کشش ناچیز قیمتی

جالب‌تر است وقتی بدانیم پیمایش با خودروهای شخصی در کشورهای مورد نظر، بیشتر از ایران است و این نکته دقیقا موید تاثیر فقدان کیفیت لازم خودروهای داخل کشور است. به بیان دیگر، با میزان مسافت پیموده شده بیشتر، مصرف بنزین آنها از ایران کمتر است. از طرفی، کشورهایی مانند نروژ، هلند، سوئد، لوکزامبورگ و... از مصرف سرانه بنزین بیشتری نسبت به ایران برخوردارند و بررسی سرانه کشورها و درصد دستمزد روزانه برای خرید یک لیتر بنزین هم نشان می‌دهد که به‌طور واقعی مصرف‌کننده داخلی سهم بیشتری از درآمد خود را به خرید بنزین در مقایسه با سایر کشورهایی که از مزیت خودروهای کم مصرف هم برخوردارند، اختصاص می‌دهند. ساختار بازار انرژی و سایر کالاها در ایران کاملا متفاوت است، بازار اغلب کالاها رقابتی است، ولی حامل‌های انرژی توسط دولت قیمت‌گذاری شده و بنابراین بازار مربوطه کاملا انحصاری تلقی می‌شود و منافع حاصل از انحصار آن به دولت و وزارت نفت تعلق می‌گیرد. لازم به توضیح است که کیفیت بنزین تولید شده در ایران به مراتب پایین‌تر از کیفیت بنزین در بازار فوب خلیج‌فارس است و واقعیت این است قیمت ارز تحت تاثیر متغیرهای زیادی است که برخی از آنها در اختیار دولت نیست و اتصال قیمت‌گذاری داخلی حامل‌های انرژی بر مبنای فوب و تغییرات ارزی همیشه ما را در دور تسلسل مخرب نگه خواهد داشت. با انفجار قیمت حامل‌های انرژی و دستیابی به قیمت‌های نزدیک فوب(به‌خصوص برای بنزین) منابع چشمگیری به شهرداری‌ها اختصاص پیدا کرده و سوال اساسی این است که با این جهش درآمدی شهرداری‌ها، چه اتفاقی در کیفیت خدمات شهری آنها رخ داده است.

از طرفی، بررسی‌ها نشان می‌دهد بیش از ۷۰ درصد «ذرات معلق» در هوای تهران را منابع متحرک (خودروها) تولید می‌کنند و از این ۷۰ درصد کمتر از ۳ درصد توسط خودروهای سواری تولید بیش از ۹۷ درصد توسط، کامیون‌ها، اتوبوس‌ها، مینی‌بوس‌ها و موتورسیکلت‌ها تولید می‌شود. بنابراین این نکته که ایرانی‌ها بیش‌مصرف بوده و در صورت افزایش منابع مالی، کیفیت خدمات شهری و زیربناها بهبود و توسعه پیدا خواهد کرد، ادعای درستی نیست. چنانچه، شرایط را یکسان‌سازی کنیم و کاری کنیم ایرانی‌ها مانند سایر کشورهای جهان به خودروهای تولیدی ژاپن و آلمان با سوخت ۴ لیتر در هر یکصد کیلومتر دسترسی مناسبی داشته باشند، قطعا مصرف سرانه بنزین توسط مصرف‌کنندگان ایرانی به‌شدت کاهش خواهد یافت. حامل‌های انرژی با کشش پایین و تقریبا بدون جانشین هستند این به معنای آن است که وضعیت مصرف کنونی تا حد زیادی بی‌ارتباط با قیمت است و ارزان بودن باعث این نوع مصرف نشده که گران شدنش باعث حذف آن شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد میل نهایی به مصرف انرژی بعد از هدفمند‌سازی یارانه‌ها بیشتر شده است. از طرفی، در ماه‌های فصل زمستان ۱۳۹۴ قیمت فروش فرآورده‌های نفتی برای مصرف‌کننده‌های داخل بیش از قیمت جهانی آن بود و هیچ اتفاقی در حوزه مصرف رخ نداد. بدیهی است که هر کشور از مزیت نسبی برای رسیدن به شرایط مطلوب استفاده می‌کند، مزیت نسبی ایران انرژی نسبتا ارزان است. قیمت کالاهایی که کشورها در آن مزیت نسبی دارند پایین‌تر است. از طرفی، بحث علم اقتصاد و راهکارهای ارائه شده، در حوزه بهینه‌یابی مطرح است.

در علم اقتصاد در جایی مطرح نشده است که سطح قیمت مطلق می‌تواند باعث کارآیی در تخصیص منابع شود. بنابراین، نه گران و نه ارزان شدن نمی‌تواند هدفی برای برنامه‌ریزی تلقی شود و در ایران نتایج هر دو تجربه را هم در منابع تاریخی خود داریم (تجربه تثبیت قیمت‌های مجلس هفتم و جهش قیمت‌های دولت دهم). با توجه به آمارهای ارائه شده مشخص شد که قیمت واقعی بنزین در کشور به همان اندازه کشورهای پردرآمد جهان است. مفهوم کشش قیمتی پایین بنزین، بیانگر عدم امکان کاهش مصرف متناسب با افزایش قیمت‌ها است و این نکته به آن معناست که خانوارها برای انجام فعالیت‌های روزمره ضروری خود مجبور هستند سایر هزینه‌ها از جمله هزینه‌های تغذیه، بهداشت و آموزش را کاهش دهند. آمارها نشان می‌دهد سهم هزینه انرژی در سبد بودجه خانوار در ایران حدود ۷ درصد است در حالی که این شاخص برای ترکیه ۴ و برای اروپایی‌ها ۳ و برای آمریکا ۷/ ۳ درصد است! همچنین گزارش‌های ترافیکی ارائه شده توسط سازمان حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران و همچنین سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای نشان می‌دهد که حجم ترافیک درون/ برون شهری کشور از رشد معمولی خود برخوردار بوده و رشد قیمت‌ها تاثیر بر حجم ترافیک نداشته است. عدم کاهش سفرهای روزانه این نکته را نشان می‌دهد که خانوارها سهم سایر هزینه‌های زندگی خود را کاهش داده‌اند.

همت قلی‌زاده

کارشناس اقتصاد انرژی