نسخه خاورمیانه‌ای آفریقای جنوبی

طرح ارائه شده از سوی ترامپ قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل، پیمان اسلو مربوط به سال ۱۹۹۳، طرح صلح عربی مربوط به سال ۲۰۰۲ و این ایده بنیادی که فلسطینی‌ها حق تعیین سرنوشت خود را دارند نادیده گرفته است. تیم ترامپ در طرح یاد شده به جای توصیف صادقانه هدف نهایی یعنی اعطای «خودمختاری محدود» از عبارت حکومت فلسطینی استفاده کرده است اما تاکید ترامپ بر تسلیم فلسطینی‌ها در برابر خواست اسرائیل، لزوم خلع سلاح گروه‌های مقاومت و اعطای اختیار کنترل مرزها، حریم هوایی و آب به اسرائیل همگی نشان‌دهنده فقدان حکومت فلسطینی و بی‌معنا بودن واژه حکومت در ترکیب حکومت فلسطینی در طرح یاد شده است.

طبق طرح ترامپ، آمریکا با الحاق دره اردن به اسرائیل موافقت کرده است. این بخش ۳۰ درصد کرانه باختری را تشکیل می‌دهد. همچنین به اسرائیل برای اعمال حاکمیت بر شهرک‌های ساخته‌شده به شکل غیرقانونی در کرانه باختری از سال ۱۹۶۷، چراغ سبز نشان داده شده است. در حال حاضر حدود ۶۰۰ هزار یهودی اسرائیل در این شهرک‌ها ساکن هستند. در این طرح از اسرائیل خواسته شده شهرک‌سازی را برای چهار سال صرفا در مناطق اختصاص داده‌شده به فلسطینی‌ها متوقف کند اما این خواسته در مقایسه با امتیازهایی که به اسرائیل داده شده بسیار بی‌اهمیت است. در مورد بیت‌المقدس ترامپ اعلام کرد پایتخت حکومت آینده فلسطینی در شرق شهر خواهد بود و این پایتخت آن سوی دیوار امنیتی اسرائیل مستقر است و در مورد حق بازگشت فلسطینی‌های آواره موضع این برنامه بسیار مبهم است.

در تحلیل خوش‌بینانه از طرح معرفی‌شده، این طرح صرفا یک تغییر چارچوب منازعات یا «تغییر پارادایم» است. اما اگر آن طور که ترامپ هشدار داد این برنامه آخرین فرصت برای فلسطینی‌ها باشد، در نهایت اثبات خواهد شد که طرح یاد شده یک مرحله دیگر از روند پرتنش دهه‌های اخیر خواهد بود. یکی از کارشناسان، تبعات این طرح را با تبعات بیانیه بالفور مربوط به سال ۱۹۱۷ که از سوی انگلستان صادر شد مقایسه کرده است. طبق آن بیانیه انگلستان قول داد سرزمین ملی برای یهودیان در فلسطین ایجاد کند و تاکید کرد باید حقوق مدنی و مذهبی مردم غیر یهود رعایت شود. در آن زمان فلسطینی‌ها ۹۴ درصد جمعیت فلسطین را تشکیل می‌دادند!

مشخص نیست در آینده چه رخ خواهد داد. نتانیاهو نخستین نخست‌وزیر اسرائیل است که در دوره نخست‌وزیری با اتهام فساد مالی مواجه شده است. او این هفته روند الحاق دره اردن به اسرائیل را آغاز خواهد کرد و اگر چنین شود، چالشی جدی و فوری برای دیگران از جمله انگلستان و اتحادیه اروپا پدید خواهد آمد زیرا این اقدام اسرائیل مغایر قوانین بین‌المللی است. طرح ترامپ همچنین یک عامل خطر برای اردن است. توافق صلح اردن با اسرائیل در سال ۱۹۹۴ صرفا به این دلیل امضا شد که روند صلح اسرائیل و فلسطینی‌ها در جریان بود.

در مراسم روز سه‌شنبه، یعنی مراسم رونمایی از معامله قرن، امارات، بحرین و عمان سفرای خود را به کاخ سفید فرستادند و پیش‌بینی شده سرمایه‌گذاری ۵۰ میلیارد دلاری در کشور فلسطینی آینده، از سوی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس انجام خواهد شد. اما حمایت اعراب از فلسطینی‌ها سبب خواهد شد همراهی دولت‌های خودکامه عرب با طرح ترامپ یا عادی‌سازی روابط با اسرائیل با موانعی مواجه شود. ترامپ با حمایت از الحاق دره اردن به اسرائیل و محروم کردن فلسطینی‌ها از حقوق خود، زمینه را برای تداوم منازعات فراهم می‌کند. همچنین این ریسک وجود دارد که اسرائیل به نسخه خاورمیانه‌ای آفریقای جنوبی در دوران تبعیض نژادی نزدیک‌تر شود: دو گروه از مردم در یک سرزمین با حقوق نابرابر، فرصت‌های غیریکسان و سیستم حقوقی متفاوت.

فلسطینی‌های جوان‌تر، از قبل نسبت به میراث پیمان اسلو و نقش‌آفرینی محمود عباس به‌عنوان «پیمانکار امنیتی» اسرائیل خشمگین هستند. محمود عباس در واکنش به طرح ترامپ تهدید کرد همکاری‌های امنیتی با اسرائیل را متوقف خواهد کرد اما او قبلا بارها چنین تهدیدی را مطرح کرده است. گذشته اهمیت بالایی دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. ترامپ و نتانیاهو باید نتیجه‌گیری کتاب رشید خالدی، مورخ فلسطینی ساکن آمریکا را که هفته قبل منتشر شد مطالعه می‌کردند. در این بخش کتاب آمده است: «در حال حاضر دو گروه از مردم در فلسطین زندگی می‌کنند. مادامی که موجودیت و هویت ملی یکی از سوی دیگری انکار می‌شود تقابل بین آنها قابل‌حل نیست.»