طراحی در کالیفرنیا؛ساخت در چین

در آن دوران ایالات‌متحده و شوروی سابق، جهانی‌سازی‌های رقیب پدید آورده بودند و جهان را به دو بلوک اقتصادی مجزا تقسیم کرده بودند اما حالا دو طرف منازعه، یک پیکره را تشکیل می‌دهند که در آن چین، مرکز نیروی کار جهان و آمریکا مرکز فناوری دنیاست. این امید دیرینه که وابستگی اقتصادی متقابل دو کشور از رویارویی سیاسی جلوگیری می‌کند از میان رفته و در عوض، یکپارچگی عمیق اقتصادی بر ریسک آن افزوده و ممکن است هسته اقتصاد جهان چند پاره شود. نظم اقتصادی کنونی جهان را می‌توان از آنچه پشت یک گوشی آی‌فون نوشته شده درک کرد: طراحی در کالیفرنیا، ساخت در چین.

هر دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در دوران تبلیغات خود وعده دادند به این نظم پایان دهند. وعده آنها این بود که فرآیند تولید به آمریکا بازگردانده خواهد شد. ترامپ اعلام کرده بود به اتکای آمریکا به چین پایان می‌دهد و بایدن سعی کرد یک قدم از ترامپ جلوتر رود و اعلام کرد «ساخت آمریکا» هدف خواهد بود. در مقابل، رئیس‌جمهوری چین از «جریان دوگانه» به‌عنوان استراتژی جدید اقتصادی این کشور نام برده که در آن، تمرکز بیشتر بر فضای داخلی است و از وابستگی به خارج کاسته می‌شود. این یک واقعیت است که یک بخش این رویکرد دوگانه به معنای باز باقی ماندن درهای چین به روی دنیای خارج است. آقای شی‌جین‌پینگ شخصا برای مدیران شرکت‌های خارجی نامه نوشته و آنها را از وجود محیط تجاری مساعد در چین مطمئن کرده است. دولت چین برنامه‌هایی برای تبدیل جزیره‌ هاینان به یک منطقه آزاد تجاری عظیم تدوین کرده و سرعت باز شدن بازارهای مالی و بیمه‌ای چین چنان بالاست که مدیران صندوق‌های بین‌المللی سرمایه‌گذاری جرأت نداشتند چنین سرعتی را آرزو کنند.

از سوی دیگر چین درحال آماده کردن خود برای جدا شدن از آمریکاست. پکن بر هدف خود یعنی خود اتکایی در بخش‌های حیاتی نظیر غذا و فناوری تاکید کرده است. جدایی یا

Decoupling به واژه پر استفاده این روزها تبدیل شده و منظور از آن، احتمال جدایی اقتصادی چین و آمریکاست. ترامپ نیز از این واژه در شعارهای خود استفاده کرده است. جدایی، این ایده را در ذهن ایجاد می‌کند که گویی جدا شدن چین و آمریکا که بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان هستند در یک مرحله قابل انجام است، مثل جدا شدن دو واگن یک قطار. اما چنین ایده‌ای هیچ ربطی با واقعیت ندارد. سال ۲۰۱۲ باراک اوباما از استیو جابز پرسید آیا امکان تولید گوشی‌های آی‌فون در آمریکا وجود دارد؟ و آقای جابز با صراحت گفت نه. و موانع موجود بر سر راه انتقال فرآیند تولید این گوشی به آمریکا احتمالا امروز هم باقی هستند.

نهادهای دولتی، شرکای تجاری داخلی و شرکت‌های بین‌المللی چین از اواخر دهه ۱۹۸۰ زنجیره‌های عرضه را در این کشور ایجاد کرده‌اند. مناطق تولید دارای زیرساخت‌های عظیم توسعه‌یافته هستند و تقریبا ۳۰۰ میلیون نیروی کار مهاجر چین در آنها فعالیت می‌کنند. بسیاری از این نیروهای کار، در خوابگاه‌های نزدیک خط تولید شب را به روز می‌رسانند. هنگامی که از جدایی از چین صحبت می‌کنیم منظورمان سازماندهی مجدد و تغییر بنیادی و کامل بخشی بزرگ از ساختار تولید جهان است. در نتیجه جنگ تجاری، سهم چین از زنجیره‌های بین‌المللی عرضه در حوزه رایانه و تبلت یعنی بخشی که بیشترین اثر را از این جنگ پذیرفت ۴ درصد کاهش یافت. با این حال چین ۴۵ درصد کالاهای صادراتی در این بخش در جهان را تولید می‌کند. همچنین ۵۴ درصد کل تلفن‌های جهان در چین تولید می‌شود. در بخش‌های مبلمان، پوشاک و لوازم خانگی برقی، سهم جهانی چین در تولید به ترتیب ۳۴ درصد، ۲۸ درصد و ۴۲ درصد است.

شرکت‌های خارجی فعال در چین تلاش کرده‌اند عملیات تولید خود را از این کشور خارج کنند و گزارش‌ها از احتمال یک جدایی سریع و نگران‌کننده حکایت دارد. شرکت فاکسکان درحال انتقال بخش تولید خود به ویتنام و هند است، با این حال حدود ۷۰ درصد این فرآیند تولید در چین باقی خواهد ماند. با آنکه چین در زمینه توسعه سریع زیرساخت‌ها، ظرفیت منحصر به فرد دارد، اما انتقال تجهیزات عظیم تولید از چین به دیگر کشورها فرآیندی بسیار زمان‌بر است. تغییر مکان قبلی کارخانه‌های شرکت فاکسکان در داخل چین به شهر جزیره‌ای ژنگژو چند سال طول کشید. به‌دلیل هزینه‌های بالای این‌گونه انتقال‌ها، شرکت‌ها تمایلی به عمل به درخواست‌های سیاستمداران و خروج از چین ندارند.

نکته مهم دیگر این است که با آنکه جهان به زیرساخت تولید چین وابسته است، اما چین بدون فناوری خارجی نمی‌تواند به تولید بپردازد. در بخش تراشه‌های رایانه‌ای، چین هنوز تا رسیدن به شرکت‌های پیشرو جهان سال‌ها فاصله دارد و به دانش فنی آمریکا متکی است. به این ترتیب تحریم‌های اخیر که سبب شد دسترسی شرکت هوآوی به تراشه‌های ساخت آمریکا مسدود شود، اثرات بسیار بزرگ منفی بر موفق‌ترین شرکت فناوری چین بر جا گذاشته است و اگرچه بسته حمایتی چین در حوزه کرونا، بر توسعه بلندمدت و کیفی تمرکز دارد و نوآوری را هدف قرار داده است، این کشور در جبهه فناوری راهی بسیار سخت پیش‌رو دارد. اگر آمریکا در بخش فناوری چین بخش‌های کلیدی بیشتری را هدف قرار دهد، اثر این اقدام آمریکا ویرانگر خواهد بود.

در بخش مالی نیز شرایط چین خوب نیست. چین از گذشته‌های دور تلاش کرده یوآن را به یک ارز ذخیره بین‌المللی تبدیل کند. چین همچنین بزرگ‌ترین دارنده ذخایر ارز خارجی جهان به دلار است. از سوی دیگر محققان و مقامات چین درباره یک جنگ مالی نگران هستند. مشاور پیشین بانک مرکزی چین هشدار داده که این کشور به سیستم دلاری آمریکا وابسته است و اگر این سیستم به‌واسطه تحریم‌ها مسدود شود، بانک‌های چین به‌شدت لطمه خواهند دید. به باور او آمریکا می‌تواند به توقیف دارایی‌های خارجی چین اقدام کند. یک‌چنین جنگ مالی ممکن است چرخه‌ای‌خطرناک‌تر از اقدامات تلافی‌جویانه به وجود آورد و سیستم جهانی تولید در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

پایان کمونیسم، شبیه‌ترین رویدادی است که می‌توان از جدایی سریع بین چین و آمریکا در ذهن ترسیم کرد. پایان کمونیسم، آخرین باری بوده که یک سیستم و شبکه فرامرزی تولید از هم گسسته شده یعنی «جهانی‌سازی سرخ» در یک لحظه از میان رفت. نتیجه این «شوک درمانی» در روسیه، از میان رفتن صنعت بود. چین در دهه ۱۹۸۰ از رخ دادن شوک درمانی به سبک روسیه جلوگیری کرد و اصلاح تدریجی ساختارها شروع شد. در اثر این روند بنیادهای توسعه اقتصادی چین شکل گرفت. این امیدواری وجود دارد که از بروز شوک‌های بزرگ در روابط چین و آمریکا اجتناب شود. چالش‌های جهانی از همه‌گیری کرونا گرفته تا تغییرات آب و هوایی همچنان درحال شدت پیدا کردن هستند و رفع آنها مستلزم همکاری چین و آمریکاست. حالا پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، روزنه‌ای برای مذاکرات مجدد درباره روابط اقتصادی پدید آمده است. تدوین استراتژی‌های قابل اجرا و موثر برای آشتی، یک وظیفه فوری برای هر کشور است.