بازگشت نا امنی به بازارهای پایه

 ترامپ روز جمعه اعلام کرد از ابتدای سپتامبر قصد دارد روی واردات ۳۰۰ میلیارد دلار کالاهای وارداتی از چین تعرفه‌های ۱۰ درصدی وضع کند که در واکنش به این خبر، مسوولان چینی نیز اعلام کردند که به این اقدام با تعرفه پاسخ می‌دهند. سخنگوی وزارت امورخارجه چین در این ارتباط اعلام کرد آمریکا در صورتی که این تعرفه‌ها را اعمال کند با اقدامات متقابل پکن مواجه می‌شود و بهتر است ترامپ پیش از اینکه دست به هر اقدامی بزند به عواقب بد آن نیز فکر کند. کارشناسان معتقدند ترامپ هدفی بالاتر از حمایت از تولیدات آمریکایی در برابر محصولات چینی را در سر می‌پروراند و باید گفت قصد دارد تا پایان دوره فعالیتش در کاخ سفید اقتصاد چین را فلج کند و نگرانی همیشگی از چین را از اقتصاد آمریکا دور کند. این موضوع باعث می‌شود نگرانی‌ها تشدید شوند؛ زیرا چین به‌عنوان یک غول اقتصادی منتظر نمی‌ماند تا آمریکا به هدف خود دست یابد و همین موضوع به معنای یک تنش جدی تجاری در آینده‌ای نه‌چندان دور است که می‌تواند بازارها را با بحران روبه‌رو سازد و افت شاخص سهام داوجونز در روزهای اخیر نشان می‌دهد که بازارهای آمریکا نیز از این موضوع تاثیر خواهند پذیرفت.

 به این ترتیب بار دیگر بازارهای کالایی که می‌رفت دوره جدیدی از بهبود را آغاز کنند با خطر سقوط روبه‌رو می‌شوند و این موضوع در بازارهای آتی نیز مشهود است. بلومبرگ در این باره در گزارشی نوشت اختلافات بین دو اقتصاد بزرگ به این ترتیب می‌تواند منشأ آثار بزرگی برای اقتصاد جهان شود. این موضوع به‌خصوص زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که تنش‌ها در خاورمیانه نیز بالا است. تابستان داغ و خشکسالی که روی تولید کالاهای کشاورزی اثر منفی بر جای گذاشته است. تهدید کاهش مصرف در اقتصادهای بزرگ آسیا مثل چین و مواردی از این دست را باید به مشکل جنگ تجاری بیفزاییم که نشان می‌دهد اوضاع از چند جنبه برای بازارهای کالایی بحرانی است. جنگ تجاری به تنهایی باعث شد شاخص بلومبرگ که شاخص بازارهای پایه است ۵/ ۲درصد در روز جمعه کاهش یابد که در یک سال گذشته بیشترین میزان افت روزانه محسوب می‌شود و نشان می‌دهد بازار برای افت قیمت مصمم است.

 نکته دیگر آنکه عدم مقاومت جدی بازارهای پایه نشان می‌دهد این دور از تعرفه‌ها را باید دور جدید بحران برای بازارها تلقی کرد و یک پله عقب‌نشینی جدید را در فاصله یک و نیم سال گذشته تداعی می‌کند. اما به هر حال تاثیرپذیری بازارهای مختلف متفاوت خواهد بود مثلا چین به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده کالاهای پایه ممکن است فلزات اساسی، محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی را با نوسان شدید روبه‌رو سازد؛ همان‌طور که فلزات اساسی در پایان هفته قبل یکی از بدترین افت‌های خود را از آگوست ۲۰۱۸ تاکنون تجربه کردند یا اعمال تعرفه روی کالاهای وارداتی آمریکا، قیمت کالاهای مصرفی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 مثلا در بازار محصولات کشاورزی قیمت پنبه یا شکر در پایان هفته گذشته افت کرد و قیمت آتی ذرت و گندم و سویا به پایین‌ترین حد در چند ماه اخیر رسیده‌اند.در بازار محصولات دامی هم شیوع تب خوکی در چین باعث از بین رفتن میلیون‌ها دام شده و چون واردات گوشت از آمریکا نیز با تعرفه روبه‌رو است چین به‌دنبال خرید از کشورهای دیگر مانند برزیل است. نکته نگران‌کننده دیگر در این بین پیش‌بینی‌های افزایشی برای طلا است.

 نمودارهای ماهانه طلا نشان می‌دهند از زمانی که فدرال رزرو در ماه ژوئن بعد از نشست مهم خود اعلام کرد نرخ بهره در آمریکا قبل از پایان ۲۰۱۹ کاهش خواهد یافت قیمت طلا به هزار و ۳۷۷ دلار و ۵۰ سنت در هر اونس رسید که این رقم بالاترین رقم از جولای ۲۰۱۶ تاکنون بوده است. مساله اینجا است که نمودارهای تکنیکال نشان می‌دهند امیدها به رشد قیمت طلا در میان‌مدت تقویت شده و حتی برخی پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه قیمت ۲ هزار دلار را برای طلا اعلام می‌کنند.

در ماه گذشته نیز بانک مرکزی اروپا اعلام کرده بود که نرخ بهره را به احتمال زیاد کاهش می‌دهد که این دو خبر برای بازار طلا و همچنین سایر بازارهای کالایی حیاتی است؛ چراکه مسیر سرمایه‌گذاری را در بازارهای کالایی دنیا به سمت طلا تغییر می‌دهد و در صورت بروز رکود اقتصادی جدید در دنیا باید منتظر وقایعی همچون سال‌های آغاز بحران ۲۰۰۸ باشیم. شاخص دلار هم که از ژوئن بار دیگر روند افزایشی به خود گرفته بود ظرف چند روز گذشته در حدود ۴/ ۰ واحد کاهش را تجربه کرده است و تمام این موارد احتمال تقویت بازار طلا را تقویت می‌کند.

هر چند باید بازارهای دیگر را نیز تقویت می‌کرد؛ اما جنگ تجاری به‌عنوان یک مانع در برابر دلار عمل می‌کند و باید من بعد طلا را به‌صورت مجزا و بازارهای پایه را نیز به‌صورت جدا بررسی کنیم. تغییر ارزش دلار آمریکا از یکسو و تحرک بیشتر سیاست‌های پولی در اروپا از سوی دیگر به‌عنوان دو عامل صعودی در بازار طلا محسوب می‌شوند و به علاوه بانک‌های مرکزی نیز به‌عنوان خریداران اصلی ذخایر طلا در این بین نقش مهمی بر عهده دارند.

15 (1)