اثر نوسان بورس بر تورم

پرسش‌هایی از این دست در حالی مطرح می‌شود که طی هفته‌های گذشته ارزش بورس از اوج ۷۷۷۷ هزار میلیارد تومانی خود در روز نوزدهم مرداد ماه سال‌جاری به ۶هزار و ۹۶ هزارو۱۷۳ میلیارد تومان در پایان معاملات روز گذشته رسیده است که از کاهش ۱۶۸۱ هزار و ۴۳۱میلیارد تومانی ارزش بورس تهران طی مدت یادشده حکایت دارد. مغایرت این امر با باورهایی نظیر تاثیرپذیری بازار سرمایه از نرخ ارز و رابطه مستقیم بین این دو متغیر سبب شده تا بسیاری از سرمایه‌گذاران خرد فعال در بازار سهام طی روزهای گذشته نسبت به گفته‌های کارشناسان اقتصادی و مالی تردید کنند و به دنبال تبیینی منطقی از شرایط موجود باشند که با توجه به پیش‌فرض‌های آنان بتواند درکی صحیح از وضعیت موجود در بازار سهام و رابطه آن با کل اقتصاد ارائه کند.

بررسی‌های انجام‌گرفته از سوی «دنیای‌اقتصاد» حکایت از آن دارد که عواملی نظیر چسبندگی قیمت‌ها در بازارهای کالایی به خصوص مسکن، در کنار خروج پول از بازار سرمایه جزو عواملی است که می‌تواند در مواجهه با افزایش قیمت دلار روندی عکس بازار سهام را پیش بگیرد و در حالی که قیمت نمادها در بازار یاد شده نزولی است، رشد قیمت در سایر بازارها به‌خصوص بازارهای کالایی را شاهد باشیم. تمامی این تغییرات در حالی رخ داده که پیچیدگی‌های تحولات اقتصادی با پیش‌فرض‌های ذهنی مردم همسویی چندانی ندارد و همین امر سبب شده تا آنها این پیچیدگی را به معنای ارائه تحلیل غلط از سوی اقتصادانان در نظر بگیرند.

تصوراتی از این دست در حالی مطرح می‌شود که نگاهی موشکافانه‌تر به تغییرات رخ داده حکایت از پیشروی قیمت‌ها در مسیر منطقی خود دارد که با توجه به مولفه‌های اقتصاد وقوع آنها ابدا دور از انتظار نبوده است. به همین منظور «دنیای‌اقتصاد» در گفت‌وگو با کامران ندری، استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی سعی در روشن شدن زوایای پنهان رخدادهایی دارد که این روزها گریبان فعالان بازار سهام را گرفته و لاجرم سایر بازارها نظیر ارز و مسکن را نیز دستخوش تغییر می‌کند.

با توجه به آنکه بسیاری از اقتصاددانان طی ماه‌های اخیر بر تورم‌زا بودن رشد قیمت سهام تاکید داشته‌اند، در روزها و هفته‌های گذشته بسیاری از فعالان بازار و مردم عادی این پرسش را مطرح می‌کنند که چرا افت قیمت سهام به کاهش قیمت دارایی‌ها، برای مثال دلار و مسکن منتهی نشده؟ به‌نظر شما چه عاملی موجب واگرایی میان کاهش قیمت سهام و افزایش بهای سایر دارایی‌ها شده است؟

چسبندگی قیمت در بازارهای کالایی در مقایسه با بازارهای سهام بسیار بیشتر است. این به آن معناست که بر خلاف بازارهای کالایی که پس از افزایش قیمت عموما با کاهش قابل‌‌توجه مواجه نمی‌شود در بازار سهام قیمت‌ها به‌راحتی به سمت بالا یا پایین حرکت می‌کنند و مانعی بر سر راه کاهش قیمت آنها وجود ندارد. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که سرعت افزایش قیمت در بازارهای کالایی از سرعت افزایش قیمت در بازارهایی نظیر سهام بسیار پایین‌تر است. به همین دلیل چسبندگی قیمت‌ها به سمت پایین بسیار بیشتر خواهد بود. از این‌رو می‌توان انتظار داشت که در صورت ریزش قیمت‌ها در بازار سهام شاهد کاهش قیمت قابل‌توجه در بازار کالاها نباشیم. این مساله تنها به ایران نیز محدود نمی‌شود؛ در سایر کشورهای جهان نیز تغییرات قیمت سهام بسیار سریع‌تر از نوسان قیمت کالاها رخ می‌دهد.

با توجه به آنچه که گفته شد در حال‌حاضر با تداوم کاهش قیمت‌ها در بورس می‌توان انتظار داشت که سرعت رشد انتظاری قیمت کالاها در ماه‌های پیش‌رو نیز کمتر شود. توجه به این نکته ضروری است که در حال‌حاضر به‌رغم کاهش قیمت سهام در بازار مربوطه همچنان بازده سالانه این بازار در حدود ۴۰۰ درصد مثبت است. همچنین افزایش قابل‌توجه شاخص‌های بازار سهام که در ماه‌های گذشته رخ داده خود را همچنان در قالب تورم قیمت کالا‌ها نشان نداده است. به هر روی افرادی که با رشد ارزش دارایی خود مواجه شده‌اند این امکان را دارند که با خروج پول خود از بازار سرمایه و انتقال آن به سایر بازارها تورم ایجاد کنند. با توجه به عوامل یاد شده نمی‌توان انتظار داشته افت فعلی قیمت سهام به تغییرات منفی قیمت کالا و خدمات منجر شود.

با توجه به اینکه شما رابطه رشد قیمت سهام با افزایش تورم در سایر دارایی‌ها را مثبت می‌دانید، آیا این افزایش تورم در کالای مصرفی خواهد بود یا سرمایه‌ای؟ مکانیسم این تاثیرگذاری به چه صورت است؟

در شرایط فعلی اغلب مردم به دنبال حفظ ارزش دارایی‌های خود هستند. به عبارت دیگر پس‌انداز خود را که در سال‌های قبل و عمدتا به دلیل سودبالای بانکی به ریال اندوخته‌اند باید در مقابل تورم حفظ کنند. همین امر سبب شده تا از طرق گوناگون و با ورود پول خود به بازارهایی نظیر سهام در صدد نیل به هدف یادشده برآیند. بالطبع چنین شرایطی وضعیتی را پدید می‌آورد که افزایش تقاضا برای دارایی‌های سرمایه‌ای را شاهد باشیم. این مساله سبب شد تا به دلیل سیاست‌های اعمال شده از سوی دولت درخصوص بازار سرمایه از انتهای سال ۹۸ شاهد افزایش اقبال به بازار سهام باشیم و مردم بستر یادشده را جایگاهی مناسب برای حفظ ارزش دارایی‌های خود تلقی کنند. تقویت همین رویکرد سبب شد تا بسیاری از مردم نگهداری دارایی خود به‌صورت سهام را امری مناسب در نظر بگیرند و نقدینگی بسیاری از این طریق به سمت بازار سرمایه سرازیر شود. به دنبال این رویداد میزان قابل توجهی از پول که ارزش آن در سال حداکثر تا ۲۰ درصد افزایش پیدا می‌کرد به یکباره و ظرف چند ماه بیش از ۳ برابر شد. در حال حاضر کاهش قیمت در این بازار سبب می‌شود تا بسیاری نسبت به از دست رفتن سود و سرمایه خود نگران شوند و اقدام به خروج پول‌های خود از این بازار کنند. به دنبال این نیاز به حفظ ارزش، دارایی‌ها آنها را به سمت بازار کالاهای سرمایه‌ای گسیل می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد که تورم انتظاری ابتدا به سمت بازارهای این چنینی برود و قیمت دارایی‌های سرمایه را افزایش دهد. فکر می‌کنم که قیمت کالاهای مصرفی پس از همه این مسائل افزایش یابد چرا که این کالاها خاصیت ماندگاری ندارند اساسا برای سرمایه‌گذاری مناسب نیستند. با این حال از آنجایی که تولیدکنندگان این کالاها به دلیل آن موج تورمی که در کالاهای سرمایه‌ای و مواد اولیه ایجاد می‌شود با افزایش هزینه روبه‌رو می‌شوند، تورم ناشی از فشار هزینه را روی قیمت این کالاها منتقل خواهند کرد. این همان چیزی است که در نهایت خود را در قالب افزایش PPI و CPI نشان می‌دهد.

فکر می‌کنید که در حال حاضر انتظارات تورمی که درخصوص افزایش نرخ ارز وجود دارد، چه تاثیری روی بازارها از‌جمله بازار سرمایه خواهد داشت؟

به نظرم نرخ ارز و تغییرات آن در ماه‌های پیش رو ‌یک مساله کلیدی در تحلیل شرایط فعلی است. در مقطع کنونی بر خلاف آن چیزی که گفته می‌شود افزایش نرخ ارز نمی‌تواند در کوتاه مدت به افزایش قیمت سهام منتهی شود. بنابراین صرفا رشد قیمت دلار بازار سرمایه را با افزایش قیمت مواجه نخواهد کرد. همانطور که پیش‌تر اشاره شد، جهش قیمت سهام در ماه‌های نخست سال جاری بازدهی فراتر از انتظار را پدید آورد که متناسب با افزایش قیمت ارز نبود. از این رو می‌توان گفت که رابطه علیت در اینجا معکوس است، به این معنا که فشار تورمی از ناحیه بازار سرمایه به اقتصاد وارد می‌شود. افزایش نرخ ارز نمی‌تواند تاثیر مثبت بر روند پیشروی بازار سرمایه بگذارد. اگر در این خلال رشد قیمت نیز در بازار سهام دیده شود به احتمال زیاد به دلیل دخالت و حمایت‌های دولت است. اما افزایش انتظاری قیمت ارز می‌تواند در ماه‌های پیش رو منجر به رشد قیمت کالاها و دارایی‌های سرمایه شود. باید توجه داشت که یکی از واردات کشور کالاهای واسطه‌ای و مواد اولیه است که در تولید کالای نهایی استفاده می‌شود. صعود قیمت آنها به بیشتر شدن قیمت کالای نهایی که به دست مصرف‌کننده می‌رسد منجر خواهد شد. از طرفی باید توجه داشت که افزایش نرخ ارز در کنار رشد قیمت سهام یکی از عوامل شکل‌دهنده انتظارات تورمی است.

مضاف بر آنکه رشد بالای نقدینگی همچنان ادامه‌ دارد. به عبارت دیگر تمامی عوامل تورم زا در حال حاضر در اقتصاد کشور به شکل پایدار وجود دارند. فکر می‌کنم که تنها راه حلی که در کوتاه مدت می‌توان از آن بهره گرفت افزایش نرخ بهره است که آن هم از سوی بانک مرکزی به‌صورتی محافظه‌کارانه پیگیری می‌شود. در شرایط فعلی این راهکار نیز به‌صورتی بسیار کند انجام می‌شود و ملاحظات دولت سبب شده تا شاهد افزایش قابل توجه نرخ بهره نباشیم. با توجه به عوامل یاد شده سخت به‌نظر می‌رسد بانک مرکزی بتواند به طریق یاد شده نرخ تورم را به هدف‌گذاری ۲۲ درصدی برساند.

آیا دولت می‌تواند به‌صورت دستوری قیمت سهام را افزایش دهد و با ایجاد اجبار برای حقوقی‌ها از این طریق به تداوم روند صعودی کمک کند؟

من اصلا با اینکه دولت به‌صورت دستوری و با دخالت بخواهد روند صعودی در بازار سرمایه را تداوم بخشد موافق نیستم. فکر می‌کنم که اصلاح بازار باید به شکل طبیعی و به دور از مداخله دولتی تداوم پیدا کند. البته باید توجه داشت که دولت از طریق ابزار‌هایی که دارد می‌تواند جلوی ریزش شدید قیمت‌ها را بگیرد و مانع از آن شود که کاهش قیمت سهام با شیبی تند تداوم پیدا کند. فکر می‌کنم که آثار تورمی مورد انتظار از بازار سرمایه در صورتی که افت قیمت سهام با شدت کمتری تداوم یابد تا حدودی کنترل خواهد شد. بدون شک اینکه بخش بزرگی از نمادهای بازار سرمایه روز به روز با ریزش ۵ درصدی مواجه شوند می‌تواند برای بازار و اقتصاد کشور تا حدودی خطرناک باشد. بنابراین افت قیمت‌ها در صورت تداوم باید به گونه‌ای پیش برود که آثار مثبت آن بر آثار منفی چربش داشته باشد.

 

راهکار بازگشت تعادل به بورس

بورس؛ از دخالت دولتی تا حمایت دستوری