ائتلاف‌های گروهی در پارلمان

لابی‌گران اعم از شخصیت‌های پرنفوذ یا گروه‌ها و جریان‌های صاحب نفوذ و قدرت، با بهره‌گیری از روش‌های مختلف به کمک پایگاه‌های اجتماعی که در اختیار دارند، در عرصه سیاسی به ایفای نقش می‌پردازند. هرچند این ایفای نقش بیشتر به‌صورت پنهان صورت می‌گیرد تا آشکار. از این رو لابی‌گری در کشورهای دارای ساختار دموکراتیک به اشکال بیشتری نسبت به سایر کشورها بروز می‌یابد؛ کشورهایی که در آن انتخابات و رای مردم، نقش اصلی و محوری انتخاب مدیران و مسوولانش را بر عهده دارد. در جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یکی از کشورهایی که اغلب ارکان سیاسی خود را با انتخابات و رای مردم برمی‌گزیند، لابی‌گری قابل کتمان نیست. همچنان که این ابزار در علم سیاست جایگاه ویژه خود را دارد و در بسیاری از کشورها به روش‌های مختلف استفاده می‌شود.

لابی‌گری در ایران مانند سایر کشورها، بیشتر آنجا نمود می‌یابد که تصمیم‌گیری‌ها صورت می‌گیرد. در واقع دولت و مجلس عرصه بیشترین لابی‌گری در ایران است. در این میان مجلس شورای اسلامی مانند همه پارلمان‌های دنیا، به دلیل آنکه قانون‌گذاری در آن صورت می‌گیرد و بودجه سالانه کشور در آنجا نهایی می‌شود و همچنین، به دلیل آنکه وزیران بر حسب آنچه قانون بر آن تاکید دارد، باید درباره عملکرد خود به مجلس پاسخ دهند و رای اعتماد خود را از مجلس دریافت کنند، اصلی‌ترین نقطه لابی‌گری‌ها بوده و همواره جریان لابی گری در آن فعال است؛ چه آن زمان که افراد قصد دارند وارد مجلس شوند و چه آن زمان که به‌عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی فعالیت می‌کنند.

اما آیا نگاه‌ها به لابی‌گری در مجلس شورای اسلامی مثبت است؟ این سوالی است که در میان افکار عمومی مطرح است. روند پیگیری طرح‌ها، لوایح، استیضاح وزیران، رای اعتماد به وزیران و طرح‌های تحقیق و تفحص در مجلس، در ذات خود نیازمند لابی‌گری برای به دست آوردن اجماع است و این موضوع در فضایی مانند پارلمان که ساز و کار و مکانیزم رای‌گیری در آن منجر به تصمیم می‌شود، اجتناب‌ناپذیر است. با این حال آنچه در این میان اهمیت دارد آن است که این لابی‌گری برای به دست آوردن اجماع و آرای نمایندگان به چه روش‌هایی انجام می‌شود. بی‌شک در فضایی که ۲۹۰ نماینده حضور دارند و باید درباره مسائل خرد و کلان تصمیم بگیرند و قانو‌ن‌گذاری کنند، لابی‌گری یکی از ابزارهایی است که می‌تواند در ایجاد اجماع بسیار تاثیرگذار باشد. حتی در بسیاری از موارد، لابی‌هایی در تلاشند موضوعات تخصصی را برای نمایندگان موشکافی کنند و از این منظر بر رای نماینده اثر می‌گذارند. این از وجوه مثبتی است که می‌توان برای لابی و لابی‌گری در مجلس برشمرد.

اما آنچه امروز افکار عمومی از وجه منفی لابی‌گری در ذهن دارد آن است که نمایندگان مجلس، بر اساس تعلقات جریانی و حزبی، درباره طرح‌ها، لوایح، تحقیق و تفحص، استیضاح وزیران یا رای اعتماد آنها، رای می‌دهند و خود گاه به یکی از لابی‌گران جریان‌های سیاسی تبدیل می‌شوند. حتی تعلقات قومیتی برخی نمایندگان که منجر به اجماع آنان له یا علیه طرح، لوایح، تحقیق و تفحص، استیضاح وزیران، رای اعتماد به آنها و... هم می‌شود نیز در برخی موارد از سوی افکار عمومی لابی‌گری در وجه منفی خوانده می‌شود.  البته وجود احزاب قوی و تعریف شده لابی‌گری‌ها را بسیار تقویب می‌کند. اما در ایران به دلیل آنکه احزاب به شکلی جدی فعالیت ندارند، لابی‌ها بعضا به اشخاص ذی‌نفوذ و چند جریان سیاسی و اقتصادی مهم محدود می‌ماند. در مجلس شورای اسلامی در غیاب احزاب قوی که می‌توانند نمایندگان را پاسخگو کنند، فراکسیون‌ها به‌عنوان نمایندگانی از جریان‌های سیاسی، با هدف جریان‌ساز بودن فعالیت می‌کنند. در مجلس دهم که بیشترین فراکسیون سیاسی را دارد، شاهد لابی اعضای این فراکسیون با سایر نمایندگان بر سر موارد متعددی همچون طرح‌ها، انتخابات هیات‌رئیسه، استیضاح‌ها و.... بوده و هستیم. البته تاکید بر این نکته ضروری است که لابی‌گری‌ها در مجلس همواره از طریق فراکسیون‌ها انجام نمی‌شود و در برخی موارد، نمایندگان بر‌خلاف نظر و رای فراکسیون متبوع خود رای می‌دهند.