اصلاحاتی در کار نیست

وضعیت شاخص‌های اقتصادی در این جزیره کمونیستی بد است، روابط با آمریکا مخدوش و رو به بدتر شدن است و آزادی‌های مدنی و رسانه‌ای به حدی اندک است که همواره کارشناسان مستقل از آن انتقاد کرده‌اند اما آقای دیاز کانل کیست؟ انتخاب دیاز کانل به سمت ریاست‌جمهوری کوبا مرحله نهایی انتقال قدرت از نسلی کهنسال است که انقلاب سال ۱۹۵۹ را به راه انداختند. جاذبه فیدل کاسترو که در سال ۲۰۱۶ درگذشت، طی چند دهه ستون رژیم حاکم بر کوبا بود، اما اکنون دیاز کانل که طی سال‌های اخیر به سطوح بالاتر حزب کمونیست ارتقا یافته و اکنون ریاست جمهوری کوبا را به عهده دارد باید از طریق عملکرد مناسب و موثر نظر موافق مردم را به خود جلب کند.

بسیاری از تحلیلگران می‌گویند او یک سیاستمدار عملگرا است. او در دهه ۱۹۹۰ به‌عنوان یک مقام حزب کمونیست و در دوره‌ای که اقتصاد کوبا دچار مشکلات عمیق و رکود بود، به جای استفاده از اتومبیل و راننده، با دوچرخه به محل کار خود می‌رفت. او مانند رائول کاسترو در اجتماعات بزرگ احساس راحتی نمی‌کند اما در جمع‌های کوچک آرامش دارد. انتظار می‌رود دیاز کانل در دوره ریاست‌جمهوری‌اش از توصیه‌ها و نفوذ رائول کاسترو بهره ببرد. رائول کاسترو تا سال ۲۰۲۱ دبیر کل حزب کمونیست کوبا که تنها حزب این کشور است، باقی خواهد ماند. این سمت از ریاست جمهوری پرقدرت‌تر و پرنفوذتر است زیرا رهبری حزب کمونیست، تمامی تصمیم‌های بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را اتخاذ و خط مشی سیاست خارجی را تعیین می‌کند. در این میان رئیس‌جمهوری باید این برنامه‌ها را اجرا کند. حال با توجه به این واقعیت که اختیارات ریاست جمهوری در کوبا محدود است و نیز شخص ریاست جمهوری خود را پایبند به اصول کمونیسم می‌داند آیا واقعا می‌توان انتظار داشت تغییراتی موثر و بزرگ در این کشور رخ دهد؟ پاسخ دادن به این سوال آسان نیست و بسیاری از کارشناسان معتقدند در کوتاه‌مدت تحولی بزرگ در شرایط مشاهده نخواهد شد اما تحول اخیر یعنی انتقال قدرت به کانل یک تحول بزرگ است. برای نخستین بار رهبر حزب کمونیست و ریاست جمهوری یک نفر نیستند. رائول و فیدل کاسترو در دوران خود هم رئیس‌جمهوری کوبا بودند و هم رئیس حزب کمونیست.

اکنون باید خطوط حاکمیت بین حزب و دولت شفاف شود. اگر دیاز کانل بخواهد می‌تواند هنگام تعیین وزرای دولت از بین اطرافیان خود، اختیارات بالاتری برای اجرای برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی کسب کند. البته این کار آسانی نیست. واقعیت این است که او در سال‌های اخیر در درون حزب کمونیست پله‌های ترقی را طی کرده و این احتمال کاملا وجود دارد که تعیین او به‌عنوان رئیس‌جمهوری کوبا، پس از گرفتن تعهد از وی برای حفظ اصول چند دهه اخیر حزب کمونیست صورت گرفته باشد. بدین معنا که او خود را متعهد خواهد دانست همان راهی را طی کند که رائول و فیدل کاسترو طی کردند.

اما اگر او بخواهد تغییرات بزرگ ایجاد کنند آیا توانایی این کار را دارد؟ مشکلات اقتصادی در کوبا بسیار بزرگ هستند و تصمیم‌های بزرگ اقتصادی از سوی حزب کمونیست اتخاذ می‌شود. برای مثال کاسترو چند سال پیش به لزوم از میان رفتن سیستم ارزی دوگانه در کوبا اذعان کرد، اما تصمیم‌گیری در این باره و اجرای برنامه‌ای که این هدف را تحقق بخشد، تاکنون به تعویق افتاده است. سیستم کند و ناکارآمد کمونیستی و فشار گروه‌های ذی‌نفوذ عواملی هستند که اجرای هرگونه برنامه اصلاحی را به تعویق می‌اندازند. رائول کاسترو در ابتدای دوره ریاست جمهوری خود، برنامه اصلاحات اقتصادی را تدوین کرد. اجرای این برنامه محدودیت فعالیت بخش خصوصی را کاهش می‌دهد و کوبا را برای سرمایه‌گذاران خارجی به کشوری جذاب تبدیل می‌کند اما این برنامه هرگز به‌طور کامل اجرا نشده است. اینها نمونه‌هایی از ناکارآمدی سیستم متمرکز اقتصادی در کوبا هستند که سبب ضعف شدید اقتصادی شده و مردم را به ستوه آورده‌اند. اگر دیاز کانل بخواهد درهای اقتصاد را به روی جهان بگشاید و اصلاحات واقعی اجرا کند، با مخالفت‌های آشکار و پنهان نیروهای محافظه‌کار که از شرایط موجود اقتصادی سود می‌برند، مواجه خواهد شد و اگر نخواهد تغییر ایجاد کند، جامعه کوبا از لحاظ سیاسی و اجتماعی دچار فروپاشی می‌شود. در واقع ریاست‌جمهوری جدید از جنبه‌های مختلف و در حوزه‌های گوناگون با بن‌بست مواجه است.

حوزه دیگری که اهمیت خاصی دارد آزادی بیان است. در سال‌های اخیر همزمان با دسترسی تعداد بیشتری از مردم کوبا به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، انتقاد از عملکرد حکومت بیشتر شده است. سال پیش نیروهای تندرو کمپینی را آغاز کردند که هدف آن بد جلوه دادن منتقدان از حکومت بود. با کمال تعجب، عده زیادی از اعضای حزب کمونیست از این کمپین دفاع کردند. رائول کاسترو در سال‌های اخیر با استراتژی خودخواسته یعنی «اصلاح بدون عجله و بدون وقفه» توانسته است اختلافات جناح‌های مختلف را مدیریت کند، اما باید دید آیا ریاست جمهوری جدید توانایی انجام این کار را دارد یا نه. از آنجا که امکان قطع دسترسی مردم به اینترنت و متوقف کردن جریان اخبار و اطلاعات وجود ندارد انتظار می‌رود به تدریج تحولات بزرگ در جامعه کوبا رخ دهد. مشکلات عمیق اقتصادی یک عامل محرک برای اعتراض و خواست مردم برای تغییر سیاست‌ها و قوانین موجود است. تغییر در جامعه‌ای مانند جامعه کوبا که ۸۰ درصد مردم آن در دوره حاکمیت فیدل و رائول کاسترو زندگی کرده‌اند دشوار خواهد بود، اما نسل جدید این کشور خواهان تغییرات واقعی و بزرگ هستند و رئیس‌جمهوری جدید باید این خواست را درک کند. تداوم وضعیت موجود امکان پذیر نیست زیرا وضعیت اقتصادی به شکلی در آمده که باید اصلاحات واقعی با سرعت مناسب انجام و به بخش خصوصی امکان فعالیت واقعی داده شود. اگر دیاز کانل بتواند در مسیر رفع مشکلات اقتصادی حرکت کند فردی موفق تلقی خواهد شد البته در این حالت، گروه‌های ذینفع و شرکت‌های وابسته به حزب کمونیست که در سال‌های اخیر بخش بزرگی از درآمدهای کشور را به خود اختصاص داده‌اند دیگر نمی‌توانند در شرایط جدید همان راه را طی کنند. در واقع نسل جوان کنونی با آنکه به اهداف حزب کمونیست علاقه دارد اما مانند پدران خود فکر نمی‌کند و منطق بسیاری از سیاست‌های حزب کمونیست را درک نمی‌کند. آنها خواستار تغییرات واقعی هستند.