سناریوی تکراری رشد نابنیادین قیمت

از گزارش قبلی که در انتهای هر هفته به بررسی بازار هفتگی فولاد می‌پرداختیم (چاپ‌شده در تاریخ ۱۲ مهر ۹۷)، اتفاقات مهمی در بازار رخ داد؛ از یکسو جو روانی بازار با رشد قیمت دلار و سکه وارد یک فاز صعودی جدید شده؛ از سوی دیگر انتظار برای برطرف شدن مشکلات حمل‌و‌نقل به این معنی است که پتانسیل تحویل محموله‌ها و گردش کار بیشتر بازار تقویت شده است. این در حالی است که تغییر خاصی در شرایط صادراتی و تقاضای داخلی رخ نداده است؛ بنابراین شرایط فعلی را می‌توان مانند شرایط قبلی تصویر کرد، البته از بارش‌های فصلی هفته پیش یا اوایل این هفته هم عبور کرده‌ایم، بنابراین تجمیع مواردی که در قبل گفته شد انتظار تقویت حجم معاملات و حمل‌و‌نقل را به ذهن متبادر می‌سازد.

در شرایطی که به آن اشاره شد چند اتفاق جدید در بازار رخ داده است؛ فاز اول اینکه: «همان‌طور که در گزارش قبلی گفتیم بازار وارد یک فاز کاهش نرخ شد و ثبات شکننده‌ای را تجربه کرد،‌ این در حالی است که بازار فولاد نشان داده است که خیلی با مقوله ثبات رابطه حسنه‌ای ندارد و ذاتا می‌توانیم بازار فولاد را در ادبیات برخی کارشناسان به «بازار سرکش» تعبیر کنیم، یعنی این بازار یا رشد قیمت یا کاهش نرخ را طلب می‌کند و این نوسان سال‌هاست که در بطن این بازار به گونه‌ای نهادینه شده است. این وضعیت یعنی «ثبات شکننده قیمت‌ها» و «رشد قیمت دلار» باعث شد شرایطی فراهم شود که پتانسیل برای بازارسازی در بستر بازار تقویت شود یعنی شرایط به گونه‌ای شد که اگر گروهی یا جریانی یا حتی کارخانه‌ای میل به بازارسازی و رشد دست‌ساخته قیمت‌ها داشته باشد بتواند این کار را انجام دهد.

دشواری‌های حمل‌و‌نقل هنوز به‌صورت جامع و کامل برطرف نشده است؛ این شرایط همان‌طور که پیش از این گفته شد با فرض رشد قیمت دلار، پتانسیل بازارسازی را فراهم کرده،‌ یعنی حتی اگر بازار به‌صورت بنیادین توان رشد قیمت‌های چندانی را نداشته باشد این سیگنال‌ها احتمال رشد نرخ را به بازار تزریق می‌کند که در نهایت این موضوع باعث شد که در روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه هفته‌ای که گذشت شاهد این روند باشیم. اختلاف قیمت بین قیمت‌های داخلی و قیمت‌های منطقه‌ای هم باعث شده است که شرایط به سمت همپوشانی نرخ دو بازار حرکت کند، یعنی سیگنال جدیدی از رشد قیمت‌ها را به وجود آورد، این است که در حال حاضر در بستر این وضعیت قرار داشته باشیم، به چه معنا؟ «یعنی بازار از لحاظ روانی توجیه رشد قیمت پیدا کرده،‌اما از لحاظ بنیادین توجیه چندانی برای رشد قیمت‌ها حس نمی‌شود و متصور نیست.» تجمیع این شرایط به یک ابهام قیمتی منجر شده است، یعنی خیلی‌ها بر این باورند که این رشد نرخ، ‌کاملا «بازارسازی» است اگر در این شرایط و جو کنونی بازار، کشش این افزایش قیمت‌ها وجود ندارد و برعکس این موضوع هم در بازار مشاهده می‌شود؛ به‌طوری‌که‌ برخی بر این باورند که داده‌های جانبی در بازار است که باعث این افزایش قیمت‌ها شده است.»

کارشناسان حوزه فولاد بر این باورند که باید پذیرفت اختلاف قیمتی بین قیمت‌های داخلی و بین‌المللی با فرض دلار بازار آزاد بسیار زیاد است و همین سیگنال به معنای پتانسیل افزایش نرخ به شمار می‌رود، دقیقا متضاد با این رویه باید گفت که جذابیت‌های صادراتی چندانی برای مصنوعات فولادی و فولادهای ساختمانی در حال حاضر وجود ندارد و این عدم جذابیت به این معنی است که از سیگنال‌های نوسان قیمت دلار برای بازار کمتر می‌شود استفاده کرد. با توجه به این شرایط و عدم تغییر در مکانیزم‌های صادراتی و سختگیری‌های دولتی به نظر می‌رسد که این فاز رشد قیمت‌ها در بازار فولاد هم به سرنوشت فازهای قبلی رشد نرخ دچار شود؛ یعنی یک التهاب قیمتی و خریدهای هیجانی و رشد نرخ را در بازار فولاد خواهیم داشت ولی با توجه به اینکه این روند عقبه چندانی ندارد، این فاز افزایش قیمت‌ها تاریخ مصرف بزرگی هم نخواهد داشت، بنابراین نگرانی از متضرر شدن وضعیت فعالان بازار را باید جدی‌تر از سایر نگرانی‌ها به شمار بیاوریم، چون این فاز بی‌اعتمادی به بازار ممکن است که منافع خیلی‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد.

این را هم باید اضافه کرد که اگر این فاز التهاب قیمتی به هر دلیل ادامه‌دار شود و در کنار آن داده‌های صادراتی از آن حمایت کند به معنی آن است که چهره جدیدی را از بازار خواهیم داشت و احتمال رشد شدیدتر و مداوم قیمت‌ها هم وجود خواهد داشت، درخصوص این شرایط نمی‌توان هیچ اظهار نظر قاطعی کرد، ‌چون نوسان قیمت دلار است که آینده این بازار را تعریف می‌کند، شاید دلار به‌صورت مستقیم بر بازار فولاد تاثیر نداشته باشد و برتری عرضه و تقاضای داخلی را باید به‌عنوان یک رکن مهم در بازار به شمار بیاوریم، ولی فاز روانی رشد قیمت‌ها موضوعی است که در نهایت، بازارها را متاثر می‌کند. دورنمای این شرایط به احتمال افزایش نرخ به‌صورت مقطعی در بازار داخلی منتهی می‌شود، اما برای میان‌مدت و درازمدت بهتر است نگاه‌هایمان به «رخدادهای صادراتی»، «حجم تولید داخلی»،‌ «حجم معاملات در بورس کالا» و «قیمت‌های کشف شده در این بازار» و در نهایت «قیمت دلار» باشد، این در حالی است که انتظارها در بازار نشان‌دهنده این است که حجم معاملات در بورس کالا بسیار بیشتر از سطوح فعلی باشد، مثلا حجم عرضه‌های میلگرد تقریبا قابل قبول است، ولی عرضه‌های پروفیل به هیچ عنوان جوابگوی نیاز بازار و واقعیت‌های آن نیست، رصد دقیق حجم عرضه‌ها در بورس کالا برای یک رسانه مانند «دنیای اقتصاد» یک رکن برای مدیریت شرایط فعلی به شمار می‌آید.