البته سرعت اتفاقات در کنار شتاب رشد مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا را باید جدی گرفت زیرا از امکان تغییر سریع ذهنیت‌ها برخوردار است تا کالایی‌ها نیز مسیر نظرسنجی‌ها را در پیش بگیرند. البته مغز متفکر بازارهای کالایی اگر چین باشد که هست؛ هر چیزی که جنگ تجاری را تعدیل کرده و موفقیت جهان در برابر ویروس کرونا را موجب شود می‌تواند یک هدف تاکتیکی (و نه استراتژیک) به شمار رود.  انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برای بسیاری از کشورهای مخالف اهمیت بسیاری دارد، چه این مخالفت ناشی از رقابت تجاری باشد چه تنش‌های سیاسی و امنیتی. جنگ تجاری بین چین و آمریکا موجب شده اغلب ارکان اقتصادی در چین نیم‌نگاهی به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا داشته باشند تا شاید با کاهش شعله‌های جنگ تجاری، آزادی عمل بیشتری در مسیر رونق اقتصادی این کشور را شاهد باشیم. البته شیوع ویروس کرونا موجب شده نگرانی‌های اقتصادی چین اندکی تقلیل یابد، آن‌هم در وضعیتی که ماه قبل بزرگ‌ترین میزان صادرات چین در تاریخ این کشور به ثبت رسید، گویی گذار چین به اقتصاد اول دنیا تسریع و تسهیل شده است. در کاهش شدید رشد اقتصادی آمریکا شاهد ثبت رشد اقتصادی مثبت برای چین هستیم که همین نکته به اندازه کافی می‌تواند پتانسیل تبدیل‌شدن چین به اقتصاد اول جهان را در ذات خود نهفته داشته باشد. شاید هنوز چین به یک رقیب استراتژیک نیاز داشته باشد که این رقابت در دولت دموکرات چندان برجستگی نداشته باشد.

بازارهای کالایی یکی از بسترهای مهم برای رهگیری اثرات جنگ تجاری بین چین و آمریکاست آن‌هم در شرایطی که هنوز اقتصاد چین را به‌عنوان یک اقتصاد کالامحور می‌شناسیم. این درحالی است که گذار چین از شیوع ویروس کرونا به سمت رونق مجدد اقتصاد به قدری قدرتمند بوده است که شاید تنها برنده‌های اقتصادی شیوع ویروس کرونا به شمار رود. اگر در ماه‌ها و حتی هفته‌های قبل پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا به معنی کاهش ارزش سهام و تضعیف بازارهای کالایی بود اما به مرور زمان و با روشن‌تر شدن برنامه‌های حزب دموکرات برای اقتصاد آمریکا، به‌صورت غیرقابل باوری بازارها به این موضع‌گیری‌ها واکنش نشان دادند و با تقویت جایگاه حزب دموکرات در نظرسنجی‌ها شاهد هستیم که بازارها نیز روزهای خوب و متعادلی را سپری کردند. این مطلب یعنی خوش‌بینی بازارها به بایدن و برنامه‌های حزب دموکرات اگرچه هنوز مورد توجه جدی قرار نگرفته ولی خود به معنی یک نظرسنجی جدید ایفای نقش می‌کند. حال در شرایطی که دیگر بازارها نگران پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا نیستند و البته برتری وی به معنی کاهش تنش‌های جنگ تجاری بین چین و آمریکا خواهد بود شاید بضاعت رشد بزرگ‌تری را در اختیار بگیرند. این درحالی است که دوره بعد از رکود در کنار تزریق حجم‌های بزرگ نقدینگی به معنی جو تورمی بزرگی خواهد بود که در نهایت ایجاد شده و رونق را هرچند به‌صورت تصنعی به بازارهای کالایی باز می‌گرداند. گام شماری رخدادهای بازارهای مختلف با فرض تغییر ادبیات قیمتی بر پایه داده‌های سیاسی مطلبی است که احتمال موفقیت بایدن را با ادبیات کالایی‌ها تقویت کرده است اگرچه این احتمال چندان عمیق نیست.

بیماری ترامپ و قرنطینه وی در اوایل اکتبر رخ داد و این زمان کمترین قیمت نفت‌خام و کالایی‌ها بوده است یعنی هنوز ادبیات رایج بازارهای کالایی با گذشته خود همبستگی داشته و به سیاست‌های محرک حزب جمهوری‌‌خواه دلبستگی دارد. این شرایط درحالی رخ می‌دهد که با بهبودی ترامپ هم رشد بزرگی در بهای نفت‌خام رخ نداده و به همان ارقام نزدیک به ۴۰ دلار در هر بشکه بسنده کرد. اما میل به کاهش قیمت‌ها در بازارهای کالایی با شیوع مجدد ویروس کرونا همبستگی دارد و اگر ادبیات پیشین را بپذیریم و برای فرار از یک رکود عمیق‌تر شاید آمریکایی‌ها بخواهند از تجربیات قبلی خود استفاده کرده و به همین وضعیت موجود بسنده کنند. این یعنی با نگرانی‌های اقتصادی که البته اهمیت بیشتری از کرونا برای برخی از رای‌دهندگان آمریکایی دارد باز همین روند ادامه خواهد یافت و این تغییر محدود ادبیات اقتصادی بازارهای کالایی به تغییر در راس قدرت در آمریکا منجر نخواهد بود. در هر حال تا زمان اعلام نتایج نمی‌توان اظهارنظر قاطعی داشت ولی به‌رغم امیدواری‌ها به تغییر، اما کالایی‌ها تاکنون مایل هستند که شرایط فعلی تداوم یابد و شاید این تمایل ادامه یابد.

در شرایطی که نزدیک به ۳ هفته تا انتخابات آمریکا زمان باقی مانده و شاهد رشد شیوع و افزایش مرگ و میر ناشی از کرونا هستیم شاید نتوان اظهارنظر قاطعی در این خصوص داشت ولی بازارهای کالایی خود با ادبیات رایج خودشان اگر امکان سخنگویی داشتند حرف‌های شنیدنی بسیاری را ارائه می‌کردند اگرچه عقیده خود را در نوسان قیمت‌ها اعلام می‌دارند. این نوسان قیمت‌ها نشان داده است که تمایلی به تغییر ندارند مگر آنکه کرونا نسخه ترامپ را در انتخابات آمریکا بپیچد، آن‌هم در شرایطی که تعداد مرگ و میر را باید با سقوط بازارها همراه ارزیابی کرد.