رمزگشایی از چند ابهام در عرضه نفت

به‌صورت دقیق‌تر یا اطلاعات بورسی آنها محدود است یا از بازار نفت سر در نمی‌آورند که هر کدام از این نقایص به معنی ارائه انتقاداتی بدون در نظر گرفتن واقعیت‌هایی بدیهی است. «دنیای اقتصاد»  تاکنون گزارش‌های بسیاری در حوزه عرضه نفت خام و شیوه معاملات آن در بورس انرژی منتشر و تا حد امکان به بررسی جوانب مختلف این موضوع پرداخته است و اگر مخاطبان و منتقدان تنها به همین گزارش‌ها مراجعه کرده و مطالعات خود را گسترش دهند پاسخ بسیاری از سوالات خود را که در چهره نقد مطرح می‌کنند؛ دریافت خواهند کرد. البته هر آغازی به فرآیندهای توسعه‌ای نیاز دارد و پس از ثبت جرقه‌های ابتدایی در هر معامله یا هر بازار جدید؛ باید با بازبینی نقاط ضعف و قوت بهترین رویکرد را برای توسعه هرچه بیشتر حجم معاملات فراهم ساخت.  از سوی دیگر برخی از نقدها به ساز و کار معاملاتی در بورس انرژی به رغم تمامی شفافیت آن و همچنین چند سال تجربه معاملات گسترده فرآورده‌ها و حامل‌های انرژی شاید این ذهنیت را ایجاد کند که برخی به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم تمایلی به موفقیت این شیوه معاملاتی ندارند. این در حالی است که همه ارکان بازار سرمایه و حتی شرکت ملی نفت عزم خود را برای موفقیت این شیوه معاملاتی جزم کرده‌اند. از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که در اولین عرضه حتما باید این محموله‌ها مورد معامله قرار بگیرد اگرچه بازاریابی و جذب خریداران و همچنین پتانسیل رقابت در این بازار به معنی موفقیت بزرگی است که آینده روشن‌تری را برای این بازار به همراه خواهد داشت.  درخصوص سوالات یا نقدهای موجود به این ساز و کار باید باز هم عنوان کرد که بررسی دقیق‌تر شیوه‌های معاملاتی و واقعیت‌های فنی صنعتی نفت یا واقعیت‌های اجرایی بورس انرژی خود به شائبه‌ها پایان می‌دهد. به‌عنوان مثال یکی از سوالاتی که مطرح می‌شود ملاک قیمت‌گذاری بر پایه نفت برنت است و عنوان می‌شود که چرا از قیمت پایه عمان نباید برای قیمت‌های پایه استفاده کرد. این سوال شاید مزاحی بیش نباشد آن‌هم در شرایطی که بورس انرژی به‌صورت بالقوه رقیب بورس انرژی دبی قلمداد می‌شود و با توجه به استفاده از نفت خام عمان در معاملات بورس دبی به‌عنوان قیمت‌های پایه و البته نادیده گرفتن قیمت‌های نفت برنت مشخص نیست که از چه استدلالی برخاسته است. دورنمای بورس انرژی آن‌هم با فرض معاملات گسترده فرآورده‌ها و نفت خام به معنی ایجاد یک بازار رقیب برای فرآیند قیمت‌سازی در بازار نفت و انرژی در غرب آسیاست و کم‌هزینه‌ترین رویکرد همان استفاده از بهای نفت برنت برای آغاز فرآیند معاملاتی است. در مورد استفاده از سبد نفت اوپک هم همین منوال وجود دارد مخصوصا در شرایطی که نفت خام عرضه شده نفت خام سبک است و از لحاظ فنی قرابت بیشتری با نفت خام برنت دارد.  درخصوص ساز‌و‌کار کشف نرخ نیز باید به این نکته به وضوح اشاره کرد که قیمت پیشنهادی در بازار وحی منزل نیست، بلکه پیشنهادی ابتدایی برای آغاز معاملات است و در فرآیندهای چانه‌زنی با رویکرد کشف پریمیوم این نرخ هم امکان رشد داشته و هم امکان کاهش، بنابراین در معاملات آینده این امکان وجود دارد که هم قیمت‌هایی بالاتر از قیمت پایه و هم قیمت پایین‌تر از نرخ‌های پیشنهادی به ثبت برسد یعنی در نهایت با آغاز به کار این معاملات، قیمت نفت ایران در بازاری ایرانی کشف و به جهانیان مخابره خواهد شد.

البته تفاوت در بازار مصرف هدف و هزینه‌های حمل و نقل نیز خود یکی از مواردی است که در تعیین قیمت‌های پایه مؤثر بوده و است.  نقد دیگر به ضمانت‌نامه‌های بانکی باز‌می‌گردد اگرچه هیچ الزامی برای ارائه ضمانت‌نامه بانکی نیست. ضمانت‌نامه بانکی در شرایطی مورد نیاز است که خریدار به هر دلیل برای تسویه وجوه به زمان نیاز داشته باشد، ولی اگر در زمان قطعی شدن معامله بتواند مبلغ مورد نظر را پرداخت کند دیگر نیاز به ارائه هیچ ضمانتی نیست. ضمانت‌نامه بانکی به دلیل حمایت از خریدار در فرآیندهای بازاریابی به کار می‌رود آن هم در وضعیتی که این ضمانت‌نامه بانکی؛ هم ضمانت معاملاتی است و هم از لحاظ فقهی و قانونی در شرایطی که هنوز وجه کاملا تسویه نشده و کالا تحویل گرفته نشده است کارآیی دارد. به‌صورت دقیق تر در این رویکرد هم خریدار از توان بازاریابی بالاتری برخوردار خواهد شد و هم توجیه‌پذیری ایجاد یک شرکت واسطه برای خریداران خارجی در ایران و توسعه فعالیت‌ها در بازار داخلی کشورمان را در بر دارد.

درخصوص شرایط پرداخت وجه ۲۰ درصد ریالی و ۸۰ درصد ارزی هم باید گفت که در بورس انرژی پتانسیل تسویه وجوه به‌صورت منعطف وجود دارد یعنی اگر خریدار نفت مایل باشد می‌تواند به‌صورت مستقیم وجه مورد نظر را به‌صورت ارزهای یورو، یوآن و درهم پرداخت کند که در اطلاعیه عرضه به آن اشاره شده و هم بررسی‌های «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد که تسویه با سایر ارزها همچون وون کره یا روپیه هند هم امکان‌پذیر است یعنی انعطاف کافی مورد نظر قرار گرفته است. درخصوص انعطاف قیمتی نیز موارد لازم عنوان شد و این پتانسیل یعنی کاهش نرخ در تالار و به‌صورت شفاف وجود دارد. به‌صورت دقیق‌تر امکان اعلام نرخ پایین‌تر از قیمت‌های رایج بین‌المللی وجود دارد. در این‌جا باید به واقعیت‌های معاملاتی دیگری اشاره کرد یعنی اگر به هر دلیل عرضه‌کننده اصلی خارج از بورس یک نرخ مشخص را بپذیرد ولی همان نرخ درون بورس انرژی به رسمیت شناخته نشود معانی خاصی خواهد داشت که از چشم پیگیری‌های رسانه‌ای مخفی نخواهد ماند.  در مورد توانمندی‌های مورد نیاز برای آغاز به کار معاملات نفت خام در بورس انرژی نیز نقدهایی فراتر از واقعیت عنوان شده که به صراحت نشان می‌دهد منتقدان از واقعیت‌های معاملاتی در بورس انرژی بی‌خبر هستند. به‌عنوان یک نمونه مشخص در اسفندماه سال گذشته در بورس انرژی رقمی نزدیک به ۴۰۰ هزار تن از انواع فرآورده‌های نفتی مورد معامله قرار گرفت که کمتر از نیمی از آن به بازارهای بین‌المللی صادر شد. این مطلب در حالی مهم ارزیابی می‌شود که کف عرضه نفت خام رقمی نزدیک به ۵ هزار تن است یعنی آغاز به کار بورس نفت تنها به معاملاتی نزدیک به یک درصد از ارزش معاملات اسفند نیاز دارد. در مهر نیز حجم معاملات صادراتی بورس انرژی نزدیک به ۱۸۰ هزار تن بوده  در حالی که برخی به امکان معامله ۵ هزار تنی تشکیک می‌کنند.