11 ماه پر ابهام

بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلستان ساعتی پیش از جدایی این کشور از اتحادیه اروپا در سخنان خود با مردم پذیرفت که همه مردم نگاه مشابه به این رویداد ندارند. او گفت: «از دید بسیاری از انگلیسی‌ها این یک لحظه شگفت‌انگیز و امیدبخش است، لحظه‌ای که تصور می‌کردند هرگز فرا نمی‌رسد. البته بسیاری از مردم نیز احساس خوبی نسبت به جدایی از اتحادیه اروپا ندارند و احساس زیان می‌کنند. من همه این دیدگاه‌ها را درک می‌کنم. وظیفه ما به‌عنوان دولت این است که همه را گردهم آورده و به سمت جلو حرکت کنیم.»

او سرمایه سیاسی لازم برای حرکت رو به جلو را در اختیار دارد. پیروزی قاطع حزب جانسون در انتخابات پایان سال قبل به این معناست که او قدرت شروع بازسازی بریتانیا را دارد و خواهد توانست جایگاه انگلستان در عرصه بین‌المللی را مستحکم کند. در جهانی با رویدادهای ژئوپلیتیک متعدد، راهی که جانسون برای پیمودن انتخاب می‌کند اثرات بزرگ بر جهان خواهد داشت. پرسشی که در ۱۱ ماه آینده باید پاسخ داده شود این است که آیا انگلستان با همسایگان اروپایی خود روابط مثبت را حفظ خواهد کرد و به دیدگاه آنها درباره جهان یعنی چندجانبه‌گرایی پایبند خواهد ماند یا به سمت آن سوی اقیانوس اطلس گرایش پیدا می‌کند و با ایالات متحده پیوندهای عمیق تر به وجود خواهد آورد؟

اما چرا ۱۱ ماه؟ علت آن است که طبق پیمان امضا شده از سوی انگلستان با اتحادیه اروپا، روند جدایی انگلستان از این اتحادیه ۳۱ دسامبر سال جاری میلادی پایان می‌یابد و از آن تاریخ اجرای هر پیمان تجاری که دو طرف به آن دست یافته باشند آغاز خواهد شد. در واقع دو طرف ۱۱ ماه فرصت دارند به روابط آینده خود شکل دهند. مارک لئونارد، رئیس بخش روابط خارجی در شورای اروپا معتقد است جانسون با یک گزینه بزرگ استراتژیک مواجه است. او می‌گوید: «طی چند دهه، سیاست خارجی بریتانیا بر دو پایه استوار بود. این کشور یک عضو پرنفوذ اتحادیه اروپا و نیز بخشی از ائتلاف دو سوی اقیانوس اطلس بود، ائتلافی که ناتو و ایالات متحده مهم‌ترین بخش آن را تشکیل می‌دهند.»

در یک دنیای ایده‌آل بریتانیا پس از جدایی از اتحادیه اروپا آزاد است که روابط جدید اقتصادی با این اتحادیه، ایالات متحده یا هر کشور دیگر برقرار و همزمان یک تعادل دیپلماتیک را حفظ کند که به این کشور امکان می‌دهد در حوزه سیاسی و اقتصادی نقش یک میانجی یا متعادل‌کننده را بین دو طرف بازی کند. اما با توجه به اینکه مسیر ترامپ در بسیاری از حوزه‌ها در حال دور شدن از اروپاست، هر تصمیمی که جانسون بگیرد و به نفع یکی از طرف‌ها باشد ریسک نارضایتی طرف دیگر و کاهش روابط با آن را در پی خواهد داشت. او از پیش در تلاش است تا روابط اروپا و چین را متحول کند. موضوع چین بسیار مهم است. از یکسو اقتصادهای دچار مشکل در اروپا از سرمایه‌گذاری چین سود می‌برند و از سوی دیگر این سرمایه‌گذاری یک ریسک امنیتی در پی دارد: اجازه دادن به شرکت‌های دولتی چین برای فعالیت در اروپا. این عامل اثراتی بر هم‌پیمان‌های اروپا از جمله ایالات متحده دارد.

هفته گذشته دولت انگلستان تصمیم گرفت به شرکت مخابراتی هوآوی چین اجازه دهد بخشی از شبکه نسل پنجم اینترنت این کشور را بسازد و این در حالی است که نگرانی‌های جدی امنیتی در این حوزه وجود دارد. دولت انگلستان اعلام کرده نقش شرکت هوآوی به حوزه‌هایی محدود خواهد بود که از دید دولت برای انگلستان ریسک محسوب نمی‌شود. یکی از کسانی که از تصمیم دولت انگلستان خشنود نیست دونالد ترامپ است. ترامپ در جنگ اقتصادی خود با چین به دنبال دوستانی است و اکنون که بریتانیا اتحادیه اروپا را ترک کرده و شدیدا به دنبال انعقاد پیمان‌های تجاری با دیگر کشورها به ویژه آمریکاست ترامپ فرصتی برای جذب بریتانیا به سمت آمریکا مشاهده می‌کند. ترامپ به خبر موافقت انگلستان با حضور شرکت هوآوی در توسعه زیرساخت اینترنت نسل ۵ واکنشی نشان نداد و به نظر می‌رسد تضمین‌های لندن برای او کافی بوده است. مقامات اتحادیه اروپا و آمریکا از نزدیک روند همکاری انگلستان با شرکت هوآوی را زیر نظر خواهند داشت، اما هر تصمیمی که جانسون بگیرد یک مشکل کوتاه‌مدت برای نقش اروپا در ایجاد موازنه قدرت بین آمریکا و چین پدید می‌آورد.

رئیس بخش امور خارجی در مرکز اروپایی مطالعات سیاسی می‌گوید: «اولویت اصلی اتحادیه اروپا روابط متوازن بین دو غول اقتصادی جهان یعنی چین و آمریکاست. اگر انگلستان روابط نزدیک‌تر با هر یک از این دو برقرار کند مشکلاتی برای اروپا پدید خواهد آمد.» اروپا همچنین روابط پیچیده با روسیه دارد. بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا به سرمایه‌گذاری و منابع طبیعی روسیه وابسته هستند، اما اروپا تحریم‌هایی علیه روسیه اعمال کرده است. الحاق غیرقانونی کریمه به خاک روسیه و انجام اقدامات علیه روس‌های مخالف مسکو ساکن در اروپا دو علت اعمال تحریم است. البته روسیه همواره این ادعا را رد کرده است. جانسون آن زمان یعنی هنگامی که یک فرد روس در بریتانیا مسموم شد علیه مسکو موضع‌گیری کرد، اما از آن دوره مدت‌ها گذشته است. در دوره مبارزات انتخاباتی سال گذشته، جانسون وعده‌های بزرگ در حوزه اختصاص بودجه به بخش‌های مختلف کشور داد. سرمایه‌گذاری روسیه می‌تواند به او در تحقق این وعده‌ها کمک کند.

مشاوران جانسون معتقدند او همچنان مواضع سخت در قبال روسیه خواهد داشت. نگرانی‌هایی درباره وضعیت اروپای شرقی وجود دارد. اگر جانسون در قبال روسیه اندکی نرمش نشان دهد مشکلاتی برای اوکراین پدید می‌آید، زیرا استقلال اوکراین از روسیه یکی از اولویت‌های اتحادیه اروپاست. تحلیلگر موسسه یونایتد سرویسز می‌گوید: «جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا ابهام‌هایی درباره توان مالی انگلستان برای حفظ مواضع خود در قبال اروپای شرقی پدید می‌آورد. با آنکه لندن به حمایت از اوکراین متعهد است اما نگرانی کی‌یف این است که لندن نتواند مانند قبل از اوکراین حمایت کند.»

مهم‌ترین عامل پیچیدگی شرایط، غیرقابل اتکا بودن سیاست‌های ترامپ است. رئیس گروه سیاست خارجی بریتانیا می‌گوید: «ما اکنون در حال مذاکره بر سر یک نظم جهانی جدید هستیم و انگلستان نیاز دارد راهی را بپیماید که در آن روابط قوی با حداکثر کشورها داشته باشد.» آن نظم جدید جهانی عمدتا به این بستگی دارد که ترامپ تا چه حد می‌تواند جهان را به نفع ایالات متحده تغییر دهد. انگلستان زمانی اتحادیه اروپا را ترک می‌کند که ترامپ در حال تلاش برای تغییر روابط دو سوی اقیانوس اطلس است و همه این تحولات همزمان با کاهش توجه ترامپ به خاورمیانه و اروپا و معطوف شدن توجه او به چین و آسیا در حال رخ دادن است.