افزایش غیرمنطقی قیمت مسکن، سکه، دلار، خودرو و... یا به وجود آمدن حباب در میان قیمت عرضه‌کننده اصلی و بازار که ناشی از رواج سفته‌بازی و نظام دلالی در میان مردم دارای سرمایه‌های خرد و سرگردان است، اولین دستاورد فزونی نقدینگی در جامعه است. فراتر از تحلیل چرایی گرایش عمومی به سفته‌بازی و دلالی که اثر آن در اقتصاد همچون اثر پروانه‌ای است و عاقبت آن گردابی هولناک است که همه مردم جامعه را به کام خود خواهد کشید، لازم است درخصوص چگونگی برون‌رفت کشور از شرایط مذکور و ایجاد زمینه‌ها و بسترهای لازم برای هدایت سرمایه‌های خرد و نگران مردم به‌سوی پروژه‌ها و طرح‌های مفید به حال اقتصاد و جامعه بیشتر اندیشید و راهکار پیدا کرد.

تجربه چندی پیش یکی از خودروسازان که سایت خود را برای فروش تعداد محدودی خودرو بازکرده بود و در مقابل هزاران نفر متقاضی به سایت هجوم آورده بودند، نشان می‌دهد که مردم با اصول و منافع حاصل از سرمایه‌گذاری بیگانه نیستند چراکه در مقابل فراخوان ساده یک شرکت خودروساز میلیاردها تومان سرمایه آماده ورود به کار شد که به‌جرات می‌توان گفت ۹۰ درصد این سرمایه با رویکرد سفته‌بازی و استفاده از حباب قیمتی کارخانه و بازار وارد این جریان شد. اما به‌راستی چگونه می‌توان این سرمایه‌ها را به اموری منطبق بر نیاز واقعی کل جامعه هماهنگ و همراه کرد. اگر همین خودروسازی کشور که از فرصت بسیار خوب حمایت نسبی عدم واردات آزاد خودرو به‌خوبی بهره‌مند می‌شود و مجموعه‌ای از خودروهای ضعیف و مونتاژی را با صف‌های طویل فروش و پیش‌فروش به مردم عرضه می‌کند، بررسی کنیم پی به عارضه‌ای که اقتصاد ایران به‌طور جدی مبتلابه آن است خواهیم برد.

این عارضه تسهیل شرایط ایجاد رانت و حباب و سفته‌بازی توسط نهادهای عامل و مسوول به‌واسطه استفاده از مدل‌های سنتی و قدیمی در جمع‌آوری نقدینگی از کف جامعه است که گاه در قالب افزایش نرخ سود بانکی، گاه به‌وسیله فروش سکه و زمانی هم با پیش‌فروش خودرو شکل می‌گیرد و به‌جای التیام احوال اقتصاد به التهاب بیشتر آن منجر می‌شود. این روند زمینه‌ساز هیجان کاذب و ایجاد نگرانی در مردم نسبت به فرداست که می‌تواند با روش‌هایی اصولی و مبتنی بر شیوه‌های صحیح یک اقتصاد سالم التیام پیدا کند.

یکی از این شیوه‌ها که امروزه در اقتصاد دنیا بسیار رایج است و مدلی بسیار خوب و منطقی برای کنترل یا هدایت نقدینگی به سمت پروژه‌ها و فعالیت‌های سودمند اقتصادی و اجتماعی است، تامین سرمایه جمعی یا Crowd funding است که استفاده صحیح از آن می‌تواند به حذف فضاها و فرصت‌های رانت‌ساز در اقتصاد کمک بسیاری کند و سرمایه‌های خرد مردم را در یک جریان هدفمند و در یک فضای آرام اقتصادی به سمت یک جریان سودآور منطقی هدایت کند که در گام اول خود جامعه از تبعات مثبت این سرمایه‌گذاری بهره‌مند شود.

بی‌شک این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها تاثیر مثبتی در اشتغال‌زایی و خروج کشور از رکود و تورم خواهند داشت و ابزار بسیار کارآیی برای رفع مدل‌های سنتی جمع‌آوری نقدینگی از سطح جامعه است.

در این میان بانک‌ها یا شرکت‌های تامین سرمایه آنها به‌عنوان نهادهای واسط گردش پول در جامعه که مورد اعتماد طرف‌های سرمایه‌گذار و سرمایه‌دار هستند می‌توانند با تعریف این مدل به‌عنوان یک روش عمومی پروژه‌های کوچک و بزرگ را ارزیابی و پس از تایید شرایط، آنها را برای تامین سرمایه به مشتریان علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری‌های خرد در پروژه‌ها معرفی کنند. چنانچه روند تکوینی این پروژه‌ها از جریانی منطقی و اصولی برخوردار باشد می‌توان امیدوار بود که پروژه‌ها پس از اتمام و بهره‌برداری به دلیل شفافیت بالا فرآیند ورود به بورس و ایجاد ارزش‌افزوده برای سرمایه‌گذارانش را پیدا کند. بی‌شک چنین فرآیندهایی به دلیل شفافیت بسیار بالا عاری از هرگونه فضای رانتی و حبابی خواهند بود و مردم به‌عنوان سرمایه‌گذاران خرد می‌توانند با اطمینان خاطر سرمایه‌های خود را وارد چرخه چنین پروژه‌هایی بکنند.

در این مدل دیگر نه سایتی برای ثبت سفارش هک خواهد شد و نه سایتی به دلیل حجم زیاد متقاضی از کار خواهد افتاد. بلکه جامعه در آرامش کامل با مجموعه بسیار زیادی از پروژه‌های قابل سرمایه‌گذاری مواجه خواهد بود که می‌تواند با اطمینان از تایید و کارشناسی نظام بانکی برای سرمایه‌گذاری آنها را انتخاب کند.