طی سال‌های اخیر و با قوت گرفتن حوزه‌های رفتاری در زمینه‌های مختلف علوم انسانی، این حوزه توانسته است چارچوب‌ها و ابزارهای سیاستی مفیدی را برای تدوین سیاست‌ها تعیین کند و با بیان نقایص صورت‌گرفته در گذشته، راه‌های مقابله با آن را نیز در اختیار تصمیم‌گیران قرار دهد. متخصصان رفتاری معتقد هستند که تصمیمات موفق در یک کشور، لزوما نمی‌تواند اثراتی مشابه در کشوری دیگر داشته باشد و دوران ابراز بی‌محابای گزاره‌هایی کلی نظیر «در تمام دنیا اثبات شده است» یا «همه دنیا تجربه کرده است» به سر آمده است. پیشرفت‌های عدیده تکنولوژیک، امکان دسترسی گسترده به آمار و اطلاعات، پدید آمدن روش‌های جدید تحقیق و پژوهش و نیز افزایش توجه عمومی به میزان اثر‌بخشی سیاست‌ها، اتخاذ تصمیمات صحیح و اثرگذار را بیش از پیش حائز اهمیت کرده است. در دنیای کنونی سیاست‌گذار باید به شواهد محیطی و رفتاری جامعه هدف خود توجه ویژه‌ای داشته باشد و با استفاده از ابزارهای مختلف، تاثیر این پارامترها را در اثرگذاری نهایی مدل لحاظ کند. موضوعی که به گفته بسیاری از کارشناسان، خلأ و کمبود آن در ایران احساس می‌شود و ضروری است سیاست‌گذار با توجه به محدودیت‌های شواهد کمی و مطالعات تجربی موجود و با پرهیز از آفت «شاخص‌زدگی»، در مسیر اتخاذ تصمیمات مناسب‌تر گام بردارد. باشگاه اقتصاددانان در پرونده امروز خود به بررسی نقش علوم رفتاری در حوزه سیاست‌گذاری پرداخته است.

امیر جهانی