راه‌حل برد- برد

کلان‌شهر تهران سالیان متمادی با یک معضل محیط‌زیستی به‌نام آلودگی هوا درگیر است که با تحمیل خسارت‌های هنگفت، فشار مضاعفی را به هزینه‌های مدیریت شهری و به‌تبع آن، زندگی مردم وارد می‌کند. این مساله باعث شده تا هرساله اقداماتی در راستای کاهش این مشکل از طرف نهادهای مسوول صورت گیرد. با توجه به بررسی‌هایی که تبدیل به یک گزاره دقیق علمی شده است، ذرات معلق با قطر کوچک‌تر از ۵/ ۲ میکرون (PM۲/ ۵)، عامل اصلی آلودگی هوای تهران هستند. همچنین نتایج منشأیابی ذرات معلق در شهر تهران نشان می‌دهد که حدود ۶۵ درصد این آلاینده از وسایل نقلیه درحال‌تردد در سطح شهر منتشر می‌شود. ازاین‌رو وسایل نقلیه که به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع انتشار ذرات معلق شناخته می‌شوند، بیشترین راهکارها را به سمت خود جلب کرده‌اند. به همین منظور با بررسی راهکارهایی که در گزارش‌ها و نظرات کارشناسی و همچنین در تجربیات موفق دیگر کشورها بیشتر به‌چشم می‌خورند، می‌توان گفت که راهکارهای موثر در کاهش انتشار PM۲/ ۵ ناشی از حمل‌ونقل عبارتند از:

۱. اسقاط و از رده خارج کردن ناوگان فرسوده

۲. نصب فیلتر دوده روی خودروهای دیزلی

۳. جایگزینی موتورسیکلت‌های  بنزینی با موتورسیکلت‌های برقی و انژکتوری

۴. ارتقای سطح کیفیت سوخت مصرفی خودروها

۵. استفاده از سوخت‌های جایگزین شامل: CNG، LPG و هیبریدی

۶. نصب کاتالیست روی خودروهای بنزینی

۷. طرح‌های مدیریت ترافیک مانند طرح منطقه کم‌انتشار (LEZ)

ازبین راهکارهای اشاره‌شده، نصب کاتالیست روی خودروهای بنزینی و ارتقای سطح سوخت، با رشد خوبی در کشور و به‌خصوص در شهر تهران همراه بوده است. اما دیگر راهکارها از سالیان گذشته تاکنون در پیچ‌وخم اتفاقات مختلف گیر کرده‌اند و خروجی مطلوبی از آنها حاصل نشده است.

شهرداری تهران ضمن ارائه برنامه‌های سال ۹۷ این مجموعه، علت اصلی اجرایی نشدن راهکارهای موثر کاهش آلودگی هوای تهران را عدم تخصیص بودجه‌های دولتی برای اجرای این راهکارها اعلام کرده است. بنابراین اصلی‌ترین مساله در اجراشدن راهکارها، توجیه اقتصادی آنها است، به این معنی که برای کاهش آلودگی هوا باید راهکاری اتخاذ شود که هزینه مستقیمی درپی نداشته باشد. ازاین‌رو طرح کاهش به‌عنوان راهکار اصلی کاهش آلودگی هوای تهران معرفی و از آبان ۹۵ در تهران اجرایی شد. طرح کاهش که شاخه‌ای از طرح منطقه کم‌انتشار (LEZ) در ایران معرفی شده است، درعمل جزئیات متفاوتی داشته و تنها بر پایه معاینه فنی خودروها استوار است، لذا با ارزیابی تاثیر معاینه فنی در ایران می‌توان میزان کاهش ذرات معلق تهران ناشی از این طرح را محاسبه کرد. این ارزیابی براساس سناریو EISINGER۲۰۰۵ انجام شد که نتایج محاسبات نشان می‌دهد، با اجرای کامل این طرح در سطح شهر تهران، حدود ۵/ ۱ درصد (معادل ۵/ ۰ میکروگرم بر مترمکعب) از ذرات معلق شهر تهران کاهش خواهد یافت.

بنابراین طرح کاهشی که در حال اجراست، تا زمانی‌که مبتنی بر معاینه فنی و کنترل حدود آلایندگی خودروها باشد، هرچند گامی روبه‌جلو به‌منظور بسترسازی راهکارهای موثر کاهش آلودگی هوای تهران محسوب می‌شود، اما نمی‌تواند کاهش چشمگیری در غلظت ذرات معلق هوای تهران ایجاد کند، ازاین‌رو ضروری است که راهکارهایی به‌منظور بهبود طرح کاهش ارائه شوند و مورد بررسی دقیق کارشناسی قرار گیرند. طرح کاهش اجراشده در ایران با الگوگیری از طرح منطقه کم‌انتشار (LEZ) است که نتایج بسیار موفقی را در اروپا به‌همراه داشته است. اما آنچه که منجر به تفاوت نتایج طرح کاهش در ایران و طرح LEZ در اروپا می‌شود، فاکتورهایی است که در این طرح‌ها کنترل می‌شود. حدود مجاز آلایندگی در معاینه فنی به‌عنوان تنها فاکتور کنترل‌کننده آلایندگی خودروها در ایران انتخاب شده است. اما در طرح LEZ مناطق مختلف اروپا، فاکتورهای موثر دیگری برای کاهش آلایندگی خودروها شامل فرسودگی خودرو، فیلتر دوده، سوخت جایگزین و ... انتخاب شده است.

فاکتورهای موجود در طرح‌های LEZ اروپایی، راهکارهای هفت‌گانه مذکور را تداعی می‌کند که به‌دلیل تحمیل هزینه‌های مستقیم و چالش‌های اقتصادی اجرای آنها، از اولویت دستگاه‌های مسوول خارج شده بودند. بنابراین زمانی کاهش آلودگی هوای تهران مشاهده می‌شود که این راهکارهای قطعی کاهش آلودگی هوا در بستر معاینه فنی اجرایی شوند. نکته‌ای که همچنان پابرجاست و ممکن است مانعی دربرابر اجرای این راهکارها باشد، محدودیت‌های تامین منابع مالی برای اجرای آنها است. بنابراین برای رفع چنین مشکلی در اولین گام ضروری است که یک اولویت‌بندی و رتبه‌بندی بین راهکارهای موثر، برمبنای هزینه‌های اجرا و میزان اثرگذاری آنها در کاهش آلودگی هوا انجام شود. بر این اساس، باید راهکارهایی اتخاذ شوند که هزینه کمتر و فایده و اثربخشی بیشتری در این مقطع زمانی داشته باشند. نتایج ارزیابی هزینه-فایده (Benefit-Cost) اجرای طرح‌های مختلف کاهش آلودگی هوا نشان می‌دهد که در این مقطع زمانی، تنها اسقاط ناوگان فرسوده کلیه وسایل نقلیه و نصب فیلتر دوده روی اتوبوس‌های غیرفرسوده دارای توجیه اقتصادی است. هر راهکار به میزانی که از انتشار PM۲/ ۵ جلوگیری کند، به همان‌اندازه فایده اقتصادی به همراه دارد و به‌عنوان فاکتور مثبت در اتخاذ آن راهکار درنظر گرفته می‌شود. درمقابل، هزینه اجرای هر راهکار به‌عنوان فاکتور منفی در اتخاذ آن راهکار محسوب می‌شود.

اسقاط ناوگان فرسوده می‌تواند از تحمیل هزینه ۸۱۰ میلیون دلاری و انتشار ۳۰ درصدی PM۲/ ۵ جلوگیری می‌کند. همچنین هزینه اجرای این سیاست، حدود ۱۸۰ میلیون دلار خواهد شد که در این‌صورت سوددهی این سیاست، معادل ۶۳۰ میلیون دلار می‌شود. اجرای فیلتر دوده روی اتوبوس‌های غیرفرسوده نیز علاوه بر سوددهی ۴۰ میلیون دلاری، تاثیر ۵/ ۳ درصدی در کاهش ذرات معلق شهر تهران دارد. نکته قابل‌توجه اینکه ارزیابی‌ها نشان می‌دهد تولید موتورسیکلت برقی متحمل زیان اقتصادی می‌شود و در این مقطع زمانی تجویز نمی‌شود، به این معنا نیست که اجرای این سیاست در کل اشتباه است. این راهکار در بلندمدت، اثرات مثبت اقتصادی خود را مطمئنا نشان خواهد داد، ولی در این برهه از زمان که محدودیت‌های مالی وجود دارد، به‌دلایل مطرح‌شده سرمایه‌گذاری روی آنها کار درستی نخواهد بود. درنهایت در دومین گام از اجرای راهکارهای کاهش آلودگی هوای تهران، با درنظرگرفتن دو معیار توجیه اقتصادی و میزان اثربخشی، ضروری است سیاستی تدوین شود که بتوان در مرحله اول، اسقاط ناوگان فرسوده کلیه وسایل نقلیه موجود در شهر تهران و در مرحله دوم، نصب فیلتر دوده روی اتوبوس‌ها را به‌طور کامل اجرایی کرد.