یارشاطر یا بار خاطر؟

استارت‌آپ‌‌‌ها در حال خلق محصول جدید، خدمت جدید و مفهوم جدید، در روش و سبک زندگی هستند و روش‌های سنتی را تخریب یا برای نیازها، روشی جدید خلق می‌کنند. بنابراین بدیهی است که دولت‌‌‌ها نسبت به روش‌های جدید حساس‌‌‌ باشند و با چشمان باز حرکت استارت‌آپ‌‌‌ها را رصد کنند. در نتیجه، سیستم قانون‌گذاری، تحت‌تاثیر حرکت استارت‌آپ‌‌‌ها باید منعطف‌تر باشد و همگام با آنها در ایجاد شرایط جدید مثبت مشارکت کند. اما با درک نادرست از آنچه استارت‌آپ‌‌‌ها قرار است خلق کنند، این هم‌افزایی به ممانعت و کندی حرکت استارت‌آپ‌ها تبدیل می‌شود و استارت‌آپ‌ها باید غیر از عوامل درونی، در مقابل عوامل خارجی که اساسا انتظار می‌رود به وجود نیاید، نیز تاب‌آور باشند. دولت‌ها در راستای رشد فرهنگ نوآوری و کمک به توسعه اکوسیستم نوآوری و استارت‌آپی، دو وظیفه اصلی بر عهده دارند؛ یکی، کمک به توسعه زیرساخت‌‌‌های موردنیاز و دیگری، کمک به رفع موانع فعلی که در ساختار حاکمیتی وجود دارد و مانع جدی توسعه استارت‌آپ‌‌‌ها می‌شود. برای اینکه به ارزیابی درستی از مسیر حاکمیت در این دو موضوع برسیم، می‌‌‌توانیم مشکلات استارت‌آپ‌‌‌ها در توسعه و میزان و سرعت رفع موانع را بررسی کنیم. با بررسی اکوسیستم استارت‌آپی ایران در کنار حرکت‌ها و نقش‌آفرینی‌های دولت، به نظر می‌رسد، به وضع مطلوبی در این ارزیابی نمی‌‌‌رسیم. حداقل می‌‌‌توان گفت، رویکرد یکپارچه‌ای در دولت، در مقابل این نگاه وجود ندارد. در بحث توسعه زیرساخت‌‌‌‌ها، استارت‌آپ‌ها با مسائل و چالش‌های جدی روبه‌رو می‌شوند وبه‌جای آنکه دولت را در توسعه زیرساخت‌ها موثر و ثابت قدم ببینند، گاه با نظرات، طرح‌ها و رویکردهایی مواجه می‌شوند که در جهت عکس قدم برمی‌دارد. به عنوان مثال، آنچه تحت عنوان «طرح صیانت» ماه‌ها مورد تاکید مجلس شورای اسلامی برای تصویب بوده است، موجی از نگرانی بین فعالان استارت‌آپ‌ها و صاحبان کسب‌وکار ایجاد کرده است. سوال بنیادین این است؛ دولتی که باید شتاب‌‌‌دهنده رشد و توسعه استارت‌آپ‌ها و فضا و فرهنگ نوآوری باشد، چرا باید به‌گونه‌ای رفتار کند که مطلوب اکوسیستم نباشد و فعالان این بخش، انرژی و تمرکز خود را بر این مساله بگذارند که درک دولت از توسعه زیرساخت‌ها را عوض کنند. نشان غلط بودن این رویکرد از سوی دولت، خرد جمعی شکل گرفته و یکصدا شدن استارت‌آپ‌ها در برابر تصویب چنین طرح‌‌‌هایی است. طرح‌های فعلی، نه در راستای توسعه اکوسیستم، بلکه مخرب حرکت جمعی شکل گرفته برای توسعه نوآوری هستند. متاسفانه، در توجیه علت به وجود آمدن چنین طرح‌هایی از سوی دولت، بیان می‌شود که این طرح‌ها در راستای کمک به کسب‌وکارهای داخلی هستند. آیا صاحب‌نظران اصلی برای تایید چنین ادعاهایی، صاحبان همین کسب‌وکارها نیستند که اساسا این نوع حمایت‌ها را درک نمی‌کنند و برآیند اجرای بندهای مختلف آن را باعث ضرر و آسیب‌زدن به اکوسیستم می‌‌‌بینند. بنابراین وظیفه اول دولت که توسعه زیرساخت‌هاست، نه‌تنها اجرا نمی‌شود، بلکه خود مانند مانعی جدی بروز می‌کند؛ در حالی که همان‌طور که گفته شد، نقش دوم و مهم دولت، مانع‌زدایی در مسیر توسعه استارت‌آپ‌هاست. حال آیا باید از دولت انتظار داشت که مانع‌زدایی هم کند؟؛ حاکمیتی که خود موانعی در راه توسعه زیرساخت‌ها ایجاد کرده است. همان‌طور که گفته شد، در نقش دوم نیز یکپارچگی در رویکرد وجود ندارد. مسدود کردن فعالیت استارت‌آپ‌ها، احکامی که بدون دلیل منطقی برای مدیران‌عامل استارت‌آپ‌ها و پلتفرم‌ها به دلیل جرم‌‌‌انگاری‌هایی -که به دلیل نشناختن ماهیت پلتفرم‌هاست- ایجاد می‌شود و مثال‌هایی از این دست، فعالان اکوسیستم را نسبت به ایفای این نقش از سوی دولت ناامید می‌کند. بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاه یکپارچه و درست و در تعامل با فعالان اکوسیستم هستیم. باید تحولات، فضای نوآوری و اهداف استارت‌آپ‌ها، بیش از هر زمان دیگری به دولت تفهیم شود. مشکل اصلی ما نبود درک درست از هدف استارت‌آپ‌هاست. توسعه نوآوری، ارتقای رفاه جامعه، اشتغال‌زایی، خلق ارزش با منابع محدود، دوری از اقتصاد نفتی و بسیاری از اهداف دیگری که دولت به دنبال آنهاست، در مسیر بدون ادعای استارت‌آپ‌ها نمود پیدا کرده است و وقتی نه‌تنها نگاه و رویکرد تعاملی وجود ندارد، بلکه نگاه مانع و مخرب در مسیر این حرکت به وجود می‌آید، باید به دنبال حل ریشه‌ای‌تر مساله بود؛ یعنی کمک به فهم درست از این حرکت در بدنه دولت. می‌دانیم که استارت‌آپ‌ها نباید توان و انرژی بیشتری در این مسیر بگذارند، اما با ادامه این وضع، چاره‌ای جز این نیست!