ریشه‌های بی‌اعتمادی به مطبوعات

اشاره به ایالات متحده در ایران همواره خطر سوءتفاهم را به‌دنبال دارد. از این رو لازم است پیش از ادامه مطلب چندخط ابهام‌زدایی کنیم. ایالات متحده آمریکا با انقلابی علیه سلطنت و اشرافیت انگلستان آغاز شد. پدران ایالات متحده افرادی انقلابی آزادی‌خواه بودند و کشور را از یوغ استعمار و استثمار رهانیدند. آنچه در پی آمد و قانون اساسی‌ای که نوشتند یکی از دستاوردهای بزرگ بشر در حوزه حقوق و سیاست و بل اقتصاد است. آن آمریکای انقلابی دخل و شباهت زیادی به آمریکای اوباما و ترامپ امروزی ندارد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ترکیب سوسیالیسم و عوام‌فریبی و دیگر مدهای روز، از جمله نژادپرستی، قانون اساسی فدرال ایالات متحده را مسموم کرد و از آن زمان تا کنون این کشور در سراشیبی سقوط بوده طوری که امروز تنها شبحی از آن دولت انقلابی و رویکرد آزادی‌خواهانه باقی مانده است. لذا اشاره به آمریکا ناظر به متورم‌ترین و (و با ۲۰ تریلیون دلار بدهی) بدهکارترین دولت امروز دنیا نیست بلکه ناظر به دوران تاریخی به‌خصوصی پس از انقلاب آن کشور است.

اما حتی پدران ایالات متحده که ذکر آن رفت از نقش مطبوعات به‌خوبی آگاه بودند و تضمین آزادی مطبوعات را در تمام پیش‌نویس‌های قانون اساسی در نظر داشتند. در کردار، هنگام تدوین قانون اساسی، امنیت ملی و آرامش اذهان عمومی را در ممنوعیت مصاحبه یا هرگونه اطلاع‌رسانی به خبرنگاران یافتند؛ جورج واشنگتن مکررا ممنوعیت مصاحبه یا درز خبر به مطبوعات را به شرکت‌کنندگان گوشزد می‌کرد. در آغاز یکی از جلسات هیات موسس ایالات متحده، جورج واشنگتن دفترچه یادداشتی را در تالار جلسات پیدا کرد که از جلسه دیروز جا مانده بود. وی که قهرمان جنگ و ژنرال ارتش انقلابیون در نبرد با انگلستان بود و از حیث کسوت و ابهت بین رجال آن زمان هماوردی نداشت جلسه آن روز را با سوال راجع به مالک آن دفترچه آغاز کرد و راجع به درز کردن شرح جلسات به مطبوعات دوباره هشدار داد. گفته می‌شود لحن او آنقدر تند بود که هیچ‌یک از حاضران جلسه جرات نکرد به مالکیت دفترچه اعتراف کند و نهایتا معلوم نشد چه کسی آن را جا گذاشته است. توجیه واشنگتن این بود که اگر مردم در جریان فراز و فرود جلسات قرار بگیرند،‌ های و هوی باعث خواهد شد حاشیه بر متن غلبه می‌کند و این نهایتا به نفع مردم کشور نیست.

غرض آنکه آزادی مطبوعات هیچ‌گاه مطلق نبوده و همواره محدودیت‌هایی به‌خود دیده است. در عین حال شکی نیست که مطبوعات آزاد یکی از ضروری‌ترین ستون‌های هر جامعه سالمی هستند.البته این دریافت به‌خصوص در نیمه نخست قرن بیستم از سوی برخی دولت‌ها به چالش کشیده شد. این دولت‌ها با به خدمت گرفتن مطبوعات سعی در کنترل جریان فکری جامعه و سمت و سو دادن به آن داشتند. انقلاب اسلامی، در اواخر قرن بیستم، در شرایطی به پیروزی رسید که تفکر غالب دنیا جز این نبود؛ هدایت مطبوعات و در نتیجه رهنمود جامعه به مسیر صحیح امری بدیهی تلقی می‌شد.

اما همان‌طور که در ابتدا آمد مطالعات متاخر در قرن بیست و یکم چیز دیگری می‌گویند. امروزه پژوهشگران به اطلاعات دقیق و ابزارهایی برای تحلیل بزرگ‌داده‌ها دسترسی دارند که تا یکی، دو دهه پیش حتی قابل تصور نبوده است. شاید مهم‌ترین یافته‌های ایشان آن است که مطبوعات به افکار عمومی شکل نمی‌دهند بلکه افکار عمومی را تعقیب می‌کنند؛ تلاش برای شکل دادن به افکار عمومی محکوم به شکست است. در واقع آنچه اتفاق می‌افتد این است که مردم ترجیح می‌دهند منابعی همسو با جریان فکری خود بیابند و مطبوعات را با سنگ ارزش‌ها و باورهای خویش توزین می‌کنند.

اثبات این ادعا چندان سخت نیست. مثال نخست انتخابات اخیر ایالات متحده است. تحقیقات نشان داده است که ۹۶درصد از روزنامه‌نگاران و ارباب و اهالی جراید به کمپین هیلاری کلینتون کمک مالی کرده‌ و تنها ۵/ ۳ درصد از ایشان به کمپین ترامپ روی خوش نشان داده‌اند. مطالعه مرکز شورنستین دانشگاه هاروارد دریافته است که ۴۱ درصد کل اخبار، پوشش ترامپ بوده و در بین رسانه‌های مورد مطالعه تنها یک رسانه فاکس نیوز، آن‌هم در کمتر از ۵۰ درصد پوشش خبری رئیس‌جمهور جدید رویکرد مثبتی نسبت به او داشته و در باقی ۵۰ درصد خبرها حتی فاکس نیوز هم با ترامپ همراه نبوده است. (جدال لفظی مگین کلی، مجری فاکس نیوز و مناظره ریاست جمهوری با ترامپ و متعاقبا توییت ترامپ او را از فاکس نیوز هم دور کرد.) سایر رسانه‌ها از سی‌ان‌ان گرفته تا ان‌بی‌سی تا بی‌بی‌سی و دیگر رسانه‌های تراز اول و دوم جملگی در تمام حوزه‌ها، تقریبا در ۱۰۰ درصد موارد، رویکردی منفی نسبت به ترامپ داشته‌اند. این در حالی است که رسانه‌های غربی تیراژ و نفوذ زیادی در دنیا دارند و بودجه‌های کلان آنها به بودجه کشوری شبیه است.

در ایران هم بر آگاهان روشن است که داستان جز این نیست. برخی جراید کشور نزدیک به ۴۰ سال است که با بودجه‌های کلان دولتی در حال تلاش برای شکل دادن به افکار عمومی بوده و کارشان را هم خالصانه و به نحو احسن انجام داده‌اند. اما افکار عمومی امروز از ۴۰ سال پیش به ایشان نزدیک‌تر نیست و بدون بودجه کلان و صرفا با تکیه بر سخاوت مردم دو شماره هم سرپا نخواهند ماند.برخی ممکن است این موضوع را «نشان از قدرت و تبلیغات رسانه‌های خارجی بدانند اما همان‌طور که در مثال انتخابات آمریکا گفته شد کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی»؛ نیویورک تایمز و فلان روزنامه وطنی هردو به یک اندازه از شکل دادن به افکار عمومی عاجز هستند. سی.ان.ان و صداوسیمای ملی ما نیز هم.اما این به آن معنی نیست که مطبوعات در جامعه نقش مهمی بازی نمی‌کنند. برعکس رسالت مطبوعات مهم‌تر از این حرف‌ها است. شاید مهم‌ترین نقش مطبوعات مبارزه با فساد است. مطالعات انجام شده جملگی حاکی از آن است که ارتباط منفی وثیقی میان آزادی مطبوعات و فساد برقرار است؛ هرچه مطبوعات در کشوری آزادتر باشند فساد در آن کشور کمتر است و برعکس.

در کشور ما، به‌خصوص وقتی موضوع فساد پیش می‌آید، تقصیرها بسته به موضوع بین قوای سه‌گانه توزیع شده و میان رجال و نساء سیاسی مسابقه‌ای برای شکستن کاسه و کوزه بر سر یکدیگر در می‌گیرد. در حالی که ممکن است تقصیر متوجه هیچ‌کدام از افرادی که نهایتا برای توضیح یا توجیه مقابل تریبون قرار می‌گیرند، نباشد. واقعیت آن است که خدمت‌گزاران مردم در قوای سه‌گانه مثل من و شما انسان هستند و هرچقدر هم که اقدامات پیشگیرانه و نظارتی در کار باشد جایزالخطا بودن طبیعت بشر برجای خود باقی است. موضوع این است که ناظر اصلی مردم و ابزار ایشان برای نظارت مطبوعات است اما متاسفانه نظارت مطبوعات بر کیفیت خدمات خادمان کشور آنقدر که باید پررنگ نیست.

توضیح چرایی این کمرنگی ساده است. شاید مهم‌ترین دلیل محدود نگه داشتن مطبوعات در مبارزه با فساد، نگرانی از بی‌اعتمادی مردم و سوءاستفاده احتمالی دشمنان خارجی از نقاط ضعف کشور است. تصور غالب این است که اگر مطبوعات دائم به‌دنبال یافتن نقطه ضعف‌های دستگاه‌های دولتی باشند عملا به ستون پنجم دشمن تبدیل خواهند شد؛ هم مردم را ناامید و نسبت به حکومت بی‌اعتماد خواهند کرد و هم خوراک تبلیغاتی در اختیار بیگانگان قرار خواهند داد.این تصور یکسره به خطا است. هیچ چیز به اندازه شفافیت و همت به اصلاح نقاط ضعف کشور مردم را نسبت به حکومت امیدوار نخواهد کرد. مردم شجاعت و صداقت دولتی را که آماده پذیرفتن اشکالات خود باشد، تحسین خواهند کرد. در عوض مصلحت‌اندیشی و پنهان‌کاری  کاهی را به تعبیر آنها تبدیل به کوه خواهد کرد. رسانه‌ها داستان کلاغ را عینا منعکس خواهند کرد اما در صورت محدودیت ایشان این داستان چهل‌کلاغ است که درگوشی منتشر خواهد شد.

در مورد سوءاستفاده دشمنان، در دنیا هر روز کوچک‌ترین تخلفات مسوولان رسانه‌ای شده و خبرش همه‌جا منتشر می‌شود. آیا افشای فساد مالی رئیس‌جمهور کره‌جنوبی به ضرر مردمان این کشور بود؟ چه کسی بیشتر از مردمان کره‌جنوبی از برکناری یک فرد فاسد منتفع شد؟ کدام دشمن یا رقیب کره‌جنوبی توانست از این موضوع نفعی ببرد؟ در آمریکا روزی نیست که عملکرد سیاستمداری در رسانه‌ها منعکس نشود. تا امروز از این افشاگری‌ها چه امتیازی نصیب ایران شده است که سال‌ها است دشمن شماره یک آمریکا است؟ واقعیت آن است که رسوایی سیاستمداران فاسد آمریکایی نه فقط به نفع مردم که نهایتا به نفع دولت آمریکا است چرا که بدون یک دلار هزینه از شر خدمت‌گزاران فاسد خلاص می‌شود.

موضوع در ایران هم جز این نیست. در صورت آزادی بیشتر مطبوعات و انتشار شفاف اطلاعات عملکرد دستگاه‌های دولتی، رسانه‌های عمومی به جمع دستگاه‌های نظارتی خواهند پیوست و لشکر خبرنگاران جوان و پرانرژی کشور به پاسداران امنیت کشور ملحق خواهند شد. اینکه سیاستمدار یا مدیر و خدمت‌گزاری دولتی مرتکب خلاف شده و مطبوعات آن را افشا کرده‌اند و دستگاه قضا پیگیر مجرم است خوراک مورد علاقه هیچ دشمنی نیست. حتی اگر جسته و گریخته در مواردی رسانه‌های معاند اقدام به بزرگنمایی وقایع کنند باکی نیست؛ دولت سالم‌تر دولت محکمتری است و ریشه‌کنی فساد در کشور به بهای چند خبر رسانه‌های معاند بهای گزافی نیست.حال که مردم تامین منابع دولتی را بیش از پیش برعهده گرفته‌اند، امروز بهترین فرصت دولت است تا دست مطبوعات را برای انتشار جزئیات مصرف بودجه و بررسی عملکرد خدمت‌گزاران مردم آزاد بگذارد.

محمد ماشین‌چیان

کارشناس حقوقی