل، گسترش همکاری‌های نظامی با ایالات‌متحده و مقابله با حوزه مزیت نسبی ایران در محیط منطقه‌ای بهره گرفته است. طبیعی است که چنین روندی چالش‌های سیاسی و امنیتی عربستان و ایران را افزایش می‌دهد.

جنگ عربستان علیه یمن ریشه در تحولات سیاسی یمن در مارس ۲۰۱۴ دارد. در این مقطع زمانی عربستان به‌عنوان کارگزار مقابله با گروه‌های مقاومت یمن ایفای نقش کرد. حمله نیروهای زمینی، هوایی و هوانیروز عربستان به یمن، هزینه‌های انسانی و اقتصادی قابل‌توجهی برای فقیرترین کشور عرب به‌وجود آورد. در چنین شرایطی طبیعی به‌نظر می‌رسید که نیروهای مقاومت یمن در چارچوب «جنگ عادلانه» از تمامی ابزارهای نظامی و راهبردی خود در برابر عربستان استفاده کنند. بهره‌گیری انصارالله از موشک زمین به زمین را می‌توان بخشی از سازوکارهای مربوط به جنگ عادلانه در یمن دانست.چگونگی واکنش عربستان به الگوی رفتاری انصارالله بیش از آنکه مربوط به منازعات منطقه‌ای باشد، تابعی از سازوکارهای توجیه خصومت علیه ایران محسوب می‌شود. در چنین فرآیندی طبیعی است که ایران نیازمند بهره‌گیری از سازوکارهایی همانند «خویشتن‌داری سیاسی»، «تحرک دیپلماتیک» و «بازدارندگی در عمق» است. بهره‌گیری از سه مفهوم یادشده بیشترین سطح امنیت ملی و منطقه‌ای را برای ایران فراهم می‌سازد. الگوی تدافعی در برابر سیاست تهاجمی عربستان نمی‌تواند مطلوبیت راهبردی مناسبی را برای ایران ایجاد کند. ایران ناچار خواهد بود تا با واقعیت‌های چالش منطقه‌ای از سیاست واقعی استفاده کند. طبیعی است که چنین الگویی ایران را در وضعیت گذار از بحران‌های مربوط به کنش پیشدستانه عربستان قرار خواهد داد.