دگرگونی قریب‌الوقوع

مردم ونزوئلا در گذشته جزو شادترین مردم جهان بودند. در سال ۲۰۱۲ در نظرسنجی گالوپ در زمینه میزان شادمانی، ونزوئلا در جایگاه پنجم جهان قرار گرفت؛ اما در سال ۲۰۱۳ در گزارش سالانه شادمانی سازمان ملل که میزان رفاه را بر مبنای معیارهایی نظیر ثروت، امید به زندگی و سالم بودن اقتصاد می‌سنجد ونزوئلا در جایگاه بیستم قرارگرفت. در گذشته مردم در رفاه زندگی می‌کردند و از اینکه ونزوئلایی هستند به خود می‌بالیدند. اما اکنون دیگر چنین نیست. در سال جاری میلادی جایگاه ونزوئلا در بین ۱۵۶ کشور در گزارش شادمانی جهانی، ۱۰۲ بود اما علت این میزان تغییر و بحرانی شدن شرایط چیست؟

نخستین عامل مدیریت ناکارآمد و انحصار در قدرت است. در سال‌های اخیر شرایط سیاسی در این کشور به میزان قابل ملاحظه‌ای تغییر کرده است. مادورو که در سال ۲۰۱۳ پس از مرگ هوگو چاوز به ریاست جمهوری رسید عملا بخش‌های مختلف اقتصاد این کشور را به نابودی کشانده است. در سال‌های پایانی دوران حکومت هوگو چاوز وضعیت اقتصادی ونزوئلا به تدریج بدتر می‌شد؛ زیرا او سیاست‌های درستی برای بهره‌برداری از درآمدهای عظیم نفتی این کشور نداشت، اما در دوره مادورو عملا اقتصاد ونزوئلا نابود شده است.

اقتصاد این کشور در حال غرق شدن در بدهی است و نرخ تورم به ارقام نجومی رسیده است. همچنین تعداد فقرا در ونزوئلا به شدت افزایش یافته و از زمان کمبود مواد غذایی در سال ۲۰۱۵ تاکنون به‌طور متوسط وزن هر ونزوئلایی ۱۲ کیلوگرم کاهش یافته است. از سوی دیگر طبقه متوسط در حال ناپدید شدن است و در حال حاضر درآمد ۷۵ درصد مردم برای گذراندن زندگی عادی کافی نیست. میزان اعمال خشن جنایی به شدت افزایش یافته و دولت آمار و ارقام مربوط به آن را سانسور می‌کند؛ اما بنا به تخمین گروه‌های مردم‌نهاد، در سال ۲۰۱۶ بیش از ۲۸ هزار و ۵۰۰ نفر در ونزوئلا به قتل رسیده‌اند. این رقم در مقایسه با رقم مربوط به سال ۲۰۱۴ تقریبا دو برابر است. دومین عامل مهم، سیاست‌های مستبدانه مادرو است. او به شکل نظام‌مند مخالفان را سرکوب می‌کند، از امکانات دولت برای افزایش شانس خود در انتخابات ریاست جمهوری استفاده کرده و تظاهرات ضد حکومت را سرکوب می‌کند. به همین دلیل او توانست بدون رقیب جدی در انتخابات ریاست جمهوری این هفته به پیروزی برسد.

سومین عامل ناامیدی است. مردم ونزوئلا در وحشت زندگی می‌کنند، آنها نگران مریض شدن هستند؛ زیرا دارو کمیاب است و امید خود را به بهبود شرایط از دست داده‌اند؛ زیرا مخالفان امکان اظهار نظر ندارند. اعضای دادگاه عالی از طرفداران مادورو هستند و پارلمان ونزوئلا قدرت قانون‌گذاری مستقل ندارد. طبیعی است که در این شرایط امید به تغییر اندک است. در چهار سال گذشته حداقل یک میلیون نفر این کشور ۳۴ میلیون نفری را ترک کرده‌اند. ۹۰ درصد مردم می‌گویند پول کافی برای پر کردن شکم خود ندارند؛ البته مادورو در سخنرانی‌های قبل از انتخابات ریاست جمهوری وعده تغییرات بزرگ و اعجاب‌آور داد؛ اما چه کسی قرار است تحقق این وعده‌ها را تضمین کند و آیا مادورو توانایی و تمایل به تغییر دارد؟

نکته نگران‌کننده این است که مادورو از کاهش تعداد طرفداران خود هراسی ندارد؛ زیرا او بر خلاف سال ۲۰۱۳ به آرای مردم نیازمند نیست. در حقیقت اکنون مخالفان اصلی او یا دستگیر یا از فعالیت سیاسی منع شده‌اند. همچنین تعدادی از مخالفان در تبعید هستند؛ در نتیجه مردم مخالف مادورو رهبر ندارند، متفرق هستند و امید به تغییر ندارند. در انتخابات محلی سال گذشته، دولت در مراکز رای‌گیری اتاقک‌های قرار داده بود که در آن از رای‌دهندگان خواسته می‌شد کارت الکترونیکی پدر میهن خود را تمدید کنند تا غذای یارانه‌ای به آنها داده شود. تقریبا ۷۰ درصد مردم ونزوئلا به یارانه‌ها وابسته هستند. در واقع رای‌ها خریداری می‌شد.

اما شکاف‌ها بر بدنه سیستم حکومتی مادورو در حال شکل‌گیری است. سفیر پیشین ونزوئلا در سازمان ملل و تعداد دیگری از مقامات کشور در تبعید هستند. آنها مادورو را به فساد مالی و جنایت علیه بشریت متهم کرده‌اند. اکثر مشاوران ارشد او تحت تحریم‌های سازمان ملل و اتحادیه اروپا قرار دارند و اتهام آنها قاچاق مواد مخدر یا تضعیف دموکراسی است. دولت ۶۰ نفر از افسران بلندپایه ارتش را که وجودشان برای بقای حکومت ضروری است به زندان انداخته است و اتهام آنها توطئه علیه مادورو است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند مادورو سر خود را در برف فرو برده؛ اما به‌زودی تغییراتی بزرگ در ونزوئلا رخ خواهد داد. در آن زمان، زمینه برای حضور هنری فالکون رقیب مادورو در صحنه قدرت فراهم می‌شود. مادورو برای همیشه نمی‌تواند با قوانین علم اقتصاد مقابله کند و فشارهای بین‌المللی را نادیده بگیرد. پیروزی او در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر نه تنها بی‌اساس بود، بلکه زودگذر خواهد بود. در هفته‌ها و ماه‌های آینده مشخص خواهد شد مادورو تا چه میزان می‌تواند و تمایل دارد به وعده‌های بزرگی که به مردم داده و آنها را امیدوار کرده است، عمل کند. احتمال دگرگونی‌های بزرگ و موثر از سوی او بسیار کم است. او در سال‌های اخیر اثبات کرده به انحصار در قدرت تمایل دارد و با هرگونه تغییر در ساختارهای موجود مخالف است.