سرنوشت بورس در جدال دو نگاه

با این حال در شرایط کنونی به نظر می‌رسد همچنان نگاه حاکم بر معاملات از عدم قطعیت‌ها و ریسک‌های بنیادی پیش رو نشأت گرفته است و همین موضوع دستاویزی برای جولان هیجان در معاملات شده است. در بازی نقدینگی این روزهای بازار سهام عده‌ای که با توجه به تمرکز نقدینگی بخش کمی از معامله‌گران را نیز شامل نمی‌شوند، در سودای کسب سودهای رویایی در معاملات شرکت می‌کنند. حال آنکه در نگاه اول عوامل بنیادی همچنان وزنه فشار بر سهام شرکت‌هایی است که این افراد در لیست خرید خود قرار داده‌اند. نمی‌توان این نگاه را سرزنش کرد؛ با این حال لازم به ذکر است که سهام برخلاف تصور این اشخاص براساس معیار مشخصی ارزش‌گذاری می‌شوند و غفلت از این موضوع می‌تواند زیان را به دنبال رفتارهای هیجانی به دنبال داشته باشد. این موارد به خصوص در پایان ماه جاری و با انتشار عملکرد پاییز شرکت‌ها می‌تواند با قدرت بیشتری خودنمایی کند. در نقطه مقابل تحلیلگران نیز به دنبال معیارهای دقیق برای ارزش‌گذاری سهام هستند؛ گرچه همچنان از آینده متغیرهای بنیادی مانند وضعیت رکودی اقتصاد کشور یا ریسک بحران در اقتصاد جهانی هراس دارند؛ اما براساس وضعیت کنونی متغیرها، سهام برخی از شرکت‌ها را جذاب می‌یابند. گرچه این نگاه را نیز با توجه به ابهامات موجود نمی‌توان کاملا درست ارزیابی کرد، اما به نظر می‌رسد در قیاس با معامله‌گرانی که تنها بر پایه هیجان و براساس معیارهای خودساخته به دنبال داغ کردن سهام هستند، ریسک بسیار کمتری را در معاملات می‌پذیرند. به نظر می‌رسد هر معامله‌گری در وهله نخست دسته‌بندی مشخصی را از نحوه معاملات در هر نماد داشته باشد تا با توهم تحلیلی با زیان سنگین مواجه نشود.

تداوم عدم‌قطعیت در بازار جهانی

طی روزهای اخیر حرکت‌های زیگزاگی قیمت در بازارهای جهانی توجه بسیاری از فعالان بورس تهران را به خود جلب کرد. پس از آن نیز بازار جهانی وارد فضای نیمه تعطیل سال نو میلادی شد. همین وضعیت است که سبب می‌شود فعالان بورس تهران در سهام وابسته بورسی با احتیاط بیشتری مشارکت کنند. چنان که می‌دانیم یکی از مولفه‌های موثر در نوسان شدید قیمت در نگرانی از کاهش رشد اقتصاد جهانی در پی مناقشات تجاری آمریکا و چین بود که آتش‌‌بس سه ماهه این دو قدرت اقتصادی را به دنبال داشت. اما عدم ثبات قیمت در تمام بازارهای جهانی- اعم از کالایی و سهام- نشان داد که نسبت به توافق این دو قدرت اثرگذار تردیدهایی وجود دارد. با وجود این، آخرین اظهارات  ‌رئیس‌جمهور آمریکا حاکی از خوش‌بینی او نسبت به آینده مذاکرات تجاری با چین بود. طبق گفته‌های ترامپ اگر گفت‌وگوهای او با رئیس‌جمهوری چین به خوبی پیش برود به توافق‌نامه‌ای بسیار جامع دست خواهند یافت که تمام موضوعات و مشکلات را در برخواهد گرفت. از این رو، به نظر می‌رسد بهبود بازارهای جهانی در نتیجه حصول خوش‌فرجام توافق تجاری می‌تواند بخش عمده‌ای از سهام بورس تهران را هم متاثر کند. در عین حال، همچنان ابهام در روند قیمت کامودیتی‌ها، سرمایه‌گذاران را از تن دادن به هر ریسکی دور نگه می‌دارد و بیشتر به دنبال نشانه‌های قطعی‌تری از مجرای گزارش عملکرد شرکت‌ها هستند. به همین دلیل است که صعود محدود قیمت در بازارهای کامودیتی جهانی در هفته اخیر تاثیر قابل توجهی در ابهام‌زدایی نداشت. از این رو، ضرورت ثبات در بازارهای جهانی ایجاب می‌کند که بازار با اتکا به نشانه‌های محکم بنیادی قدم بردارد.

حاکمیت دو دیدگاه متقابل

بورس تهران، هفته جاری را با نشانه‌های مثبتی از امیدواری فعالان بازار نسبت به سهام آغاز کرد. امری که در ادامه هفته فرو خوابید و شاخص کل با سرعت کمتری به رشد خود ادامه داد. علل کاهش رشد قیمت‌ها طی این هفته را می‌توان از منظر دو گروه از کارشناسان و فعالان بازار بحث و بررسی کرد. از یکسو، تحلیلگران بنیادی سهام هستند که مطابق با مفروضات مورد نظر خود، به برآورد سودآوری سهام و تخمین نسبت قیمت بر درآمد بهینه خود می‌پردازند. بنابراین، تحلیلگران با توجه به مفروضاتی که در نظر دارند، نسبت قیمت به درآمد را متناسب با ریسک‌های حاکم بر کل بازار و صنایع مختلف برآورد می‌کنند و انتظارات خود را از بازدهی مورد انتظار به نمایش می‌گذارند. طبق مفروضات کارشناسی که در سه حوزه بازارهای رقیب، ریسک تحریم‌ها و قیمت‌های جهانی قابل بررسی است بازار سهام پتانسیل رشد مناسبی را در میان‌مدت و کسب بازدهی معقول دارد.در سوی مقابل دیدگاه دوم قرار دارد. دیدگاهی که متعلق به فعالان عمومی بازار است که لزوما بر پایه تحلیل و بررسی صورت‌های مالی شرکت‌ها نیست. این دیدگاه بر‌اساس منطقی سطحی شکل گرفته که به دنبال سودآوری در کوتاه‌ترین زمان ممکن است. رویکردی که در بسیاری موارد به نتیجه نمی‌رسد و می‌تواند سرمایه‌های ناآشنا با قواعد بازی حاکم بر سهام و صنایع را به مخاطره بیندازد. بنابراین از آنجا که رویکرد این دسته از فعالان مبتنی بر روش‌های تحلیلی نیست، آنها در شناسایی فرصت‌های ورود و خروج دچار مشکل می‌شوند و به جای ریشه‌یابی اشتباهات تحلیلی به دنبال بهانه‌های زیان هستند.

جدال دو نگاه

همچنان که اشاره شد دیدگاه اول (کارشناسان)، پایه‌ای برای ارائه نظر مثبت خود نسبت به آینده معاملات دارد. در حالی که دیدگاه دوم، یعنی سهامداران صرفا براساس شواهدی که تنها در کوتاه‌مدت موجب دستیابی آنها به سود می‌شود، پیش می‌رود. در این میان، سوالی که پیش می‎‌آید این است که کدام دیدگاه به واقعیت نزدیک‌تر است و از افق دید بلندمدت‌تری برخوردار است؟ برای پاسخ به این سوال می‌توان به پیشینه معاملات سهام رجوع کرد. تجربه ثابت کرده است که در حالت کلی بازار به سوی کارآ شدن حرکت می‌کند. همواره در دوره‌های متفاوت با وجود ابراز امیدواری کارشناسان نسبت به بهبود وضعیت بازار، رونق بازار با وجود تاخیر، در نهایت محقق شده است و فرصت سودآوری را برای سهامدارانی که دید عمیق‌تری دارند و اطمینان خود به تحلیلگران را از دست نداده‌اند، فراهم کرده است. اما در این میان افق دید کوتاه‌مدت برخی از فعالان بازار آنها را از همسویی با گفته‌های تحلیلگران بازمی دارد. این دسته از سهامداران خواستار ورود به بازار در دوره رونق هستند که بتوانند به سود هنگفتی دست پیدا کنند. حال اینکه در عمده موارد کارنامه معامله‌گران دقیقا حالت عکس این موضوع را نشان می‌دهد.

مفروضات چه می‌گویند؟

پیش‌تر به مفروضاتی اشاره شد که کارشناسان آنها را پایه و اساس محاسبات خود قرار داده‌اند. مفروضاتی که با توجه به اتفاقات کنونی طرح می‌شوند و پیشامدهای آتی را نیز در خود لحاظ می‌کنند. کارشناسان با توجه به رویه‌ای که سایر بازارها طی می‌کنند، بورس را گزینه‌ای مناسب‌تر برای سرمایه‌گذاری می‌بینند. وضعیت فعلی با در نظر گرفتن پایداری روند قیمت در بازار ارز و سکه و رکود تورمی حاکم بر بازار مسکن که تقاضا را در آن به شدت کاهش داده است، بالطبع بازار سهام را در موقعیت بهتری قرار می‌دهد. همچنین در شرایطی که سود سالانه بانکی در مقایسه با درآمد سالانه سرمایه‌گذاری در سهام بورسی دارای مقدار کمتری است، کشش بیشتر تمایلات به سوی بازار سهام امری غیر قابل انکار به نظر می‌رسد. البته در این خصوص متغیرهای پولی و سیاست‌های حاکم باید با دقت بیشتری رصد شوند. از این رو، در بین بازارهای همسایه به نظر می‌رسد که همچنان برگ برنده در دستان بورس است که می‌تواند بازده مورد نظر دارندگان پس‌انداز را با احتساب ریسک متناسب تامین کند.

عواملی که اقتصاد کشور را تهدید کرده و بدون شک بر آن اثرگذار است، وضعیت بازارهای جهانی و تحریم‌های یک‌جانبه‌ای است که از سوی آمریکا بر ایران اعمال شده است. رصد روند قیمت‌ها در بازارهای جهانی، نشانگر ریزش آنهاست که همراه با آن، بازار سهام نیز دستخوش نوساناتی شده‌است. از این روی همراه با تغییرات قیمت‌های جهانی، بورس نیز ریزش‌هایی را در اثر آن را تحمل کرده است. در نتیجه سطوح بهای فعلی کامودیتی‌ها خطری برای سهام مرتبط ندارد. تغییراتی که در طول یک‌سال اخیر افتاده دیگر اهمیت ندارد، تنها چیزی که مهم است نوسانات آتی است. بنابراین اگر قیمت جهانی کالاها در سطوح فعلی باقی بمانند (سناریوی محتمل) می‌توان انتظار داشت شرکت‌های بورسی همچنان پتانسیل مناسب بازدهی را داشته باشند. در مورد تحریم‌ها نیز باید در نظر داشت که پیش از رسمیت یافتن آنها، کارشناسان بورسی اثربخشی آنها را بر فعالیت شرکت‌های صادرکننده و فروشنده در نظر گرفته بود. اثر تحریم‌ها بر شرکت‌ها، کاهش سودآوری در پی کاهش فروش یا افزایش هزینه‌های آنها است که تحلیلگران به وسیله تغییر نسبت قیمت بر درآمد، این کاهش را در سهام بازار پیشخور کرده‌اند. پس اکنون که قیمت سهام در اثر تحریم‌ها کاهش یافته است، دلیلی ندارد که اثر این عامل به‌طور مداوم بر قیمت سهام وارد شود و گویی تا بی‌نهایت قرار است قیمت‌ها به واسطه ریسک تحریم کاهش یابد.

سهام، در برابر دیدگاه منفی

بررسی وضعیت بازار در روز دوشنبه معاملات کم‌رمقی را نشان می‌دهد که در نهایت رشد محدود شاخص کل را منجر شده است. حال که دو دیدگاه بورسی را بررسی کردیم و از انتظارات خوش‌بینانه کارشناسان و ناامیدی فعالان بازار نسبت به آینده بازار سهام سخن گفتیم، موقعیت حال حاضر چیزی را نشان نمی‌دهد مگر شیوع بیشتر دیدگاه دوم و منفی بر دیدگاه نخست که بر سودآوری آتی سهام تاکید دارد. در نتیجه ابهام روند بازارهای جهانی که سهامداران را نسبت به صنایع صادراتی بی‌اعتماد کرده است و همچنین انتظارات کوتاه‌مدت برای سودآوری معامله‌گران را از تقاضای نمادهای مربوطه باز داشت و آنها را به سوی صنایع کوچک‌تر بازار سوق داد. چنان‌که گفته شد، در میان‌مدت و بلندمدت این دیدگاه کارشناسانه خواهد بود که حرف خود را به اثبات خواهد رساند. اما در شرایط حاضر به واسطه کارآیی پایین بازار سرمایه در کوتاه‌مدت به نظر خواهد رسید که حق با دیدگاه دوم و فعالان بازار است.

همگام با بازیگران

روز گذشته پس از سه روز متوالی غلبه معامله‌گران خرد در سمت خرید، شاهد چرخش خالص تغییر مالکیت سهام به سمت معامله‌گران عمده بازار بودیم. به این ترتیب دیروز افزون بر ۲۵ میلیون سهم به ارزش ۲۱ میلیارد تومان در مسیر حقیقی به حقوقی جابه‌جا شد. بیشترین خالص خرید توسط سهامداران عمده در نمادهای زیرمجموعه گروه فلزات اساسی به میزان ۶/ ۷ میلیارد تومان ثبت شد. پس از آن خودرویی‌ها مورد توجه معامله‌گران حقوقی بازار قرار گرفتند و با خالص خرید ۶ میلیارد تومانی همراه شدند. پتروشیمی‌ها نیز در این روز شاهد جابه‌جایی ۷/ ۴ میلیارد تومانی از سبد سهام حقیقی‌ها به پرتفوی حقوقی‌ها بودند. نمادهای زیرمجموعه گروه کانه‌های فلزی نیز طی معاملات روز دوشنبه مورد حمایت بازیگران عمده بازار قرار گرفتند و خالص تغییر مالکیت ۹/ ۳ میلیارد تومانی را رقم زدند.

در صدر خرید معامله‌گران حقوقی، تمایل به جمع‌آوری سهام شرکت سایپا قرار داشت. به این ترتیب خالص خرید این معامله‌گران در «خساپا» به ۵۷ میلیون سهم به ارزش ۸ میلیارد تومان بالغ شد. نماد معاملاتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان نیز در این روز شاهد جابه‌جایی بیش از ۸ میلیون سهم به ارزش ۹/ ۳ میلیارد تومانی در مسیر حقوقی به حقیقی بود. نماد معاملاتی داده‌گستر عصر نوین از دیگر نمادهای دیروز بورس تهران بود که مورد اقبال معامله‌گران عمده بازار قرار گرفت. به این ترتیب دیروز ۸/ ۴ میلیون سهم «های‌وب» به ارزش ۲/ ۳ میلیارد تومان به پرتفوی حقوقی‌ها افزوده شد.

در آن سوی بازار اما نمادهای سیمانی مورد توجه سهامداران خرد قرار گرفتند و خالص خرید ۶/ ۱۱میلیارد تومانی را ثبت کردند. پس از آن نیز دیگر گروه‌های کوچک‌تر سهامی همچون لاستیک و پلاستیک و قندی‌ها در صدر خرید حقیقی‌ها قرار داشتند. در میان شرکت‌های بورسی نیز سیمان سپاهان در صدر خرید معامله‌گران حقیقی بازار قرار داشت. به‌طوری که خالص خرید این گروه از معامله‌گران در «سپاها» بالغ بر ۷/ ۶۵ میلیون سهم به ارزش حدود ۳/ ۶ میلیارد تومان بود. نماد معاملاتی شرکت سیمان هرمزگان از دیگر نمادهای مورد توجه حقیقی‌ها طی معاملات روز ‌دوشنبه بود. در این نماد دیروز حدود ۷/ ۴ میلیون سهم به ارزش ۶/ ۳ میلیارد تومان در مسیر حقوقی به حقیقی جابه‌جا شد.