امید به احیای برجام

از میان مهم‌ترین فرصت‌های پیش‌روی اکوسیستم استارت‌آپی می‌توان مواردی نظیر هماهنگی بیشتر دولت سیزدهم با رویکردهای کلی نظام، سیاست‌های مثبت در قبال بازار سرمایه، جمعیت جوان کشور و... را ذکر کرد. یکی از نکات مثبت در چهار سال پیش‌رو برای فعالان اقتصادی، رویکرد هماهنگ قوای مختلف در کشور است؛ این موضوع از این نظر برای فعالان اقتصادی و استارت‌آپی جذابیت خواهد داشت که منابع قوای مختلف به‌جای تقابل با یکدیگر و نقد سیاست‌ها در راستای ایجاد و پیاده‌سازی سیاست‌ها باشد. از سوی دیگر، اظهارات رئیس‌جمهور منتخب در برنامه‌های انتخاباتی نشان می‌دهد، احتمالا دولت سیزدهم، رویکرد مثبتی در قبال بازار سرمایه داشته باشد. این رویکرد مثبت در صورتی‌که باعث رشد طبیعی (و نه هیجانی) بازار شود، می‌تواند زمینه‌ساز ورود استارت‌آپ‌ها به بورس و ایجاد داستان‌های موفقیت شود. مشاهده رفتار بنیان‌گذاران استارت‌آپی کشور در سال‌های گذشته نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های این افراد، داستان‌های موفقیتی است که پیشینیان در اکوسیستم استارت‌آپی رقم زده‌اند. مشابه سال‌های گذشته، می‌توان جمعیت جوان و پذیرای تکنولوژی‌های جدید را یکی از مهم‌ترین فرصت‌های اکوسیستم استارت‌آپی دانست. البته توجه به این نکته ضروری است که عمر دولت پیش‌رو و شاید دولت بعدی، آخرین فرصت‌ها برای بهره‌گیری از این فرصت فوق‌العاده است.

در مورد تهدیدها هم می‌توان به روند کند واکسیناسیون علیه کرونا، تشدید یا حفظ رویکردهای مخرب در قانون‌گذاری، عدم‌ورود سرمایه‌های خارجی به‌رغم احیای برجام، خروج بیش از پیش استعدادها از کشور و... اشاره کرد.

آنچه تاکنون شاهد آن بوده‌ایم، روند کندتر واکسیناسیون علیه کرونا در کشور نسبت به سایر کشورها بوده است. در صورتی‌که این روند کلی ادامه پیدا کند و شاهد اصلاح آن نباشیم، شرایط کلان برای استارت‌آپ‌هایی که به‌خودی خود در شرایط عدم‌قطعیت زیست می‌کنند، با ابهام بیشتری روبه‌رو خواهد شد. هر‌چه شرایط کلان ناشی از ویروس‌کرونا در کشور به صورت کندتری رفع شود، تاثیرات مخرب اقتصادی و اجتماعی آن (مخصوصا به نسبت کشورهای دیگر) باعث مشکلات عدیده‌ای برای استارت‌آپ‌ها می‌شود. از سوی دیگر اگر پای درد‌دل فعالان اکوسیستم استارت‌آپی کشور بنشینید، یکی از مهم‌ترین مسائل همیشگی برای استارت‌آپ‎‌ها رویکردهای مخرب قانون‌گذار است. عدم درک شرایط جدید، اصرار به حفظ ساختارهای سنتی ناسازگار با شرایط جدید، عدم‌اتخاذ رویکردهایی مانند قانون‌گذاری پسینی، برخوردهای قهری، عجولانه و... از مهم‌ترین مشکلاتی است که شاید در مقیاس دولت و قانون‌گذار چیز مهمی نباشد، اما در مقیاس یک استارت‌آپ می‌تواند بسیار حیاتی باشد. هر چند از دید بسیاری از کارشناسان، احیای برجام در شرایط فعلی کشور، باعث شکل‌گیری دریچه‌های جدیدی به‌ویژه در حوزه آزادسازی منابع ارزی کشور می‌شود، اما نقض برجام توسط دولت ترامپ و نبود ضمانتی خاص درخصوص شرایط آتی، می‌تواند باعث بروز شرایط ابهام و عدم قطعیت زیاد‌ درخصوص آینده شود. این شرایط مبهم، باعث می‌شود سرمایه‌گذاران داخلی و به‌ویژه خارجی با روند کندتر و احتیاط بیشتری حاضر به ورود به این حوزه ذاتا پرخطر شوند. علاوه بر مسائل ذکرشده، شرایط حاکم بر کشور در سال‌های اخیر، موجب شده است بعضا استعدادهای تحصیلی و حرفه‌ای کشور، ادامه مسیر در کشورهای خارجی را به ماندن ترجیح دهند. این موضوع می‌تواند استارت‌آپ‌های ایرانی را با بحران جدی درحوزه منابع انسانی روبه‌رو کند. با توجه به آنچه گفته شد به‌نظر می‌رسد در صورتی‌که از آخرین فرصت‌ها برای بهره‌گیری از فرصت جمعیت جوان و پذیرای تکنولوژی کشور استفاده شود و با اتخاذ سیاست‌های تشویقی (و نه مداخله‌گرایانه در جزئیات کسب‌وکار) استفاده کنیم، در چهار سال پیش‌رو می‌توان از موهبت خلق ارزش توسط اکوسیستم استارت‌آپی برای کشور استفاده کرد اما در صورت فرصت‌سوزی، در بهترین حالت، استارت‌آپ‌های فعلی می‌توانند به ادامه حیات و بهتر است بگوییم زنده‌ماندن ادامه دهند. سیاستگذاران کشور باید به این نکته توجه کنند که از بین تمامی شباهت‌ها و تفاوت‌هایی که بین استارت‌آپ‌ها و سایر انواع کسب‌وکارها وجود دارد، عدم قطعیت و ابهام ویژگی بارزی محسوب می‌شود. استارت‌آپ‌ها به‌طور ذاتی در شرایط ابهام و عدم قطعیت زیست می‌کنند، در صورتی‌که روندهای سیاستگذاری کشور، به صورت عجولانه و در فضایی محصور و ایزوله از استارت‌آپ‌ها اتخاذ شود، به این شرایط ابهام و عدم‌قطعیت دامن زده می‌شود و شاید مهم‌ترین هزینه این امر، فرصتی باشد که از آن در سطح کلان کشور استفاده نخواهیم کرد. نگاه اکوسیستم استارت‌آپی کشور در این روزها بیش از پیش به فهرست افراد تاثیرگذار در دولت مانند وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر اقتصاد، معاون علمی و فناوری و... است تا ببیند آیا باید با دید مثبتی به آینده بنگرد یا نگران رویکردهای بسته و منفی نسبت به فضای مجازی باشد.