آماده‌باش برای بحران

واقعیت این است که در یک دوره کوچک در آمریکا که نظام تولید آمار و اطلاع‌رسانی آن در میان کشورهای جهان نمره بالایی به لحاظ سرعت و شفافیت می‌گیرد، ۶ تا ۷ میلیون شغل از دست رفته است و ادامه این وضعیت در بزرگ‌ترین اقتصاد جهان می‌تواند بی‌کسب‌وکاران را با شتاب و شیب تند، بیشتر و بیشتر کند. آمارها و اطلاعات گسترده از کشورهای دارای نظام سیاسی دموکراتیک نشان می‌دهد هر روز بر شمار بی‌کسب‌وکاران حتی در کشورهایی مثل «آلمان»، «ژاپن»، «کره جنوبی»، «انگلستان» و سایر کشورها اضافه می‌شود، اما روسیه به مثابه سرزمین اقتدار خشن سیاسی و قاطعیتی که حکومت آن برای مهار بحران‌ها نیازی به ایجاد وفاق سیاسی و اجتماعی ندارد، هنوز درباره بی‌کسب‌وکارشدگان و کسانی که کسب‌وکارشان با تهدید مواجه شده است اطلاعاتی ارائه نمی‌کند. ایران نیز آماری از بیکار شدگان و بی‌کسب‌وکاران در دو ماه تازه سپری شده ارائه نکرده است و البته یادمان باشد که اصولا در ایران نظام تولید آمار و اطلاعات به دلیل انحصار دولتی و نیز برخی مسائل دیگر شمار بیکارشده‌ها را اعلام نمی‌کند.

 نفت و نشانه

در اقتصاد ایران همه راه‌ها به نفت و درآمدهای به دست آمده از صادرات نفت ختم می‌شود. کسب‌وکار ایرانیان در هر سه سطح کلان؛ بنگاه‌ها و خانواده‌ها به این متغیر سرنوشت‌ساز گره خورده است. درباره کسب‌وکار ایرانیان و کمیت و کیفیت آن بدون تردید می‌توان با دیدن وضعیت درآمدهای نفتی، نشانه‌ها را دید. یک پژوهش انجام شده از سوی پژوهشکده امنیت اقتصادی نشان می‌دهد در صورت ادامه شیوع و گسترش ویروس کرونا و توافق نکردن غول‌های نفت شامل عربستان، روسیه و آمریکا برای کاهش تولید نفت قیمت هر بشکه نفت ایران تا ۱۵ دلار پایین می‌آید. در این صورت با توجه به تحریم‌ها و شرایط نامناسب صادرات ایران، ارزش صادرات نفت ایران در دامنه ۵/ ۰ تا ۵/ ۱ میلیارد دلار متوقف می‌شود.در حالت خوش‌بینانه، یعنی مهار ویروس کرونا در جهان و عادی شدن تقاضای نفت در جهان و توافق غول‌ها برای کاهش تولید نیز درآمد ایران از صادرات نفت در دامنه ۴/ ۳ تا ۳/ ۷ میلیارد دلار می‌ماند. این درآمد حتی خوش‌بینانه با پیش‌بینی درآمد ۴/ ۱۱ میلیارد دلار در بودجه ۱۳۹۹ فاصله دارد. این متغیر به ما می‌گوید دولت نه تنها نمی‌تواند از این محل به کسب‌وکارهای راکدشده و بیکاران پولی تزریق کند، بلکه هیچ استخدام تازه‌ای ندارد و شاید اگر فضای سیاسی داخلی اجازه دهد از شمار کسب‌وکارهای دولتی نیز بکاهد. به این ترتیب بی‌کسب‌وکاران از این محل امیدی به بهبود ندارند. در چنین وضعیتی امیدی به سرمایه‌گذاری دولتی نیز نیست و نباید منتظر کسب‌وکار تازه‌ای باشیم.

 تقاضای کاهنده

واقعیت تلخ این است که در شرایط پیش از آشکار شدن ابعاد و پیامدهای شبیخون ویروس کرونا به جامعه ایرانی، اقتصاد ایران به سختی نفس می‌کشید و انتظار این بود که در بهترین حالت بدون بخش نفت به رشد صفر درصد برسد. به این ترتیب قبل از کرونا نیز تصور رونق در کسب‌وکارها چندان واقعی نبود. با گسترش شمار کسب‌وکار از دست‌دادگان به‌دلیل تعطیل شدن صدها هزار بنگاه و کسب‌وکار کوچک و از دست رفتن درآمدها، به نظر می‌رسد تقاضای کل کاهش یابد. در این صورت معلوم است که عرضه نیز نمی‌تواند با شتاب و اندازه قبلی باشد به‌ویژه اگر تولیدات داخلی راهی به سوی بازارهای خارجی پیدا نکنند. به این ترتیب بهبود در کمیت و کیفیت کسب‌وکار ایرانیان انتظاری بیهوده است.

 سختی صادرات

صارات ایران غیر از نفت بیشتر شامل فرآورده‌های پتروشیمی، فولاد و میعانات گازی و به تازگی مواد غذایی و نیز برخی محصولات سنتی مثل کشمش و پسته و خشکبار بوده است.نتایج مطالعات پژوهشکده یادشده که به تازگی منتشر شده نشان می‌دهد از یک‌سو خریداران اصلی فرآورد‌ه‌های پتروشیمی که چین و برخی کشورهای شرق آسیا بود‌ه‌اند، در شرایط رکود تقاضا قرار دارند و صادرات ایران به افغانستان، پاکستان، ارمنستان و عراق نیز با دردسرهای جدی مواجه است. به این ترتیب کسب‌وکارهای وابسته به صادرات نیز در موقعیت ضعیفی قرار می‌گیرند و نباید منتظر چشم‌انداز مناسب به‌ویژه در بازار عراق باشیم.

 دوران سخت

واقعیت این است که کرونا در بدترین روزگار و ناخوش‌احوالی اقتصادی دولت و شهروندان به ایران آمده و کسب‌وکار ایرانیان را با یورش مواجه کرده است. نهادهای حکمرانی در ایران باید هر چه زودتر و تا روزهایی که سخت و طاقت‌فرسا باشد و همه کشورها مسابقه حفظ منابع ملی و رسیدن به مازادهای جهانی را تشدید کنند به وضعیت کسب‌وکار ایرانیان بیندیشند و راه‌های مسدود شده را باز کنند.