آمادگی برای همه سناریوها

آنها چنین استدلال‌هایی را مطرح می‌کنند: در نهایت بحران کنونی چه با ساخته شدن واکسن و چه با عرضه داروی موثر، پایان خواهد یافت. مردم به فروشگاه‌ها و رستوران‌ها هجوم می‌برند و تقاضای به تعویق افتاده پس از ماه‌ها تعطیلی اقتصادها و قرنطینه سبب افزایش قابل ملاحظه مصرف می‌شود. از سوی دیگر به دلیل تعطیلی اقتصاد، کمبود در بسیاری کالاها مشاهده خواهد شد. اختلال در زنجیره داخلی و بین‌المللی عرضه، تعطیلی کارخانه‌ها، کاهش تولید محصولات کشاورزی و ... همگی زمینه‌ساز رشد قیمت‌ها خواهند بود. وقتی این روند با کسری عظیم بودجه دولت‌ها و میزان بالای نقدینگی که به اقتصاد تزریق شده همزمان شود میزانی بالا پول در اقتصاد به گردش در می‌آید و کمبود کالا نتیجه‌ای جز افزایش شدید نرخ تورم نخواهد داشت.

این یک استدلال روشن و منطقی است و تعداد زیادی از اقتصاددان‌ها از جمله نوریل روبینی نسخه‌هایی از این استدلال را مطرح کرده‌اند. حتی آنهایی که این استدلال را رد می‌کنند قبول دارند که درباره شکل اقتصاد جهان پس از بحران کنونی هیچ قطعیتی وجود ندارد و احتمال‌های بسیار متنوع و عجیب درباره آینده مطرح است. بنا بر این اشتباه است اگر احتمال رشد شدید نرخ تورم را نادیده بگیریم. پیش‌بینی وضعیت نرخ تورم در سال‌های آینده یک بازی فکری جالب است، اما آیا این احتمال اکنون باید برای سیاست‌گذاران مهم باشد؟ اقتصاددان دانشگاه ام‌آی‌تی می‌گوید: «به نظر من تلاش برای پیش‌بینی نرخ تورم در چند سال آینده بی‌معناست. سیاست‌گذاران باید برای سناریوهای گوناگون آماده باشند. در حال حاضر ما با یک رکود عمیق مواجه هستیم و باید بر حمایت از اقتصاد تمرکز کنیم. اگر اوضاع سریع‌تر از انتظار بهتر شد می‌دانیم چطور مسائل پس از آن را حل کنیم و اگر اوضاع همچنان بد باقی ماند آنگاه شرایط سخت‌تر خواهد بود.»

در حال حاضر با آنکه کمبودهایی وجود دارد و قیمت برخی کالاها رشد کرده، به ویژه گوشت و تجهیزات حفاظت در برابر کرونا، در دیگر کالاها با میزان بالای عرضه مواجه هستیم و این عامل در حال کاستن از قیمت‌هاست. از سوی دیگر، نرخ بسیار بالای بیکاری به این معناست که رشد دستمزدها اندک یا صفر خواهد بود، زیرا نیروی کار هیچ قدرت چانه‌زنی برای تقاضای دستمزد بالا ندارد. در واقع ممکن است نرخ تورم مانند دیگر شاخص‌های اقتصادی نوسان‌هایی داشته باشد و طبق بسیاری از معیارها، بازارهای مالی چنین سناریویی را برای نرخ تورم محتمل می‌دانند.

برای مثال  قیمت نفت در سال‌های آینده را در نظر بگیرید. قیمت نفت رشد کرده و انتظار می‌رود سال آینده قیمت‌ها در سطوح بالاتر از حالا قرار بگیرد، اما قیمت این ماده خام نسبت به چند ماه پیش پایین‌تر است و همچنین بعید است سال آینده قیمت‌ها به سطوح قبل از بحران کرونا بازگردد.

قیمت نفت در حال حاضر در سطوحی است که سبب ورشکستگی بسیاری از تولیدکنندگان آن شده است. حتی در پیش‌بینی‌های خوشبینانه نیز قیمت نفت در سال‌های آینده به سطوح قبل از بحران بازنمی‌گردد. همین استدلال و پیش‌بینی را می‌توان برای دیگر مواد خام و حتی قیمت‌ها در بخش خدمات به کار برد. برای مثال هتل‌ها در حال حاضر بسیار پایین‌تر از ظرفیت خود فعالیت می‌کنند و این وضعیت باعث شده آنها به مشتریان تخفیف‌های بالا بدهند. متوسط قیمت‌ها نسبت به سال پیش تقریبا ۴۰ درصد پایین‌تر است. همزمان با کاهش نگرانی‌ها درباره بحران کرونا ممکن است هتل‌ها مشتری‌های بیشتری داشته باشند و قیمت‌ها را بالا ببرند، طوری که شاهد رشد نرخ تورم باشیم، حتی اگر میزان مشتری‌ها کمتر از قبل از بحران باشد. به عبارت دیگر نرخ تورم خیلی تحت تاثیر وضعیت کلی اقتصاد قرار نمی‌گیرد.

طی سال‌های آینده بانک مرکزی آمریکا با مشکلات مختلف مواجه خواهد بود. کاملا امکان دارد نرخ‌های تورم بالاتر از نرخ هدف بانک مرکزی برای آن یعنی ۲ درصد باشد در حالی که قیمت‌ها در کل همچنان پایین‌تر از سطوح مربوط به قبل از بحران است. این بدان معناست که حتی اگر گزارش‌ها از رشد قیمت‌ها حکایت داشته باشد تمامی ‌مشکلاتی که نرخ‌های پایین تورم در بردارد باقی است. این وضعیت می‌تواند برای بانک مرکزی یک مشکل سیاسی باشد و فشارهایی بر نیروی کار وارد کند، یعنی اگر قیمت کالاهای مصرفی بالا رود، اما دستمزد تغییر نکند یا کاهش یابد، کارگران با مشکل مواجه خواهند شد، اما این وضعیت نشان دهنده حرکت اقتصاد به سمت رونق است. از بسیاری جهات رشد نرخ تورم نشان می‌دهد تلاش‌هایی که از سوی بانک مرکزی و دولت برای تامین میزان کافی نقدینگی در اقتصاد انجام شده برای حمایت از کسب و کارهای کوچک و افراد فاقد شغل موثر بوده است.

در چند دهه اخیر جهانی‌سازی سبب شده نرخ تورم در اقتصادهای توسعه‌یافته پایین رود، زیرا این کشورها توانسته‌اند از چین و دیگر اقتصادهای نوظهور که نیروی کار ارزان دارند کالاهای مورد نیاز خود را تامین کنند. امروزه احتمال معکوس‌شدن روند جهانی سازی وجود دارد به ویژه از آن جهت تنش‌های ژئوپلیتیک بین چین و آمریکا در حال افزایش است، اما این‌گونه روندها بسیار تدریجی رخ می‌دهند نه سریع و ناگهانی و نه از طریق و به شکل رشد شدید قیمت کالاهای مصرفی. در چند سال آینده اگر بانک مرکزی آمریکا مجبور شود نرخ‌های بهره را بالا ببرد و کنگره وادار شود کسری بودجه را کم کند تا از رشد شدید نرخ تورم جلوگیری شود، این یعنی اقتصاد به سلامت و رونق کامل رسیده است. بار دیگر این سوال را مطرح می‌کنیم که آیا پس از مهار بحران کرونا، نرخ تورم بالا خواهد رفت؟ شاید پاسخ مثبت باشد و شاید منفی.