افزایش برد سلاح استراتژیک نفتی ایران

امکان راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازی معاملات مستمر به‌صورت فیزیکی و آتی برای نفت‌خام و فرآورده‌ها با اثرپذیری از بهای ارز می‌تواند نقش برجسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در قیمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی مستمر در بازار فرآورده‌های نفتی و حتی نفت‌خام بازی کند. در کنار آن افزایش همکاری با سایر بورس‌های جهان یا بازارهای مصرف ابزار مضاعفی برای تامین‌مالی بسیاری از پروژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها است که دورنمای جدیدی را پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی صنایع حوزه انرژی در ایران ترسیم خواهد کرد.

  بورس انرژی و دورنمای گشایش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی

بورس انرژی روزهای خوبی را سپری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند؛ آن‌هم در وضعیتی که شرایط پیش‌رو می‌تواند یکی از جذابیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بزرگ برای توسعه آتی بازار رسمی به‌شمار رود. گشایش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی فضای قدرتمندی را برای صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی ایجاد خواهد کرد که ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین خروجی آن کاهش هزینه صادرات و قرابت بالاتر بین نرخ‌های معاملاتی با قیمت‌های جهانی در بورس انرژی خواهد بود.

اینکه با گشایش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های احتمالی سیاسی، بورس انرژی بتواند چهره دیگری از خود در رقابت با بازارهای رقیب در جهان هویدا سازد، نکته جذابی است که آینده نوینی برای صنعت نفت و گاز و پتروشیمی ایران به‌همراه خواهد داشت. اینکه بورس انرژی را فقط در روزهای سخت تحریمی در نظر بگیریم یک خطای استراتژیک برجسته است؛ زیرا قدرت‌نمایی اصلی این بازار در شرایطی است که بتواند به‌صورت آزادانه با اقصی‌نقاط جهان تجارت کند.

درخصوص دورنمای توانمندی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های این بازار می‌توان بحث را با یک‌سوال ادامه داد: «در زمان سخت تحریم‌ها چه کاری می‌توان انجام داد که در گشایش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی نمی‌توان به آن دست یافت؟»

واقعیت آن است که تحریم‌ها یا هر سختگیری مشابه، یک داده سلبی است که بخشی از توانمندی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را محدود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازد و دلیلی بر آن نخواهد شد که یک ایجاب به‌همراه آورد، اما در شرایطی که تحریم‌ها برداشته شود یا تعدیل آن را شاهد باشیم، اینکه به هر دلیل بورس انرژی را فراموش کنیم یک خطای استراتژیک است. به‌عبارت ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر هرگونه کم‌توجهی به بورس انرژی به‌عنوان مهم‌ترین ابزار یا سلاح استراتژیک نفتی ایران چه در دوره تحریم‌ها و چه پس از آن یک داده سلبی دیگر را به بورس انرژی تزریق خواهد کرد که ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین ابعاد آن کاهش حجم عرضه است.

به‌عبارت ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر باید به این نکته توجه داشت که تحریم‌ها؛ چه داخلی و چه خارجی هر دو به یک میزان برای بورس انرژی خطرناک است، اما تجربه نشان داده قدرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمایی بورس انرژی در روزهای سخت تحریم‌ها بیشترین خودنمایی قابل‌لمس را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین به‌وضوح می‌توان گفت بورس انرژی که در ابعاد خود در برابر تحریم‌ها رو سفید شد، بیشترین ضربه را در سال‌های اخیر از تحریم‌های داخلی و کم‌توجهی عرضه‌کنندگان حس کرده است؛ آن‌هم در شرایطی که زیرساخت‌ها و مزیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های قانونی بسیاری در مسیر حمایت از این بازار رسمی ترسیم شده است.

  امکان بازتعریف بورس انرژی در ابعاد جدید بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی

بورس انرژی یک بازار رسمی برای دادوستد حامل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انرژی همچون نفت‌خام، فرآورده‌های نفتی، گاز طبیعی و مشتقات آن، برق و محصولات پتروشیمیایی است. تقلیل این بازار به صادرات فرآورده‌ها یا معاملات داخلی ظلم به این بازار به‌شمار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود. همیشه بازارهای رسمی با محوریت معاملات کالایی و اوراق بهادار؛ مبتنی بر کالا یا تعهدات آتی در بازارهای مشتقه و مالی استوار بوده و هستند. پتانسیلی که با ابلاغ دستورالعمل معاملات مشتقه در بورس انرژی هم‌اکنون در دسترس محسوب شده و زیرساخت‌های قانونی آن وجود دارد.

به‌عبارت ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر؛ از این پس می‌توان انتظار داشت که اوراق مبتنی بر کالا به صورت گسترده در بورس انرژی معامله شود و هیچ محدودیتی از مسیر معاملات به صورت ارزی یا ریالی وجود ندارد.

به صورت دقیق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر به‌زودی می‌توان انتظار داشت که قراردادهای مختلف در این بازار برمبنای حامل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انرژی به صورت ابزارهای مالی، منعقد و منتشر شود که در ارتباط با سایر بورس‌ها در جهان و همچنین خریداران خارجی از امکان تامین‌مالی گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برخوردار خواهد بود. این مطلب اگرچه در نگاه اول چندان هم نزدیک به ذهن نیست، اما تجربه سایر کشورها یا بورس‌های مشابه در مسیر بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی‌شدن آنها دقیقا همین مطلب را نشان می‌دهد.

بورس انرژی امکان ارتباط با سایر کشورها، انواع مختلف بازارهای اقصی‌نقاط جهان و سایر بورس‌های کالایی را در اختیار دارد و تنها مانع آن تحریم‌های آمریکاست. اینکه بورس‌های کالایی در کشور در سال‌های گذشته تجربیات خوبی در حوزه ارتباط با سایر کشورها به‌دست آورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است که نمی‌توان از کنار آن به سادگی عبور کرد، بنابراین استفاده از تجربیات پیشین در کنار تغییر فاز در بسیاری از بازارها و رویکردهای معاملاتی در جهان می‌تواند آینده متفاوتی را با آن در مقایسه با انتظارات پیشین به‌همراه آورد. اینکه بورس شانگهای مستقل از دلار در حال دادوستد نفت است یا حضور بسیاری از شرکت‌های چندملیتی با محوریت کشورهای شرق آسیایی در کشورهای منطقه جدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از قبل با رویکرد سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری ترسیم می‌شود، مواردی است که جایگاه بورس انرژی را به‌عنوان صادراتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین بازار رسمی کشور تقویت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. به‌عبارت دیگر اگر قرار به ارتباطات بورسی بین کشورها در حوزه تامین‌مالی از منابع مالی کوچک، متوسط و بزرگ باشد، ابزاری مشابه بورس انرژی در اختیار نداریم، بنابراین نقش این بازار در توسعه روابط استراتژیک در حوزه سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری بر ذخایر زیرزمینی یا دادوستد حامل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انرژی و همچنین تامین‌مالی پروژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها قابل‌توجه خواهد بود. نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که امید است ارگان‌های تصمیم‌ساز در کشور بیش از حد به آن توجه کنند تا شاید عقب‌افتادگی تاریخی این بورس در مقایسه با ذخایر انرژی و توانمندی ایران در حوزه نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی را اندکی تعدیل سازد.

 نکته دیگر آنکه مهم‌ترین رقیب بورس انرژی در منطقه بورس‌کالایی دبی موسوم به DME است؛ بازاری که به محل مهمی برای دادوستد فیزیکی فرآورده‌ها تبدیل شده اما کشف نرخ نفت در این بازار بر معاملات آتی نفت‌خام عمان استوار است. در صورتی‌که شاهد استمرار دادوستد نفت و فرآورده‌ها در کنار آغاز به‌کار معاملات آتی نفت‌خام باشیم، می‌توان به دورنمای این بازار و برتری بورس انرژی بر DME امیدوار بود. رقابتی که از هم‌اکنون زیرساخت‌های قدرتمندی برای قدرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمایی بورس انرژی در ایران وجود دارد و امید است در رقابت بورس‌ها با یکدیگر برنده اصلی بورس انرژی باشد تا بتواند تاج قیمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی در بازارهای غرب آسیا را از آن ایران کند.