منافذ عبور از تحریم‌ها

این اتحادیه در ابتدای تشکیل شامل اعضایی می‌شد که تا سال تاسیس آن درگیری و جنگ‌های زیادی با یکدیگر داشتند، بنابراین اینکه آنها را به‌عنوان یک اتحادیه با نظرات و برنامه‌‌ریزی مشترک و یکسان دید دشوار بود. در واقع با وجود نظر جامع اتحادیه اروپا درباره سیاست خارجه، بروکسل به‌عنوان پایتخت، توان اعمال فشار به اعضای خود را ندارد و این موضوع هیچ‌گاه به اعضای اتحادیه اعلام نشده است که باید از نظراتی یکسان در رابطه با سیاست خارجی پیروی کنند.  پس جای هیچ‌گونه تعجبی نیست که برخورد لهستان یا مجارستان در مقابل تفکرات آلمان یا بلژیک درباره برجام متفاوت باشد و با وجود نظر ارائه شده از طرف اتحادیه، هرازگاهی برخی کشورها ایده‌های مخالف این موضوع را مطرح کنند. از نظر اقتصادی هم باید این مساله را در نظر گرفت که دولت‌های اروپایی به‌عنوان مالیات‌گیرنده‌ها از بخش‌ خصوصی نمی‌توانند به آنها اعلام کنند که باید با یک کشور همکاری داشته باشند.  به نظر می‌رسد سیستم همیشه نظرات منفی داشته است و اعمال فشار برای کار نکردن با یک کشور بوده، نه کار کردن؛ به عنوان مثال هنگام تحریم روسیه بسیاری از شرکت‌های اروپایی از کار کردن با آن کشور منع شدند و همین مساله باعث ضرر و زیان برای بسیاری از آنها شد، اما اروپا هیچ‌گونه فشاری برای حضور شرکت‌های خود در یک بازار تعریف نکرد.

از یک طرف می‌توان به این موضوع با این دید نگاه کرد که ایالات متحده آمریکا نیز شرکت‌های اروپایی را که با ایران همکاری می‌کنند تحریم کرده و باعث زیان فراوانی برای آنها شده که در مقابل آن، جریمه احتمالی شرکت‌ها از سوی اتحادیه اروپا بسیار ناچیز به نظر برسد.  بنابراین شرکت‌های بزرگ حتی در صورت اعمال جریمه از سوی اتحادیه اروپا زیر بار همکاری اقتصادی با ایران نخواهند رفت و در صورت اعمال جریمه نتایج ضد تبلیغی آن برای احزاب اروپایی بسیار زیاد خواهد بود. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که شرکت‌های کوچک و متوسط اروپایی که با آمریکا همکاری ندارند، چرا از بازار ایران خارج شدند؟ پاسخ این سوال بسیار روشن است. بسیاری از این صنایع به‌صورت غیرمستقیم با آمریکا مشغول همکاری هستند.  این بنگاه‌های اقتصادی کوچک یا با بانک‌هایی که با طرف‌های آمریکایی شریک هستند همکاری دارند یا با شرکت‌های اروپایی که با آمریکا همکاری دارند. بنابراین نمی‌توان این شرکت‌های کوچک و متوسط را به کار کردن با ایران تشویق کرد.

به نظر می‌رسد با توجه به حجم اندک تجارت غیر نفتی میان ایران و اتحادیه اروپا و حجم بسیار بزرگ‌تر تجارت بین آمریکا و اتحادیه اروپا، تجارت دو طرف (ایران و اتحادیه اروپا) در آینده پیشرفت خاصی را شاهد نباشد. می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که در مرحله اول، وحدت جامعی بین اعضای اتحادیه اروپا وجود ندارد و با وجود قدرت قابل تعریف سایر اعضا، به‌طور معمول ایران مذاکرات خود را با اقتصادهای بزرگ اروپایی انجام داده است و مذاکره با کشورهای کوچک‌تر و عمدتا ناراضی را که در راه ارتباطات بین‌المللی اتحادیه مشکل ایجاد می‌کنند، به تعویق انداخته است.  دوم؛ به منظور تقویت تلاش‌ها برای همکاری با شرکت‌های کوچک و متوسط در کشورهای کوچک‌تر اروپایی، تلاش‌ها به بالا بردن سطح تجارت با شرکت‌های کوچک‌تر از کشورهای قوی‌تر اتحادیه اروپا بوده است که این موضوع نیز به کاهش حجم تجارت خارجی با اتحادیه اروپا دامن زده است.  باید توجه داشت بنگاه‌های کوچک و متوسط کشورهای قدرتمند، هم‌اکنون تجارت مناسبی با طرف‌های آمریکایی دارند و ریسک تجارت با ایران را به جان نمی‌خرند.  

به نظر می‌رسد ایران در راه افزایش حجم تجارت با طرف‌های اروپایی، باید ابتدا با کشورهایی که معمولا قدرت کلی آنها را در ارتباطات بین‌المللی اتحادیه اروپا ناچیز می‌پنداشته، ارتباط برقرار کند و در گام دوم نسبت به واردات از شرکت‌های کوچک و متوسط این کشورها اقدام کند. در این مورد می‌توان به نقش پررنگ کشورهایی که در سال‌های گذشته در اتحادیه مشکلات زیادی را تجربه کردند، اشاره کرد که یونان یکی از مهم‌ترین آنهاست. یونان مشکلات فراوانی در زمینه اقتصاد خود داشته و دولت این کشور نیز در نهایت مجبور به اتخاذ سیاست‌های ریاضت اقتصادی شد.  به این ترتیب دولت جدیدی در آن کشور بر سر کار آمد که به نظر می‌رسد آنها نیز مجبور باشند همین سیاست را دنبال کنند و در صورتی که شرکت‌های متوسط و کوچک چنین کشوری برای تجارت با ایران وارد عمل شوند، دچار مشکلات جدی نشوند و اتحادیه نیز از این سیاست استقبال کند. باید در نظر داشت، ایران در شرایط کنونی باید از فرصت استفاده کند تا هزینه همکاری نکردن با ایران را برای اروپایی‌ها بالا ببرد که این راه تنها از طریق وارد عمل کردن کشورهایی میسر خواهد شد که اکنون شرایط مناسب اقتصادی و سیاسی در اروپا ندارند.

 البته نباید فراموش کرد که تبادلات مالی ایران و اتحادیه اروپا همچنان یکی از مشکلات همکاری دوجانبه محسوب می‌شود که باید برای آن راه‌حلی مناسب یافت.  با توجه به توضیحات داده شده درباره استقلال درونی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، برای این موضوع می‌توان متصور بود که وقتی شرکت‌های این کشورها برای ارتباط با ایران به دولت‌ها و حاکمیت خود فشار وارد کنند، آنها نیز در نهایت، بانک‌های داخلی خارج از برنامه پولی کل منطقه اروپایی را تاسیس خواهند کرد. با توجه به توضیحات داده شده درباره استقلال درونی کشورهای عضو اتحادیه چنین روشی را می‌شود، درباره شکل مناسبی از تبادلات مالی در نظر گرفت که تنها به چند میلیون دلار منتهی نشود و به جای یک سیستم کلی‌گویی تجاری برای کل اتحادیه، یک سیستم محدود منطقه‌ای اما با حجم بالای تبادلات مالی را پدید آورد.