چه سناریو‌هایی را می‌توانیم برای واگذاری سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در نظر بگیریم؟

حالت اول این است که به‌صورت یکجا سهام باشگاه ورزشی به‌عنوان یک شرکت ورزشی و به‌صورت یکجا واگذار شود که این حالت از طریق بازار سوم فرابورس می‌تواند اتفاق بیفتد. یعنی خریداری بیاید و کل آن‌ سهم را خریداری کند. در نتیجه این اتفاق در یک فضای شفاف رخ می‌دهد. حالت دوم از این قرار است که باشگاه‌ها به‌عنوان شرکت در یکی از بازارهای بورس یا فرابورس پذیرفته شوند. اگر برای حالت دوم، فروش بخشی از سهام به مردم را در نظر بگیریم، بالطبع هر شرکتی برای اینکه در بورس پذیرش شود باید واجد یکسری شرایط و استانداردها باشد که حداقلش این است که صورت‌های مالی حسابرسی شده‌ای داشته باشد. در این صورت می‌توان از درآمدهای آتی آن شرکت به سهامداران اطمینان داد. قاعدتا اگر دو باشگاه پرسپولیس و استقلال، یا هر باشگاه ورزشی دیگری بخواهد در بازار سرمایه پذیرفته شود و سهام‌ آن به مردم واگذار شود، در مرحله اول باید اطلاعات مالی آن باشگاه را ببینیم و بعد درباره‌اش اظهارنظر کنیم اما این دو باشگاه فاقد ساختار شرکتی مناسب و ساختار مالی مناسبی هستند که قابلیت افشای اطلاعات و عرضه عمومی را داشته باشند. حالا مگر اینکه در این چند وقت و پروسه‌ای که در حال طی شدن است، این ساختار در حال شکل‌گیری باشد ولی در کل بنده از وضعیت فعلی ساختار این دو باشگاه اطلاعی ندارم.

ارزش برند باشگاه‌ها در فرآیند قیمت‌گذاری سهام در دنیا معمولا چگونه تعیین می‌شود؟

ارزش‌گذاری دارایی نامشهود، فرمول‌ها و معیارهایی دارد که بر اساس آن معیارها، متخصصان صاحب نظر آن را ارزش‌گذاری و درباره آن اظهارنظر می‌کنند. مساله‌ای که در کشور ما وجود دارد، بحث حقوق مالکیت معنوی این برندها است. یعنی اینکه باشگاه‌ها به لحاظ قانون مالکیت فکری، بتوانند صاحب آن برند باشند و ما هم بتوانیم هرگونه درآمدهای آتی که ناشی از آن برند است را برآورد کنیم. با این اتفاق می‌توانیم یک مدل قیمت‌گذاری را برای آنها داشته باشیم. اما قبل‌تر از همه این‌ها، مساله‌ای که وجود دارد این است که اصلا قرار است با چه مدلی واگذار شوند. برای این کار هم ابتدا باید اطلاعات مالی آن دو باشگاه وجود داشته باشد. اگر قرار است برند این باشگاه‌ها واگذار شود، یک بحث است و اینکه به‌صورت شرکت پذیرفته شوند، بحث دیگری است. چراکه این دو موضوع کاملا متفاوت است. زمانی هست که شما می‌گویید برند این باشگاه‌ها، به‌عنوان دارایی نامشهود در صورت‌های مالی آنها قرار بگیرد و بخشی از دارایی آن شرکتی باشد که قرار است واگذار شود که باز هم این یک موضوع جدا است و باید توسط کارشناسانی که متخصص ارزش‌گذاری دارایی نامشهود هستند ارزش‌گذاری شود و البته از این موضوع هم غافل نباید باشیم که این اتفاق هم مستلزم دسترسی‌های دیتایی به اطلاعات و آمار باشگاه‌ها است. نکته دیگری که در این بخش مطرح می‌شود این است که در فضای عمومی ارقام غیرقابل اعتمادی از طرفدارهای این دو باشگاه مطرح می‌شود. یعنی هر دو باشگاه مدعی هستند که بالای چند ده میلیون نفر طرفدار دارند اما واقعیت این است که به لحاظ کلی تا به حال هیچ نهادی ارزیابی تخصصی و شفافی در این رابطه انجام نداده است. ضمن اینکه هیچ‌کدام از این دو باشگاه کانون هواداری به معنی مدرن آن ندارند که بتوانیم به‌صورت واقعی و شفاف متوجه بشویم چند نفر طرفدار دارند و اصلا مکانیزم عضویت به چه شکل است. نکته بعدی هم از این قرار است که در کشورمان قانون مالکیت فکری جزو قوانین بحث‌برانگیز است. یعنی اگر صاحب یک کسب‌وکار از برند این دو تیم استفاده کند، آیا باشگاه‌ها می‌توانند با آن کسب‌وکار برخورد کنند یا خیر؛ که این نکته جای بحث دارد. پس در نتیجه معیارهای اولیه برای ارزش‌گذاری این دو تیم چندان در دسترس نیست.

با توجه به تمام نکاتی که گفتید اگر بخواهید به یک جمع‌بندی در این بحث برسید چه مواردی را مطرح می‌کنید؟

اول؛ ما باید اطلاعات مالی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را به‌عنوان دو شخصیت حقوقی و دو شرکت ببینیم. بعد از این مرحله می‌توانیم راجع به آن اظهارنظر کنیم. دوم؛ بحث برند هم مستلزم دسترسی به داده‌هایی است که در حال حاضر، داده‌های قابل اطمینان درباره این دو خیلی در دسترس نیست. سوم؛ مساله‌ای که درباره این باشگاه‌ها و هر باشگاه ورزشی دیگری در کشور مطرح می‌شود، بحث پذیرش در بورس است. بخشی از این بحث حفظ شرایط تداوم پذیرش در بورس‌ها است و تداوم پذیرش مستلزم این است که شرکت‌ها از یک درآمد پایداری برخوردار باشند. باشگاه استقلال و پرسپولیس تا جایی که ما می‌دانیم خیلی ساختار درآمدی پایداری برایشان وجود ندارد. چراکه در کشورمان، باشگاه‌های ورزشی فاقد چند مورد از درآمدهای مهمی که به باشگاه‌ها در دنیا تعلق می‌گیرد هستند از جمله حق پخش تلویزیونی،  که در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که استانداردها در این حوزه رعایت نمی‌شود. برای همین می‌گویم که این موارد باید در نظر گرفته شود و بر اساس آن این کار صورت بگیرد. در پایان تمام این موضوع‌ها اگر فقط قصد واگذاری وجود داشته باشد که گروهی یا یکسری اشخاص حقیقی و حقوقی بخواهند این باشگاه‌ها را با یکسری تاییدیه‌های اهلیت سنجی که از طریق نهادهای مسوول صادر می‌شوند، خریداری کنند، این بحث داستان متفاوتی دارد. یعنی از دولت به یک گروه دیگری واگذار می‌شود که آن هم البته می‌تواند در مکانیزم بورس به‌صورت معامله یک‌جا باشد و هم بیرون از بورس با عرضه‌هایی که سازمان خصوصی‌سازی برگزار می‌کند، اتفاق بیفتد.