ابزار تغییر توازن قوا

تیم‌ها موافقت خود را با قواعد جدید اعلام کرده و در نشست خبری قبل از بازی هم آن را با مخاطبان مطرح می‌کنند. حال زمان بازی فرا رسیده است. تیمی که قدرت و نفوذ بیشتری بر تیم داوری و فیفا دارد، زیر قواعد بازی زده، بر اساس قواعد عجیب غریب خود بازی می‌کند، فحاشی می‌کند، تهدید می‌کند، خشن بازی می‌کند و بازیکن طرف مقابل را به واکنش وادار می‌سازد و وقتی تیم مقابل واکنش نشان می‌دهد و دروازه‌بانش بر اساس قواعد مرسوم فوتبال در داخل محوطه جریمه دست به توپ می‌زند، رو به داور و فیفا می‌آورد که این تیم خلاف کرده و باید تنبیه و محروم شود. این قصه، شبیه ماجرای ایران و کشورهای ۱+۵ است. طرفین توافقی سیاسی (و نه معاهده‌ای حقوقی) امضا کرده بودند تا بر اساس آن توافق بازی خود را به پیش ببرند، حالا یکی زیر قواعد بازی زده و دیگران را مجبور به واکنش ساخته است. ایران طی روزهای گذشته دومین گام عملی خودش را در کاستن از تعهدات خود در قالب برجام برداشت و سطح غنی‌سازی اورانیوم خود را از ۶۷/ ۳ به ۵/ ۴ درصد افزایش داد و همچنین گام‌هایی برای مدرن‌سازی و همچنین بازگرداندن رآکتور اتمی اراک به دوران پیش از برجام برداشته است. این واکنش ایران باعث شد، آمریکا، اروپا و متحدان آنها دادِ «وا برجاما» سر دهند و ایران را محکوم کنند و از آن بخواهند به قواعد برجام پایبند بماند و شورای حکام آژانس تشکیل جلسه دهد و وزرای سه کشور اروپایی بیانیه دهند و آمریکا تهدید به تحریم‌های شدیدتر بکند و....

سوالی که در وهله اول مطرح می‌شود این است که آیا در شرایط سخت اقتصادی کنونی که تحت شدیدترین تحریم‌ها هستیم، آیا درست بود که ایران دست به چنین اقدامی بزند؟ بهتر نبود با رایزنی با شرکای دیگر و از راه دیپلماتیک سعی در حل مساله بکند؟ پاسخ نگارنده به سوال فوق این است که اقدام ایران در مسیر درستی طراحی شده و بجا بوده است. دلیل این پاسخم ناشی از یک معادله ساده در روابط بین‌الملل است: بنیان و شالوده بازی در نظام بین‌الملل، قدرت است. هر چه بازیگری قدرت (اعم از قدرت نظامی، اقتصادی، هنجاری، نرم، سایبری، اقناعی و...) بیشتری داشته باشد، به همان اندازه در تامین منافع ملی خویش موفق‌تر خواهد بود. آمریکا به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های حال‌حاضر دنیا، به ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ از توافقی که با میل و اراده خویش به آن پیوسته بود، خارج شد. دیگر طرفین بازی را هم تشویق و حتی تهدید کرد که از این بازی خارج شوند. از طرف دیگر تحریم‌های گسترده و شدیدی را به بهانه‌های مختلف برگردانده و دیگران را نیز ملزم به رعایت آنها کرده است. هرچند بازیگران دیگر به نحوه رفتار یکجانبه گرایانه آمریکا اعتراض می‌کنند و ایران را به پای‌بندی به برجام دعوت می‌کنند، اما نه تحریم‌های ظالمانه آمریکا و نه وعده‌های توخالی اروپا می‌تواند ایران را در این بازی در شکل کنونی آن حفظ کند. رهبران ایران به خوبی می‌دانند که در مقابل حریف گردن‌کشی چون آمریکا و انفعال بازیگران اروپایی، نمی‌توانند بیش از این نجابت به خرج دهند و یک‌طرفه بار و مسوولیت حفظ برجام را بر دوش بکشند. ایرانیان از دیرباز بر این عقیده بوده‌اند که:  برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی /  که در نظام طبیعت ضعیف پامال است

دولت ترامپ با وضع شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران، در عین حال عنوان می‌کند که به دنبال مذاکره با ایران و رسیدن به توافقی بهتر با تهران است. ناگفته پیداست که تهران با توجه به کارت‌های هسته‌ای که در دست داشت، توانست از مذاکرات هسته‌ای پیشین دستاوردهایی درو کند. اما با محدودیت‌هایی که برجام بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران تحمیل کرده، هیچ انسان سیاست‌فهمی نمی‌پذیرد که با دست خالی و از موضع ضعف در مقابل قلدر گردن‌کشی چون آمریکا پای میز مذاکره برود. چراکه خروجی آن از پیش نمایان است. بنابراین حتی اگر هدف نهایی، مذاکره مجدد در زمینه برجام یا فراتر از آن باشد، عقل سلیم حکم می‌کند که تهران باید با دست پر به میدان مذاکره‌ آید. حال باید دید چه گزینه‌هایی در اختیار رهبران ایران است که بتوانند مواضع خود را برای آوردگاه دیپلماتیک مستحکم‌تر سازند. یکی از گزینه‌هایی که مطرح می‌شود، تقویت و نمایش عملی قدرت نظامی و عمدتا قدرت موشکی ایران است. ایران در اقدامی جسورانه با سرنگون‌سازی پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی این توانمندی خود را بیش از پیش به رخ دیگر بازیگران کشید. اما باید گفت که مانور بیشتر در حوزه نظامی، نه تنها نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت بلکه ممکن است به همدل شدن کشورهای اروپایی، که همواره نسبت به مسائل نظامی و موشکی ایران حساس هستند، با آمریکا بینجامد و کار به فعال شدن مکانیزم ماشه و شکل‌گیری اجماع جهانی بینجامد.

گزینه دیگر، بهره‌گیری از نیروهای نیابتی در منطقه برای ضربه زدن به منافع کشورهای غربی است. هرچند ایران توانسته برخی منافع ملی خویش را از طریق نیروهای نیابتی‌اش در منطقه پیش ببرد اما با توجه به سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر مستقل خواندن این نیروها و دستاوردهای نظامی و سیاسی‌شان، امتیازگیری از طرف مقابل بر این اساس سخت‌تر است. از طرف دیگر، بسیار سخت است که برای امتیازگیری در زمین فوتبال، بخواهید در زمین والیبال به تیم کشور مقابل فشار وارد‌سازید. سناریوهایی چون بستن تنگه هرمز، اختلال در جریان انرژی و... هزینه‌هایی در پی دارد که چه بسا بیشتر از فایده آنها باشد.

به نظر نگارنده،‌ عملی‌ترین و مفیدترین سناریوی ممکن برای ایران، همین اقداماتی است که در دست اجرا دارد. ضمن اعلام پایبندی به توافق‌نامه سیاسی برجام، بر اساس اصل ۲۶ آن اعلام می‌دارد که به دلیل جفای برخی طرفین به مفاد توافق، من نیز از تعهدات خویش خواهم کاست. هرچند بازیگران جهانی این اقدامات ایران را مناسب ندانسته و خواستار پایبندی کامل آن به توافق هستند، اما نیک می‌دانند که ایران درست رفتار می‌کند و دلیل کاهش تعهدات آن عملیاتی نشدن وعده‌های خودشان است؛ بنابراین آن، همدلی و همراهی که در دوران پیش از برجام بین طرفین غربی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران وجود داشت، الان مشاهده نمی‌شود. دلیلش هم این است که ایران منطقی و عقلایی رفتار کرده و تعهداتی هم که کاهش داده شفاف به آژانس گزارش می‌دهد.

سوال دیگر این است که آیا این کاستن از تعهدات به ملغی شدن تحریم‌ها منجر خواهد شد؟ پاسخ نگارنده به این سوال منفی است. تحریم‌هایی که در حال حاضر وضع شده تحریم‌های یکجانبه‌ای است که دولت ترامپ اعمال کرده و به نظر می‌رسد تا زمانی که ایران آمادگی خود را برای مذاکره با دولت وی اعلام نکند و یک توافق جدید (ولو صوری) بین آنها شکل نگیرد، تحریم‌ها برچیده نخواهد شد و حتی ممکن است تشدید نیز شوند. حال این سوال پیش می‌آید که اگر تحریم‌ها برچیده نمی‌شود، دلیل کاستن از این تعهدات چه بوده است؟ در جواب باید گفت که بعد از خروج دولت ترامپ از توافق برجام، برخی تندروهای آمریکایی تصورشان این بود که ایران نیز بلافاصله از توافق خارج می‌شود و بنابراین راه برای تشدید فشار بر تهران باز می‌شود. اما با رفتار منطقی ایران و در پیش گرفتن صبر استراتژیک، برخی نخبگان آمریکایی به این نتیجه رسیدند که ایران منافعش را در حفظ برجام می‌بیند و هرچقدر فشار هم وارد شود از آن خارج نخواهد شد. ریچارد نفیو، از اعضای ارشد دولت اوباما در حوزه تحریم‌ها، چند روز پیش در توییتی بر این برداشت صحه گذشت و اعلام کرد که «برخی‌ها حتی به من تضمین می‌دادند که در مقابل فشارها، ایران گامی عملی برای خروج از توافق برنخواهد داشت.» بنابراین، اگر ایران اقدامی هشدارآمیز در این خصوص انجام نمی‌داد دولت ترامپ سرمست از فشارهای حداکثری خود به دنبال تشدید آنها می‌بود.

اما اقدام عملی ایران هشداری به آنها داد که اگر قرار است ایران تنها طرف متعهد به این توافق‌نامه باشد و بار آن را بر دوش بکشد، این روند نمی‌تواند مانا و پایا باشد. شاید این اقدام بتواند قدری بازدارندگی در مقابل تشدید تحریم‌ها و پایبندی دیگر کشورها به تحریم‌های آمریکا ایجاد کرده باشد. گفت‌وگوی تلفنی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه با رئیس‌جمهور ایران مبنی بر لزوم گفت‌وگو در این زمینه نشانه‌ای از موثر بودن این اقدامات است. حاصل سخن آنکه بر اساس منطق رفتار در نظام بین‌الملل، اقدام ایران در کاستن از تعهدات اقدامی سازنده، مفید و تأثیرگذار ارزیابی می‌شود که تقریبا اجماع خوبی هم در داخل حول آن شکل گرفته است. اما باید یک نکته را مورد توجه قرار داد که گام‌هایی که در مراحل بعدی اتخاذ می‌شوند باید به اندازه کافی هوشمندانه طراحی شوند که به‌طور رسمی فاتحه برجام خوانده نشود، چرا که تمامی تلاش‌های کشورها در شرایط کنونی این است که جسم و کالبد برجام زنده بماند و با گفت‌وگوها و سازوکارهایی، جان نیز بگیرد. اگر کالبدی وجود نداشته باشد، یعنی تلاش‌های دیپلماتیک شکست خورده است و این پرونده وارد فازهای دیگری خواهد شد.