تفکیک سیاست‌گذاری از تجارت

با این حال هیچ کس انتظار ندارد ساختار صنعت فوتبال به‌طور کامل عاری از فساد در شکل‌های مختلف آن بشود. بدون تردید انتظار رخ دادن تغییرات بنیادی در فیفا بیش از حد خوش‌بینانه است. اما روش‌هایی وجود دارد که با بهره‌گیری از آن می‌توان سیستم کنونی را تا اندازه‌ بسیار زیادی بهبود بخشید. در سال‌های اخیر موارد مختلف دریافت رشوه از سوی مقامات فیفا مشاهده شده است. انجمن‌های ملی فوتبال، فدراسیون‌ها و کنفدراسیون‌ها حق پخش و بازاریابی برای تیم‌های ملی و مسابقات را در اختیار دارند و انتظار این است که مقامات منتخب در این سازمان‌ها از درآمدهای حاصل از این منابع برای توسعه فوتبال و انجام کارهایی که طبق قانون بر عهده آنهاست استفاده کنند. اما به نظر می‌رسد بسیاری از این مقامات درآمدها را برای افزایش ثروت خود استفاده می‌کنند.

اما این رویه چطور رخ می‌دهد؟ مسلما دریافت رشوه مغایر مقررات این سازمان‌هاست. بنابراین مقامات فاسد در این سازمان‌ها نمی‌توانند به‌طور مستقیم پولی دریافت کنند. در عوض آنها ترتیبی می‌دهند تا فدراسیون‌ها حقوق خود را به یک شرکت فعال در حوزه بازاریابی بفروشند. این شرکت حقوق یاد شده را به رسانه‌ها، حامیان مالی و ... می‌فروشد و در این فرآیند، هر یک از شرکت‌هایی که در مسیر قرار دارند پولی به مقامات فدراسیون می‌پردازند. البته این یکی از روش‌های غیرقانونی و فساد مالی در صنعت فوتبال است. گاه کشورهایی که خواهان میزبانی مسابقات جهانی فوتبال هستند، برای انتخاب شدن پول پرداخت می‌کنند.

اتهام دریافت پول برای انجام اقدامات غیرقانونی و سوء استفاده از جایگاه قانونی، اتهامی بسیار بزرگ است که اگر اثبات شود، فرد خاطی به شدت مجازات می‌شود تا در آینده مقامات سازمان‌های مختلف به خود اجازه ندهند این‌گونه اقدامات را انجام دهند. اما در این میان باید به دو موضوع اشاره شود. موضوع نخست این است که مقررات کنونی چه در فیفا و چه در فدراسیون‌های فوتبال اکثر کشورها به شکلی است که امکان انجام اقدامات غیرقانونی و فسادآلود وجود دارد. در این زمینه به اصلاح مقررات نیاز است و ضروری است کمیته‌ای مستقل بررسی مقررات را آغاز کند تا نقاط ضعف آنها شناسایی و رفع شود. همچنین ضروری است نظارت‌هایی بر عملکرد فیفا و فدراسیون‌های فوتبال انجام شود تا امکان و احتمال بروز فساد در بخش‌های مختلف کمتر شود.

موضوع بعدی این است که معمولا یک اقدام فسادآمیز صرفا با اقدام یک نفر انجام نمی‌شود و شبکه‌ای از افراد در آن دست دارند. برای مثال هنگامی که موضوع برکناری سپ بلاتر، رئیس پیشین فیفا مطرح و اتهامات مشخص شد، این امیدواری وجود داشت که محتوای پرونده بر ۲۱۱ نماینده در کنگره فیفا اثرگذارد تا آنها علیه او رای دهند. در آن زمان به نظر می‌رسید که با توجه به گستردگی فساد افشا شده، بلاتر شانسی نداشته باشد. محتوای پرونده کسی را دچار شوک نکرد زیرا تحقیقات خبرنگار اندرو جنینگز و دیگران بسیاری از اتهام‌ها را سال‌ها بود، مطرح کرده بود. اما با کمال تعجب، تقریبا دوسوم این نمایندگان به ادامه کار آقای بلاتر رای دادند. احتمالا بسیاری از آنها، خود در رویه‌های غیرقانونی دست داشتند و مایل نبودند پاکسازی صورت گیرد.

همچنین ممکن است آنها به این موضوع فکر کرده باشند که فوتبال در کشورشان از سیاست‌ها و اقدامات سپ بلاتر و سلف او یعنی ژائو هاولانژ نفع برده است و اگر قرار باشد کسی جایگزین سپ بلاتر شود و تغییرات بزرگی در رویه‌ها و عملکردها رخ دهد لطماتی به فوتبال وارد می‌شود. ژائو هاولانژ وعده داده بود درآمدهای حاصل از حق پخش در اروپا و بازارهای حمایت مالی را به آسیا، آفریقا و فدراسیون‌های کوچک آمریکای جنوبی اختصاص دهد. او با این وعده رای نمایندگان را جلب کرد. بلاتر نیز همین وعده را داده بود، اما نکته مهمی که باید به آن توجه شود، این است که تغییر رئیس فیفا یا مقامات آن نمی‌تواند به تغییرات بزرگ در رویه‌ها منجر شود به همین دلیل نباید امیدوار بود تغییر مدیران زمینه‌های فساد را از میان ببرد.

موضوع اصلی اقتصادی در فدراسیون فوتبال این است که جام جهانی بسیار بیش از پولی که صرف برگزاری مسابقات می‌کند درآمد دارد؛ به این معنا که بازیکنان، کارکنان باشگاه‌ها و کشور میزبان که تمامی زیرساخت‌های لازم برای برگزاری مسابقات را فراهم می‌کنند، مقدار کمی پول دریافت می‌کند و میزان بالایی از پول باقی می‌ماند که باید برای اهداف انسان‌دوستانه صرف شود. مقامات فیفا همواره این ساختار کسب درآمد و هزینه کردن را تایید کرده‌اند. اما واقعیت این است که هر جا میزان بالای پول وجود داشته باشد و نحوه هزینه کردن آن در اختیار چند مدیر باشد، انگیزه کافی برای برخی از این مدیران برای سوء استفاده مالی و استفاده از پول برای نفع شخصی وجود دارد. در حقیقت ساختار کنونی و مقررات موجود زمینه‌ساز فساد است.

اما آیا اجرای رویه‌های دموکراتیک می‌تواند مشکل را حل کند؟ این کار به خودی خود سودمند نیست. در حال حاضر مبنای انتخاب کسانی که رئیس انجمن‌های ملی می‌شوند و در کنگره فیفا رای می‌دهند، روابط قدرت در داخل هر کشور است. حتی در انگلستان که گاه به نظر می‌رسد می‌تواند الگویی برای دیگر کشورها باشد، قدرت به شکل غیرعادلانه به باشگاه‌های بزرگ که بیشترین درآمد‌ها را در بازی‌ها ایجاد می‌کنند داده می‌شود. بهتر است در انگلستان و دیگر کشورها به هر باشگاه یا هر بازیکن چه آماتور چه حرفه‌ای، یک رای داده شود. در این حالت انتخاب‌ها منصفانه خواهد بود.

همچنین نظارت بر عملکرد نماینده‌ها باید بیشتر شود. در اکثر کشورها موارد متعدد رسوایی مربوط به فساد مقامات منتخب بوده است. یک رویکرد جایگزین، جدا کردن سازمان تجاری جام جهانی است. این سازمان یک کسب و کار است و باید تا حد ممکن از بخش فعالیت‌های فرهنگی و انسان‌دوستانه جدا شود. فیفا می‌تواند یک شرکت تاسیس و سهام آن را در بورس لندن یا نیویورک عرضه کند. این نهاد به‌عنوان یک شرکت می‌تواند مسوولیت فروش حقوق و سازماندهی مسابقات را بر عهده گیرد و به مقررات و قوانین تعیین‌شده از سوی فیفا پایبند باشد. این شرکت می‌تواند بخش کوچکی از درآمد جام جهانی را نگه دارد و بقیه آن را به فیفا بازگرداند تا بین اعضا تقسیم شود. در این حالت بسیاری از زمینه‌های فساد مالی در این جدایی بخش تجاری و فعالیت‌های انسان‌دوستانه از بین می‌رود، زیرا مدیران فیفا تصمیم‌گیرندگان نهایی تخصیص منابع مالی و حقوق مربوط به بازی‌ها نخواهند بود.

فساد در تخصیص تورنمنت‌ها که به رای کنگره فیفا وابسته است مشکل بزرگی نیست. از زمانی که فیفا تصمیم گرفت جام‌های جهانی آینده بر مبنای رای کنگره اجرا شود و نه یک هیات ۲۴ نفره از مقامات فیفا، زمینه دریافت رشوه به شدت از میان رفته است. یکی از مزیت‌های جدا کردن جام جهانی از فیفا این است که کشورهای در حال توسعه یعنی کشورهایی که سود اصلی را از سیستم بلاتر کسب می‌کنند منافع‌شان حفظ می‌شود. آنها مایلند رئیسی را برای فیفا انتخاب کنند که از آنها حمایت می‌کند. اما این به معنای بستن چشم به روی فساد نیست. اگر جام جهانی به شکل یک کسب و کار مدیریت شود، سود بالاتری برای توزیع بین اعضا به وجود خواهد آمد. هنگامی که کسب و کار از فیفا جدا شود، همه مجبور خواهند بود آن را به‌عنوان یک کسب و کار به رسمیت بشناسند. فدراسیون اتومبیلرانی این کار را در سال ۱۹۹۸ انجام داد یعنی مدیریت بر بازی‌های اتومبیلرانی را از مدیریت مسابقات فرمول یک جدا کرد.

این پیشنهاد بدون نقص نیست و انگیزه فساد مالی را به‌طور کامل از میان نمی‌برد. برای مثال احتمالا مدیران شرکت جام جهانی حقوق بالاتری برای خود در نظر خواهند گرفت و هزینه‌ها را بالاتر و درآمدها را پایین‌تر اعلام خواهند کرد. به همین دلیل باید سیستم نظارتی در یک چنین شرکتی بسیار قدرتمند باشد. در هر حال جدا کردن فیفا از جام جهانی مزیت‌های بزرگی دارد. در نهایت باید به این موضوع اشاره شود که برای سالم باقی ماندن تمامی سیستم‌ها ضروری است فرآیند بازبینی و اصلاح همواره در آنها اجرا شود.