شرط لازم اما نه‌چندان کافی

با تغییر دامنه نوسان و نامتقارن کردن آن از منفی ۵ و مثبت ۵ به منفی۲ و مثبت ۶ در حقیقت دو درصد دامنه کل نوسان را کاهش دهند و برای نوسان منفی به جای زیان منفی ۵ درصد حداکثر دو درصد زیان در نظر گرفته شود و برای رشد احتمالی حداکثری مثبت ۵ درصد، ۶درصد مثبت جایگزین شود. این تصمیم نشان می‌داد که اگر روند مثبت شود در دو روز یا سه روز حدود ۱۸درصد رشد قیمتی اتفاق خواهد افتاد و در نقطه مقابل آن اگر افتی شکل بگیرد این ۱۸ درصد منفی حدود ۹روز معاملاتی به طول خواهد انجامید. در حقیقت برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری به این ترتیب بود که کف بازار سرمایه را در این قیمت‌ها ببندند و اگر بازار اصرار به فروش دارد اصلاح بیشتر زمانی باشد تا قیمتی و از افت‌های سنگین کوتاه‌مدتی جلوگیری به عمل‌ آید. مثلا اگر این روند منفی با دامنه نوسان منفی ۵ تا به امروز شکل می‌گرفت، ما به جای شاخص یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد، شاخص ۸۰۰ هزار واحدی را شاهد بودیم. از آنجایی که افت بازار سرمایه و کسب بازدهی منفی در این بازار مستلزم رشدهای بیشتر و بزرگ‌تری است، جبران این افت‌های سنگین عملا کار سختی بود، چنانچه سهامداری ۱۰ درصد زیان کند با ۱۱ درصد رشد این زیان جبران می‌شود و اگر این زیان به ۲۰ درصد برسد با ۲۵درصد رشد قابل جبران است و هرچه این عدد افت سنگین‌تر شود نسبت رشد باید خیلی بالاتر باشد تا زیان ایجاد شده جبران شود. مثلا اگر ۵۰ درصد زیان در معاملات حاصل شود برای جبران آن نیازمند یک رشد صددرصدی هستیم، به این ترتیب ما هرچقدر می‌توانستیم افت قیمتی و بازدهی منفی را پایین بیاوریم به آن میزان برای بازپس‌گیری آن بازدهی منفی، نیازمند رشد کمتری بودیم. با توجه به این جهت فکری بود که دامنه نوسان، نامتقارن شد تا عزم دست‌اندرکاران را برای رشد بازار و بستن کف قیمتی سهم‌ها نشان دهد. این اقدام عملیاتی شد و استقبال کوتاه‌مدتی هم از آن به عمل آمد و بعد هم عده‌ای به بهانه اینکه این روند رشدی نباید ادامه پیدا کند و باید پله‌پله باشد باعث اصلاح بازار شدند؛ مساله‌ای که از ابتدا مطرح می‌شد این بود که قطعا نقدشوندگی بازار به خطر خواهد افتاد، نقدشوندگی بازار هرچقدر هم دامنه نوسان وجود داشته باشد با فشار فروشی که در حداقل‌ها می‌توانند به‌طور دستوری ایجاد کند، می‌تواند حفظ شود، به‌طوری‌که می‌توان دامنه نوسان ۱۰ درصد منفی داشت و حجم مبنا باعث شود که آن دامنه نوسان اثر کاهنده ۱۰ درصدی را نداشته باشد و سهم‌ها در صف فروش قفل شده بمانند. در واقع نمی‌توان دامنه نوسان نامتقارن را عامل ایجاد عدم نقدشوندگی به‌طور اختصاصی دانست، مسائلی مانند حجم مبنا و عزم حقوقی‌ها و بازارسازها برای حمایت از بازار و البته دامنه نوسان همه در میزان نقدشوندگی بازار موثر هستند. اما کسانی که مخالف این نظریه بودند و برنامه‌ریزی اصلاح سریع بازار با منفی ۵درصد را برای خود داشتند، دیدند که مصوبه‌های بعدی همه در جهت حمایت از بازار اعلام می‌شود و تغییری در دامنه نوسان به‌وجود نخواهد آمد، اینها عواملی شدند تا صف‌های فروش بازار را سنگین‌تر کنند و با این بهانه که مجموعه صندوق‌ها و سبدها با ابطال مواجه هستند و باید فروش داشته باشند، هر روز در صف‌های فروش قرار گرفته و آن را سنگین‌تر کردند و ادعا کردند که این صف‌های فروش سنگین محصول عدم نقدشوندگی سهم و دامنه نوسان نامتقارن است. در این جا ما نباید بازار را فقط از دید این فعالان علاقه‌مند به باز شدن دامنه نوسان یا برداشته شدن دامنه نوسان نگاه کنیم؛ بسیاری از افراد در مرداد ماه در اوج شاخص ۲ میلیون و ۵۰هزار واحدی و به دعوت مسوولان اقتصادی کشور وارد بازار سرمایه شدند، این افراد اگر از بازار خارج نشده باشند اکنون زیان‌های سنگینی دارند و این‌بار می‌خواهند با باز کردن دامنه نوسان فشار بیشتری به این افراد وارد کنند و آنها را تشویق به فروش کنند. در حقیقت دامنه نوسان نامتقارن تصمیم درستی بود که شرط لازم را داشت اما کافی نبود و بازارگردانی مناسب و انتقال نقدینگی مناسب برای اجرای این دستورالعمل درست رعایت نشد تا نتایج این دستورالعمل بیشتر از چند روز اثر مثبت نداشته باشد. رفتار حقیقی‌ها همیشه با ترس و اضطراب در طول این مدت همراه بوده و حقوقی‌ها هم با خرید نکردن سهام یا تقویت صف‌های فروش به این ترس دامن زدند تا افراد حقیقی با شناسایی زیان از بازار خارج شوند یا ناامیدانه شاهد ادامه روند بازار باشند تا ببینند بالاخره این اصلاح بازار سرمایه که از مرداد ماه سال گذشته شروع شده چه زمانی به پایان خواهد رسید. عده‌ای معتقدند که این اصلاح قیمتی به نفع بازار است و در ادامه آن رشدهای بزرگ و بلندمدتی قرار است اتفاق بیفتد.  ما همواره شاهد هستیم که به‌طور کلاسیک هنگامی که در سال انتخابات ریاست‌جمهوری هستیم فشار بازار تمایل دارد تا به سمت رشد و مثبت حرکت کند و باید دید امسال این اتفاق رخ خواهد داد یا نه؟ از سوی دیگر بحث درجا زدن سهم‌ها و رکود کلی بازار در ماه رمضان به‌طور کلاسیک در سال‌های قبل وجود داشته، امسال نیز در همین فضا قرار داریم، با این تفاوت که این فضا بعد از افت سنگین قیمتی رخ داده است. شاید به زودی این فشار حقوقی‌ها برای برگرداندن دامنه نوسان به حالت عادی جواب دهد، البته مطالبات اصلی بیشتر در بحث حذف دامنه نوسان است؛ حذف دامنه نوسان اتفاق خوبی است اما باید در زمان‌بندی مناسب و فضای مناسب خود اتفاق بیفتد و چه خوب بود که در روند صعودی ما خواستار حذف دامنه نوسان بودیم تا سهم‌ها سریع‌تر به تعادل می‌رسیدند و بازار از پایین به بالا حرکت می‌کرد اما الان که بازار از بالا به پایین در حال اصلاح است خواستن حذف دامنه نوسان یعنی تیر خلاص زدن به پیکر بی‌جان سهامدارانی که اکنون در زیان هستند و به قصد جبران زیان‌های خود در این بازار مانده‌اند. به‌نظر می‌رسد باید کار کارشناسی دقیق‌تری در این زمینه شکل بگیرد و آسیب‌شناسی‌ها در یک فضای تحلیلی بررسی شوند و ابزارهای لازم در کنار این طرح‌ها برای انجام آنها وجود داشته باشد.