سبک انگلیسی اداره فوتبال

انتخاب درست روش یا روش‌های تامین مالی در طرح‌ها و پروژه‌های سرمایه‌گذاری، یکی از ارکان اصلی و کلیدی موفقیت آنها به شمار می‌رود. به ویژه در شرایطی که منابع ریسک مختلفی بر محیط تجاری طرح حاکم باشد. تصمیم‌گیری با سختی عدیده‌ای همراه خواهد بود. امروزه پیشبرد طرح‌های سرمایه‌گذاری رابطه تنگاتنگی با نظام تزریق بودجه به آنها دارد و این مهم منجر به تبدیل فرآیند تامین مالی طرح‌ها به فرآیندی پویا شده است. دستیابی به استراتژی درست و کارآمد برای تامین مالی طرح‌های سرمایه‌گذاری منوط به پیش‌بینی درست از شرایط آتی طرح و انتخاب ترکیبی مناسب از گزینه‌های ممکن تامین مالی طرح است. هر سازمان ورزشی برای پیشبرد برنامه‌ها و پروژه‌های خود نیاز به حمایت مالی دارد؛ این حمایت‌ها موجب می‌شود تا سازمان ورزشی به آرمان‌هایش نائل شود. بخش مهم این منابع از محل منابع دولتی تامین می‌شود.

درآمدهای دیگری نیز از سوی سازمان‌های بین‌المللی و درآمدهای بازاریابی، حق عضویت‌ها و اعانات، قابل حصول است. امروزه بسیاری از سازمان‌های ورزشی برای تامین منابع مالی موردنیاز خود به سوی شرکت‌هایی می‌روند که علاقه‌مند هستند به‌صورت داوطلبانه و برای تبلیغ نام شرکت خودشان به ورزش کمک کنند. علاوه براین، توانمندی باشگاه‌ها برای تولید ارزش و ساختار درآمدی آنها برای خرید و فروش بازیکنان، فروش محصولات فرعی (پیراهن، لوازم ورزشی و...)، حمایت‌های مالی هواداران، حق پخش تلویزیونی، بلیت‌فروشی و تبلیغات به گونه‌ای است که می‌تواند تامین‌کننده منابع مالی آنها باشد. به‌عنوان نمونه فوتبال حرفه‌ای در غرب اروپا بر چهار منبع تامین مالی اصلی تاکید می‌کند:

۱) درآمد‌های روز مسابقه (قبض‌های ورودی و فروش بلیت‌‌های تمام فصلی)

۲) حق پخش تلویزیونی

۳) حامیان مالی (اسم‌گذاری برند روی لباس‌ها و دور استادیوم و...)

۴) دیگر درآمدهای تجاری-بازرگانی

به‌رغم توجه اروپا از دهه ۵۰ میلادی به مطالعه فوتبال به‌عنوان یک صنعت تجاری سودآور، در ایران، این جذاب‌ترین بخش اقتصاد ورزش (فوتبال)، آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است. با اینکه بیش از ۱۸ سال از حرکت فوتبال ایران در مسیر حرفه‌ای‌گری می‌گذرد، اما فوتبال به‌عنوان یک صنعت مطرح نیست و چرخ اقتصاد در این رشته ورزشی برخلاف سایر کشورهای مطرح در فوتبال به کندی حرکت می‌کند. ورزش فوتبال نیز به گواه شواهد موجود پرطرفدارترین و محبوب‌ترین ورزش در عرصه بین‌المللی است، تا جایی که بسیاری از کشورهای پنج قاره آن را در ردیف ورزش ملی خود به حساب می‌آورند. لبریز بودن ورزشگاه‌ها و برخورداری رقابت‌ها از بینندگان چند صد میلیونی، فوتبال را به‌عنوان مردمی‌ترین ورزش جهان معرفی کرده است. همگام با افزایش تمایلات نسبت به این رشته ورزشی تغییرات زیادی در آن به‌وجود آمده تا جایی که فوتبال حرفه‌ای سال‌های اخیر قابل قیاس با دوران گذشته نیست.

داد و ستدهای چند ده میلیون دلاری برای نقل و انتقال بازیکنان، وجود حامیان مالی با سرمایه‌های بسیار کلان، خرید و فروش وسایل و کالاهای ورزشی و غیرورزشی با آرم باشگاه‌های حرفه‌ای، معامله‌های چند صد میلیون دلاری برای تبلیغات اطراف زمین، کسب درآمدهای کلان از محل حق پخش تلویزیونی مسابقات، قرار گرفتن باشگاه‌ها در فهرست بازار سرمایه و بسیاری از موارد دیگر نقش مهمی در توسعه درآمدزایی فوتبال در بسیاری از کشورها ایفا کرده است. اما وابستگی باشگاه‌های فوتبال در ایران به بودجه دولت از آنها مجموعه‌هایی هزینه‌بر و زیان‌ده ساخته که از نظر اقتصادی حتی با وجود کمک‌های دولتی توان ارائه یک ترازنامه مالی مثبت در پایان یک سال ورزشی را ندارند. ادامه چنین وضعیتی در طول سال‌هایی که از حیات لیگ حرفه‌ای فوتبال ایران می‌گذرد کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) را وادار کرده تا برای چندمین بار پیاپی باشگاه‌های فوتبال ایران را به سازماندهی مجدد در امر درآمدزایی دعوت کند. تاکیدات مکرر AFC نشان‌دهنده آن است که باشگاه‌های فعال در لیگ حرفه‌ای ایران نتوانستند تاکنون از ظرفیت‌های موجود در درآمدزایی بهره ببرند تا با دستیابی به آن از کمک‌های دولتی بی‌نیاز شده و به استقلال مالی برسند.

موفقیت تجاری و موفقیت ورزشی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و هیچ‌گاه یکی بدون دیگری به‌دست نمی‌آید. بلکه ارتباط بین آنها مستقیم بوده و بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند، در پژوهشی که توسط ساماگایو در سال ۲۰۰۷ انجام شده، وی به بررسی رابطه بین عملکرد مالی، عملکرد ورزشی و بازار سهام در بین باشگاه‌های فوتبال انگلیس از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷ پرداخته و به این نتایج دست یافت که همبستگی قوی بین ساختارهای مالی و ورزشی وجود دارد. به‌علاوه مدیران به دنبال دستیابی به سطح حداقلی از سود و حداکثر‌سازی عملکرد ورزشی خود هستند. از طرفی نمرات فاکتورهای مالی و ورزشی با بازده سهام ارتباط دارد. اما با ریسک باشگاه ارتباطی ندارد. تحقیقات مختلف نشان می‌دهند عمده‌ترین منابع درآمدی صنعت فوتبال، به ترتیب شامل حق پخش تلویزیونی، حامیان مالی و درآمد روز مسابقه است. اما زمانی که مقایسه‌ای تطبیقی صورت می‌گیرد در‌می‌یابیم که موانع جذب توسعه حامیان مالی در صنعت فوتبال ایران به ترتیب عدم اطمینان سرمایه‌گذاری در صنعت فوتبال کشور، کمبود آژانس‌های تخصصی و نیروی انسانی متخصص بازاریابی ورزشی، عدم تدوین طرح‌های راهبردی و عملیات بازاریابی، مشکلات کمیت و کیفیت پخش تلویزیونی مسابقات، مالکیت دولتی باشگاه‌ها، عدم اجرای قانون کپی‌رایت در کشور و... ازجمله مهم‌ترین مشکلات هستند.

گاهی درآمدزا نبودن باشگاه‌ها ناشی از چگونگی تامین مالی آنها نیست. بلکه مشکلات ساختاری باشگاه‌ها باعث عدم موفقیت در این زمینه شده است. برخی پژوهش‌های دیگر نتیجه گرفته‌اند که علت اصلی توسعه نیافتگی بازار مالی ایران، عدم استفاده از ابزار‌های نوین تامین مالی نبوده، بلکه ساختار نامناسب سازمانی و عدم حضور استانداردهای حاکمیت شرکتی بوده است. البته مسائل اقتصادی کشور، قوانین و مقررات، مسائل فرهنگی می‌تواند در این زمینه تاثیر گذار باشد. جداول ۱و۲ اطلاعات مربوط به درصد سهم هر یک از روش‌های تامین مالی در درآمدزایی باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر ایران و انگلیس است که در مقایسه‌ای تطبیقی در سال ۱۳۹۲ جمع‌آوری شده است که البته ممکن است برخی از آنها در سال‌های اخیر تغییراتی داشته باشد.

می‌توان نتیجه گرفت که نظام باشگاه‌داری در انگلستان توسط بخش خصوصی، اما باشگاه‌داری در ایران توسط بخش دولتی ایجاد شده‌اند. باشگاه‌های دولتی ایران چنان گسترده شده‌اند که هم‌اکنون خود به‌صورت یک معضل برای ورزش کشور در آمده‌اند، زیرا مسائل تیم‌داری و خرید و فروش بازیکنان، فعالیت‌های دلالی، ورود مدیران سیاسی به این باشگاه‌ها از یکسو این نوع باشگاه‌ها را از اهداف اصلی خود دور کرده و از سوی دیگر توان بخش خصوصی را برای ورود به عرصه ورزش و رقابت با این قبیل باشگاه‌ها را سلب کرده است. چنانچه دولت باید به‌جای دخالت مستقیم در ورزش حرفه‌ای به سیاست‌گذاری در چارچوب منافع ملی و نظارت دقیق بپردازد. جنبه‌های نظارتی و حمایتی پررنگ‌تر می‌شود و باشگاه‌ها چون خود را بخشی از دولت نمی‌دانند، بقای خود را در حفظ و ارتقای استانداردها در سایه رقابت می‌بینند و به این صورت جهانی شده و ورود به عرصه بین‌المللی را در کنار رقابت‌پذیری از ویژگی‌های مهم «بقای حرفه‌ای» خود می‌شناسند. واگذاری باشگاه‌ها به بخش خصوصی در ایران از طریق سازمان خصوصی‌سازی انجام می‌شود، و با توجه به زیانده بودن اغلب باشگاه‌ها، واگذاری آنها باید به‌صورت مزایده و خارج از بورس صورت بگیرد.

حامیان مالی هنگامی متقاعد به سرمایه‌گذاری در ورزش می‌شوند که تا حدی اطمینان یابند در صورت قرار دادن سرمایه خود در یک ورزش خاص، بیش از سایر گزینه‌های قابل انتخاب سود خواهند برد تا زمانی‌که مشکلات قانون کپی‌رایت و... در کشور حل نشود، حامیان مالی به دلیل ریسکی که در سرمایه‌گذاری در این صنعت حس می‌کنند، قادر نخواهند بود به راحتی سرمایه خود را در صنعت فوتبال به‌کار گیرند. شرایط نامناسب استادیوم‌های فوتبال، مدیریت و برنامه‌ریزی زمانی نامناسب و رعایت نکردن اصول ارتباطی و انگیزاننده با حامیان مالی به‌عنوان سه مانع مهم دیگر در برابر توسعه درآمد‌های حاصل از حامیان مالی در صنعت فوتبال شناسایی شده‌اند. بهتر است باشگاه‌های ایران به شرکت‌های سهامی مبدل شده و از این طریق تامین مالی شوند. شفاف‌سازی صورت‌های مالی باشگاه‌ها می‌تواند عرضه سهام باشگاه‌ها را به فرابورس راحت‌تر سازد و یکی از گزینه‌های تامین مالی از طریق سهام برای باشگاه‌ها برآورده شود. در مجموع با توجه به پژوهش‌های انجام شده می‌توان پیشنهاد‌هایی به شرح زیر ارائه داد:

۱) ایجاد شفافیت در اطلاعات مالی و اقتصادی صنعت فوتبال و افشا‌سازی قرارداد‌های بازیکنان و مربیان

۲) ایجاد اصلاحات مالی در ساختار باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر ایران برای پیوستن این باشگاه‌ها به بورس یا فرابورس

۳) تدوین دستورالعمل‌های اجرایی در زمینه ثبت صورت‌های مالی به‌صورت استاندارد در باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر درکشور یا تمامی باشگاه‌های فوتبال کشور

۴) بازبینی شیوه حسابداری در باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر کشور از شیوه سنتی به شیوه ثبت الکترونیکی

۵) به‌کارگیری مدیران مالی در برنامه‌ریزی‌های مالی باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر کشور...

امید است به‌‌کارگیری یافته‌های این پژوهش آغازی برای حل مشکلات در این زمینه باشد و بتواند کمکی هرچند اندک به حل مشکلات تامین مالی در بخش فوتبال و همچنین ورزش کشور باشد.

23 (3)