عدم توازن در زنجیره تولید فولاد

کارشناسان صنعت سنگ‌آهن، در این باره مساله مواد اولیه را در سال‌های پیش رو بسیار مهم عنوان می‌کنند و در این ‌باره بر این باورند در سال‌های آتی کشورهایی در بازار جهانی و عرصه تولیدات داخلی به توسعه و رشد دست پیدا می‌کنند که در روند حکمرانی زنجیره سنگ‌آهن و فولاد دچار یک توازن ساختاری و فکری باشند؛ موضوعی که ضعف سرمایه‌گذاری مناسب در حوزه معدنی ایران را روشن می‌کند، چنانچه معدن‌کاران ایرانی در سال‌های گذشته تمرکز خود را بیشتر روی چرخه پایین دست مواد اولیه اعم از کنسانتره و گندله گذاشته‌اند و از چرخه بالادست تولید که همان روند اکتشافی معادن اما به شیوه متوازن است جامانده‌اند. این در حالی است که سرمایه‌گذاری‌ها در حوزه معادن سنگ‌آهن و روندهای اکتشافی، سرمایه‌گذاری پرریسکی محسوب می‌شود که مغفول مانده است. سجاد غرقی عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در توضیح فرآیند اکتشافی سنگ‌آهن و دستیابی به فولاد و همچنین درخصوص چرخه زنجیره فولاد به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: برای تولید یک تن شمش فولاد حدود ۶/ ۲ تن سنگ‌آهن با عیار ۴۵ درصد نیاز داریم. از طرفی روش‌های تولید در این باره متفاوت است. طبق روش کشورهایی مثل ژاپن، ترکیه، آلمان یا به‌طور کل کشورهایی که فولاد مرغوب و با کیفیت تولید می‌کنند، این کشورها از «آهن قراضه» برای تولید فولاد استفاده می‌کنند. بنابراین کشورهای عمدتا صنعتی که نرخ مصرف آهن بالایی دارند،‌ عمده ظرفیت تولیدشان از آهن قراضه‌ای است که در چرخه مصرف مجددا بازمی‌گردد و بخشی دیگر از مصرفشان از محل سنگ‌آهن پرعیار تامین می‌شود. اما درخصوص ایران باید به روش دوم تولید فولاد اشاره کرد. ایران کشوری است که عمده تکنولوژی تولید فولادش مبتنی بر ماده اولیه سنگ‌آهن و بر مبنای مزیت ذخایر و منابع طبیعی است که در داخل دارد، در این‌باره برای تولید هر تن فولاد به حدودا ۸/ ۲ تن سنگ‌آهن نیاز داریم که در تولید کلوخه، دانه‌بندی، کنسانتره و گندله این نسبت‌ها کاهش پیدا می‌کند. این درحالی است که در افق ۱۴۰۴ یک برنامه تولید ۵۵ میلیون تنی فولاد برنامه‌ریزی شده است. به این ترتیب با احتساب ضریب ۸/ ۲ به عدد ۱۵۸ تا ۱۶۰ میلیون تن سنگ‌آهن نیاز داریم. به گفته وی، از سوی دیگر حداکثر ظرفیت تولید سنگ‌آهن (که امروزه با ۱۵ درصد کمتر از این ظرفیت به تولید می‌پردازیم) حدود ۶۰ میلیون تن است، در این باره چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون تن در افق ۱۴۰۴، طبق برنامه‌ پیش‌بینی‌شده کسری تولید سنگ‌آهن خواهیم داشت. اما با توجه به اینکه تحقق عدد ۵۵ میلیون تن ممکن است با اما و اگرهایی مواجه باشد سناریوی دیگری قابل طرح است. به گفته غرقی، با توجه به نرخ رشد متوسطی که از دهه ۷۰ شمسی و با توجه به عواملی همچون نوسانات بازار،‌ شرایط رونق و رکود، توان سرمایه‌گذاری دولت در زیر‌ساخت و مواردی از این دست در نظر گرفته شده است، نرخ رشد تولید فولاد به‌طور سالانه و متوسط چیزی در حدود ۸ درصد است. وی در ادامه با اشاره به این موضوع که دستیابی به عدد ۵۵ میلیون تن تولید فولاد چیزی در حدود ۲/ ۱۱ درصد رشد سالانه صنعت فولاد را طلب می‌کند، می‌گوید این روند واقع بینانه به نظر نمی‌رسد؛ چین در دهه ۷۰ میلادی با ظرفیت تولید ۳۷ میلیون تن فولاد شروع به تولید کرد و از سوی دیگر ‌نرخ رشد سالانه‌اش به‌طور متوسط ۹ درصد بود، لذا اگر ایران بخواهد از کشوری مانند چین هم سرعت رشد بیشتری داشته باشد، دور از ذهن است. اما اگر نرخ رشد حدود ۸ درصد را لحاظ کنیم، ظرفیت تولید واقعی مان در افق ۱۴۰۴ می‌تواند حدود ۳۶ میلیون تن آن هم در حالت واقع‌بینانه رو به خوش‌بینانه باشد، این موضوع مشروط به چند عامل است:

۱- برای تولید این میزان بازار داخلی داشته باشیم؛ به این معنا که شاهد توسعه رشد داخلی‌ کشور به میزان نسبت حدود ۶/ ۲ باشیم.

۲-بازار صادراتی منطقه را در دست داشته و حفظ کرده باشیم که چیزی حدود ۱۸ تا ۲۰ میلیون تن از میزان ۳۶ میلیون تن صادر شود.

 در این باره اگر این موارد محقق شود می‌توانیم به میزان ۳۶ میلیون تن فولاد تولید کنیم. در این باره اگر عدد ۳۶ میلیون تن را ضرب‌در ۶/ ۲ کنیم به عدد ۶/ ۹۳ میلیون تن می‌رسیم که نشان دهنده رقم کسری قابل توجهی است. غرقی در ادامه سوالی را مطرح می‌کند و آن اینکه برای تامین این میزان در بازه‌های زمانی کوتاه، میان و بلندمدت باید چه کرد؟  در بازه زمانی کوتاه‌مدت،‌ راه حل تجاری است، یعنی واردات سنگ‌آهن، کنسانتره و گندله. این موضوع به این معنا خواهد بود که در کوتاه مدت با کسری کنسانتره و گندله و بالطبع سنگ‌آهن مواجه خواهیم بود، این روند دست کم یا در کمترین حالت به میزان ۳۰ تا ۴۰ میلیون تن کسری سنگ‌آهن را گوشزد می‌کند.

وی در پاسخ به این سوال که در بازه زمانی برنامه ۱۴۰۴ میزان کسری ۴۰ میلیون تن سنگ‌آهن را چگونه می‌توانیم جبران کنیم، گفت: بخشی از این روند از طریق واردات جبران می‌شود؛ اما واردات به دو دلیل محدودیت‌هایی دارد:

 اولین دلیل،‌ بنادر و زیرساخت‌های آن است، در واقع زیرساخت بنادر و کشتی‌ها به اندازه‌ای نیست که بتواند این میزان از واردات را جذب کند، چنانچه بنادر ظرفیت بالایی برای جذب این میزان از سنگ‌آهن ندارند، از سوی دیگر و علاوه بر ضعف سخت‌افزاری و ضعف در حوزه زیرساخت‌های لجستیکی داخل، زیرساخت‌های دیگر مانند حمل و نقل ریلی و زمینی هم کفاف واردات ۳۰ تا ۴۰ میلیون تن را نمی‌دهد، طبق بررسی‌های انجمن سنگ‌آهن امکان ظرفیت وارداتی ما از طریق بنادر چیزی در حدود ۴ تا ۶ میلیون تن در بهترین حالت است که نصیب فولادسازان ساحلی خواهد شد.

دومین بحث، سرمایه‌گذاری داخلی است که دو مسیر دارد، یک مسیر کوتاه مدت و یک مسیر بلند‌مدت است که در این باره دولت مسیر بلند‌مدت را شروع کرده و آن مربوط به «اکتشاف پهنه‌ها» می‌شود؛ با این حال همان‌طور که رئیس انجمن سنگ‌آهن هم توضیح داده، اکتشاف پهنه‌ها به این معنا است که چند روند متناوب و پشت سر هم طی شود: یعنی اکتشاف صورت بگیرد، به نقاط امید بخش برسد، در ادامه نقاط امید بخش را اکتشاف تفصیلی کنیم، اکتشاف تفصیلی منجر به ذخیره شود، فرآیند قانونی و ثبت آن انجام شود، اراضی تملک شود، زیرساخت‌ها، راه، آب و... فراهم شود، عملیات آماده‌سازی شروع شود و باطله‌برداری انجام شود. در واقع این روند، فرآیندی است که یک دهه زمان می‌برد تا آن معدن به بهره‌برداری برسد.