رمزارزها؛ عامل اصلی یا حاشیه‌ای؟

پیش از آنکه به مساله خاموشی‌ها بپردازیم، لازم است نکاتی درخصوص ظرفیت‌های صنعت برق روشن شود. اول اینکه فراموش نکنیم ظرفیت اسمی نیروگاه‌های کشور درحال‌حاضر رقمی بالغ بر ۸۵ هزار مگاوات است که با کسر ۱۵گیگاوات ظرفیت برقابی به علت فصلی بودن آن و ۱۰ گیگاوات بابت نیروگاه‌های فرسوده، ظرفیت عملیاتی ۵۸ تا ۶۰ هزار مگاوات برق را فراهم می‌کند. در این میان نکته حائز اهمیت این است که میزان مصرف در پیک مصرف تابستان نسبت به فصول سرد سال فاصله قابل‌توجهی دارد که نتیجه آن بیکار ماندن ۳۰ میلیارد دلار دارایی کشور در اکثر ماه‌های سال است. 

در مقابل برای گاز هم این فاصله مصرف در فصول سرد و گرم به شکل دیگری تکرار می‌شود. بنابراین به جرات می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین معضلات ما در حوزه انرژی نبود یک ساختار یکپارچه است. نتیجه این فقدان در نهایت بلااستفاده ماندن منابع قابل‌توجهی از گاز و برق در روزهای پرتعدادی از سال است. 

به علاوه وسعت جغرافیایی، اختلاف دمای زیاد روزهای گرم و سرد سال و همچنین گستردگی خطوط انتقال برق و گاز با تلفات بالا هم به اتلاف قابل توجه منابع ملی منجر شده است. نتیجه مشخص این سیاست این است که ما در تابستان با کمبود برق و در زمستان با کمبود گاز مواجه می‌شویم. 

لزوم تامین برق در پیک مصرف که اساسا 400 ساعت در سال را شامل می‌شود، وزارت نیرو را ناگزیر کرده با صرف هزینه‌های چند میلیارد دلاری نسبت به ساخت نیروگاه‌های جدید اقدام کند. این نیروگاه‌ها اگرچه ممکن است برای روزهای پرمصرف سال کاملا موثر واقع شوند. اما عملا به ظرفیت خالی و بیکار تولید برق در سایر روزهای سال دامن می‌زنند، متوسط هزینه تولید را افزایش می‌دهند و به هدررفت منابع ملی منجر می‌شوند. 

این رویکرد در حوزه صنعت گاز هم مصداق مشخصی دارد. افزون بر اینکه الگوی نادرست مصرف هم به مشکلات این حوزه دامن زده است. به‌عنوان مثال ما امسال رکورد تولید گاز را شکستیم. اما باز هم با کمبود گاز مواجه شدیم و برای جبران آن، میزان گاز عرضه شده به نیروگاه‌های کشور را کاهش دادیم و به همین دلیل برخی از واحدهای نیروگاهی به ناگزیر خاموش و از مدار خارج شدند. 

شاید یکی از مهم‌ترین راهکارهای پیش‌رو برای جلوگیری از تکرار این خاموشی‌ها، تغییر رویکرد و اتخاذ یک سیاست واحد انرژی در حوزه گاز و برق است. البته قطعا نمی‌توان چنین سیاستی را در قالب یک اقدام کوتاه‌مدت و در بطن بی‌ثباتی‌ها پیاده کرد. مدیریت نوسانات تقاضا در مقاطع مختلف زمانی با سرمایه‌گذاری‌های بزرگ، نه‌تنها به رفع مشکل کمکی نمی‌کند، بلکه در نهایت به افزایش قیمت تمام‌شده آن کالا نیز منجر می‌شود. بنابراین تدوین سیاست‌های میان‌مدت و ریشه‌ای برای همگام‌سازی ظرفیت‌های برق و گاز کشور می‌تواند تا حدی تعادل را به این صنایع بازگرداند. 

نکته حائز اهمیت دیگری که باید به‌صورت جدی به آن پرداخته و از گسترش شایعات مرسوم در مورد آن جلوگیری شود، نقش صنعت ماینینگ در خاموشی‌هاست. درحالی‌که سهم رمزارزها از مصرف برق کشور رقمی بین 600 تا 700 مگاوات است، بدون هیچ تردیدی نمی‌توان این صنعت را مسبب خاموشی‌های اخیر دانست. افزون بر اینکه به شکلی جدی و موثر می‌توان صنعت ماینینگ را یکی از راه‌های نجات صنعت برق از بحران و ایجاد تعادل در تقاضا و مصرف برق کشور دانست. چراکه این تنها صنعتی است که می‌تواند در لحظه خاموش و روشن شود و فقط از برق مازاد استفاده کرده و تقاضا را متعادل کند.

متاسفانه به‌رغم اینکه ما در اتاق بازرگانی بارها بر این مساله تاکید کردیم که با یک سیاست منطقی، پایدار و باثبات می‌توان صنعت ماینینگ را به یک مزیت رقابتی برای کشور بدل کرد، اما از ابتدا هم سیاست‌های نادرستی درخصوص این صنعت در پیش گرفته شد. این سیاست‌ها نه‌تنها به فرار سرمایه‌گذاران بزرگ این صنعت منجر شد، بلکه به استخراج خانگی، زیرزمینی و غیرقانونی رمزارزها با استفاده از شبکه برق شهری هم دامن زد. 

مساله بسیار کلیدی که به هیچ عنوان نباید از آن چشم‌پوشی کرد این است که عصر نفت درحال به پایان رسیدن است. رشد روزافزون و شتابان انرژی‌های تجدیدپذیر همگام با حمل‌ونقل الکتریکی، بیش از ۴۰درصد تقاضای نفت جهان را تهدید می‌کند. از این‌رو ما باید هر چه زودتر این دارایی زیرزمینی را که ممکن است ظرف سال‌های آینده مشتری زیادی نداشته باشد، به پول تبدیل کنیم و رمز ارزها یک فرصت طلایی برای این بهره‌برداری سریع از این ظرفیت محسوب می‌شوند. چراکه استخراج رمزارز نیاز به آب ندارد، خیلی سریع راه‌اندازی می‌شود و می‌تواند درآمد ارزی قابل‌توجهی ایجاد کند که قابلیت دور زدن تحریم‌ها را دارد. 

ماینینگ همچنین می‌تواند برای صنعت برق درآمد ایجاد کرده و منابع مالی لازم را به منظور رفع نقاط ضعف زیرساخت‌های این صنعت جبران کند. البته این اتفاق در کوتاه‌مدت نمی‌افتد، چراکه اقدامات عجولانه، آن هم در شرایط بی‌ثباتی، فقط به فعالیت‌های سوداگرانه دامن می‌زند. این درحالی است که اگر سرمایه‌گذاران بزرگ در صنعت ماینینگ حضور پیدا کنند و زمینه تاسیس نیروگاه‌های تولید پراکنده فراهم شود، نه‌تنها می‌توانند برق مورد نیازشان را تولید کنند، بلکه در روزها و ساعات پرباری هم به کمک شبکه می‌آیند و عملا وزارت نیرو را از صرف سرمایه‌های میلیاردی برای تاسیس نیروگاه‌های جدید بی‌نیاز می‌کنند. 

برآوردها نشان می‌دهد هر گیگاواتی که برای ماینینگ استفاده شود، یک و نیم میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور و 600 میلیون دلار درآمد برای وزارت نیرو دارد و 200 تا 300 میلیون دلار بازار جدید برای صنعت برق و تاسیسات و قریب به 20 هزار فرصت شغلی ایجاد می‌کند. درحالی این ظرفیت برای یک گیگاوات برق قابل تصور است که ما در ماه‌های سرد سال در صورت سیاست‌گذاری صحیح قریب به 30 گیگاوات ظرفیت خالی داریم. 

بنابراین این مساله ضروری است که پیش از هر چیز بپذیریم خاموشی‌ها و آلودگی هوا هیچ ربطی به تولید بیت‌کوین ندارد و عمده اظهارنظرها در این خصوص غیرکارشناسی بوده یا بر پایه شایعات مرسوم شکل گرفته است. خاموشی‌های اخیر ریشه‌های دیگری دارد که باید آن را در سیاست‌های کلان حوزه انرژی، عدم سرمایه‌گذاری در راستای تولید فرآورده‌های استاندارد و پاکیزه و عدم تعادل و یکپارچگی سبد مصرف انرژی خانوارها جست‌وجو کرد. صنعت ماینینگ نه‌تنها برای صنعت برق و اقتصاد کشور تهدیدی محسوب نمی‌شود، بلکه فرصتی مغتنم است که زیر سایه سنگین سیاست‌گذاری‌های نادرست درحال از دست رفتن است.