توازن قدرت بین نخبگان و شهروندان

«رسیدن به دانمارک» کنایه رایجی برای تبدیل کشورها به جوامع مرفه، پایدار، دارای حکمرانی مطیع قانون، دموکراتیک و آزاد است. دارون عجم اوغلو از ام‎آی‎تی و جیمز رابینسون از دانشگاه شیکاگو، مولفان کتاب اثر گذار چرا ملت‌ها شکست می‌خورند، در آخرین کتاب خود چارچوبی را ارائه می‌دهند که در آن می‌توان به سوال درخصوص چگونه رسیدن به آزادی پرداخت. پاسخ آنها این است که رسیدن به آزادی کار بسیار دشواری ا‌ست و از تعامل موشکافانه قدرت بین دولت و جامعه سرچشمه می‌گیرد.» این کتاب از دیگر کتاب‌های این مولفان بسیار هیجان انگیزتر و اثرگذارتر است. مسائلی که در این کتاب به آن پرداخته شده است فراتر از بحث‌هایی همچون نهاد هاست که قبلا به آن پرداخته شده بود. انتقال قدرت از یک لویاتان مستبد به یک لویاتان غایب و ناپیدا، آسان‌تر از رسیدن به یک لویاتان در زنجیر است؛ نمونه بارز آن را می‌توان کشور عراق دانست. بعد از سقوط صدام حسین، دولت نیز با وجود کمک‌های آمریکا از هم پاشید و تجزیه شد.

برخلاف اسطوره‌های ذهنی غربی که آزادی در شرایط پایدار، در نتیجه یک دوره روشنگری به دست می‌آید، «دالان آزادی» بسیار باریک است و فقط در نتیجه رقابت بین دولت و جامعه باز شکل می‌گیرد. عجم‌اوغلو و رابینسون در کتاب «دالان باریک: دولت‌ها، جوامع و سرنوشت آزادی» بیان می‌کنند که آزادی به توازن قدرت ناشی از مبارزه بین نخبگان و شهروندان بستگی دارد. فرضیه دالان باریک سر راست و ساده است. دموکراسی بهترین جواب در دنیای سیاست است که راه خلاقیت و نبوغ را باز می‌گذارد و به افراد جامعه انگیزه می‌دهد، اما در عوض می‌تواند بسیار شکننده و ظریف باشد. آزادی هیچ گاه به‌طور کامل و همیشگی به دست نمی‌آید و همواره در معرض شکستن و از دست رفتن است. آزادی را می‌توان ظرفیت جامعه در برابر مقاومت نهادهای دولتی و نخبگان کنترل‌کننده آنها تعریف کرد.

پرسش مهمی که مطرح می‌شود این است که کشور‌های دموکراتیک با آزادی‌های مشخصی که برای هر شهروند خود قرار می‌دهند، چگونه توسعه پیدا کرده اند؟ در طول سالیان گذشته نظریه‌های بسیاری درخصوص یک عامل خاص یا عوامل متعدد در شکل‌گیری دموکراسی مورد بحث واقع شده است؛ از جمله، ویژگی‌های فرهنگی یک کشور، جغرافیا و آب و هوا، شرایط اجتماعی و اقتصادی، میزان قدرت طبقه متوسط جامعه و... اما عجم اوغلو نظر متفاوتی دارد. به نظر او آزادی سیاسی، ناشی از مبارزات اجتماعی است. ما الگوی جهانی برای آزادی نداریم؛ یعنی شرایطی که با آن لزوما به آزادی دست پیدا کنیم و پیشرفت تاریخی آشکار و ناگهانی که به ناچار منجر به آن شود، وجود ندارد. آزادی توسط نخبگان، مهندسی و پیاده نشده است، و هیچ تضمینی وجود ندارد که آزادی همچنان دست نخورده باقی بماند، حتی اگر در قانون تصریح شده باشد. عجم اوغلو تاکید می‌کند که آزادی ناشی از طرح دقیق یک موسسه یا گروه نیست بلکه حاصل فرآیند پیوسته و پیچیده جامعه و تعامل قدرت آنها با دولت است.

مشکل اساسی نحوه ایجاد نوعی دولت یا اقتدار متمرکز و چگونگی کنترل آن است. شما می‌توانید جامعه حاکم بر دولت را داشته باشید مانند چین یا جامعه مسلط بر دولت، که کم و بیش در یمن یا لبنان و بخش‌های بزرگی از آفریقا می‌توان مشاهده کرد. در کتاب، اولین نوع دولت گفته شده را «لویاتان استبدادی» و دومی را «لویاتان غایب» نام‌گذاری می‌کند. ظهور لیبرال دموکراسی حد فاصل این دو نوع از دولت است که مسیر رسیدن به آن از یک «دالان باریک» می‌گذرد که عنوان کتاب است.