مساله مهم درخصوص رکود ناشی از ویروس کرونا این است که چه میزان از اقتصاد در روند مدیریت بیماری از بین می‌رود و چگونه می‌توانیم به حالت عادی برگردیم.

دیدگاه خوش‌بینانه این است که کنترل شیوع بیماری را در مواردی دیده‌ایم و همچنین میزان مرگ و میر نیز در برخی کشورها به خوبی پایین آمد. نظام‌های آزمایشی را در دسترس خواهیم داشت که به ما امکان می‌دهد بیماری را تحت کنترل نگه داریم، به‌طوری که در مدت زمان نسبتا کوتاهی اقتصادهای بزرگ می‌توانند مانند چین دوباره به عقب برگردند و از تابستان کسب‌وکارها فعالیت خود را دوباره شروع کنند؛ اما در نقطه مقابل کاملا ممکن است این مساله اتفاق نیفتد و بیماری به این سرعت کنترل نشود. بنابراین ممکن است وضعیت هشدار کرونا تا پایان سال ۲۰۲۱ میلادی ادامه یابد. اگر این اتفاق رخ دهد؛ افزایش قابل توجهی در بدهی‌های عمومی رخ خواهد داد که شاید به ۲۰ یا ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی نیز برسد.شرکت‌های زیادی ناپدید خواهند شد و افراد زیادی بیکار خواهند شد حدود یک سال و نیم یا بیشتر ناآرامی‌های اجتماعی عمیقی خواهیم دید. بعید نیست سیستم تجاری نیز از بین برود. در کوتاه مدت، افت بیشتر در تولید در مقایسه با اوایل دهه ۱۹۳۰ (رکود معروف به افسردگی بزرگ) رخ خواهد داد. تاثیر بر تولید ناخالص داخلی در کشورهای توسعه‌یافته بین منفی ۱۵ و منفی ۳۰ درصد متفاوت خواهد بود. بنابراین هر ماه بسان ماه دیگر تولید ناخالص داخلی با مقدار مشخصی کوچک تر خواهد شد. آنچه صندوق بین‌المللی پول با داده‌هایش به ما می‌گوید، ما هم‌اکنون از یک صخره اقتصادی بالا می‌رویم. صندوق معتقد است کشورهای پیشرفته نیز افت شدید ۱۲ درصدی در بازه زمانی انتهای سال گذشته میلادی تا سال دوم سال جاری میلادی را تجربه خواهند کرد. پس از آن، صندوق امیدوار است که بهبودی حاصل شود. بازگشت به نقطه شروع بسیار طولانی و زمانبر خواهد بود، اما بهبودی پایدار خواهد بود؛ متاسفانه، حتی انتظارات صندوق نیز می‌تواند بسیار خوش‌بینانه باشد.

اگر بخش‌هایی که به شدت در بحران اخیر مورد تخریب قرار گرفتند را بررسی کنیم, بدیهی است که سفر، اوقات فراغت، گردشگری، رستوران‌داری و خرده فروشی به شدت آسیب دیدند و بازگشت آنها به نقطه احیا زمان بر خواهد بود.

کشورهای توسعه‌یافته سرنوشتی شدیدتر از آنچه در دهه ۳۰ اتفاق افتاد، را در پیش خواهند داشت. این یک تحول واقعا عمیق است. دولت‌ها کاملا بدهکار خواهند بود و آنها مقدار زیادی پول چاپ می‌کنند. انتظار دارم تورم بروز کند.

اگر می‌‌‌شد، بهترین کاری را انجام دهیم که می‌توان تصور کرد، رکود اقتصادی کنونی باز هم بدتر از رکود بزرگ دهه قبل خواهد بود.

اما لزوما برای کشورهای توسعه یافته که مستقیما تحت‌تاثیر مخرب بحران ۲۰۰۷, ۲۰۰۸ میلادی قرار گرفتند، شدت بیشتری نخواهد داشت. یادآوری سال ۲۰۰۷ بسیار مهم است؛ چراکه بحران سال ۲۰۰۷ بحران جهانی نبود. در‌حالی‌که کشورهای توسعه یافته به شدت آسیب دیده بودند، این بحران همه جهان را تحت‌تاثیر قرار داده است، چین بسیار خوب عمل کرد، خیلی سریع از رکود بیرون آمد و با رشدی فوق‌العاده قوی در سال ۲۰۰۹ میلادی خروجش را اثبات کرد. البته بسیاری از کشورهای نوظهور و در حال توسعه نیز اینچنین بودند.

امروز، با یک بحران جهانی روبه‌رو هستیم. وضعیت کنونی روی هر اقتصادی در جهان تاثیر می‌گذارد، از جمله چین، و همه در حال ظهورها و در حال توسعه‌ها.

اگر فکر می‌کنید اکنون در سال ۱۹۳۰ هستیم، مثل گذشته، اشتباه می‌کنید؛ ما سریع‌تر از سال ۱۹۳۰ در حال صعود از صخره اقتصادی هستیم. این بحران حتی جهانی تر از سال ۱۹۳۰ میلادی است. اگر این وضعیت ۲ یا ۳ سال ادامه یابد، پیامدهای سیاسی به دنبال دارد که تاثیر اقتصادی‌اش در نهایت، بازگشت به شرایط عادی بسیار غیرقابل پیش‌بینی است و می‌تواند ویران‌کننده باشد. بدون رکود دهه ۱۹۳۰، آدولف هیتلر هرگز در آلمان به قدرت نمی‌رسید. اگر بیماری تحت کنترل باشد، ممکن است بهبود سریع‌تر رخ دهد. اما باید مالیات بالاتری برای تقویت سیستم‌های بهداشتی و امنیت اجتماعی داشته باشیم. قشر ثروتمند باید متحمل این هزینه‌ها شود. ما باید در نظر داشته باشیم که دیر یا زود به تعادل باز خواهیم گشت. اما با کار، کار دقیق، کار با بهره‌وری بالا باید جلوی صدمات بعدی را بگیریم. ما باید درباره اینکه چطور برندگان و بازندگان در سیستم اقتصادی را به یکدیگر ارتباط دهیم، بازنگری کنیم. در غیر این صورت، سیستم‌های دموکراسی ما زنده نخواهد ماند.