باز کردن مرزها

مشاهده اینکه دانشجویان ترجیح می‌دهند موارد عمومی بیشتری را فراگیرند به‌جای اینکه دارای اعتبار حرفه‌ای باشند؛ ما را مجبور می‌کند با دقت بیشتری در مورد چگونگی بازگرداندن حسابداران بالقوه به چنین موضوعاتی فکر کنیم. افزون بر آن، این حرفه باید مسیرهای ورود به خود را مدیریت کند به‌گونه‌ای که درها خیلی زود بسته نشوند و مسیرهای جایگزین به دلیل فقدان جذابیت موانعی را برای ورود ایجاد نکنند. فراتر از باز نگه داشتن درها، مهم‌ترین چالش و فرصت برای حسابداری این است که چگونه باید درباره شناخت، مشخصات و تعریف «حسابدار» بازنگری کنیم به‌طوری‌که ضمن نگاه به آینده، نقش متمایز و حرفه‌ای آن را نیز حفظ کنیم؟ از لحاظ فنی، مدل آینده باید آنچه را که «معمای آن‌چنان باریک و آن‌چنان عریض» نامیده می‌شود، برآورده کند. به‌طور خاص، تعریف «حسابدار» باید به‌اندازه کافی محدود باشد تا‌ بتواند تمایز مشخصی بین آنچه را که حسابدار است و آنچه حسابدار نیست، حفظ کند، درعین‌حال به‌اندازه کافی گسترده باشد که بتواند نقش‌ها و مشاغل غیر‌سنتی که اکنون وظایف حسابداری را انجام می‌دهند نیز در برگیرد. کسب رضایت و برآورده کردن هر دو هدف در عمل بسیار دشوار است.

با در نظر گرفتن این سه مورد، نهادهای حرفه‌ای حسابداری باید نه‌تنها مسیرهای تحصیل بلکه دسته‌های عضویت را نیز در نظر بگیرند. در اینجا تنش‌ها و تناقض‌هایی وجود دارد که می‌تواند ما را عقب نگه دارد.

قواعد و ضوابط عضویت در یک نهاد حرفه‌ای غالبا برای هر دو گروه اعضا‌(کسانی که موفق به گذراندن آزمون و کسب شایستگی‌های لازم شده‌اند) و غیر اعضا‌(کسانی که موفق به عبور از مسیر عضویت نشده‌اند) کاربرد دارد. ممیزه اصلی برنامه‌های صدور گواهینامه حرفه‌ای بین کسانی که آن را اخذ کرده‌اند و کسانی که آن را اخذ نکرده‌اند، مربوط به آزمون ارزیابی شایستگی آن دو گروه است؛ یعنی شایستگی گروه اول مناسب ارزیابی‌شده و گروه دوم چنین نبوده است. با توجه به اینکه حسابداری به‌سرعت الزامات خود را گسترش و تغییر می‌دهد، باید سوال کنیم که آثار این امر بر نحوه آموزش و آماده‌سازی بهترین حسابداران برای آینده‌ای که کاملا متفاوت خواهد بود؛ چگونه است؟

اول، ما باید نیاز اساسی برای یادگیری همیشگی‌(زگهواره تا‌ گور دانش بجوی یا یادگیری در تمام طول عمر) در همه رشته‌ها و روش‌ها را بپذیریم. پذیرش این موضوع به‌تدریج باعث فرسایش مدل سنتی آموزش اجباری‌(شامل تحصیلات دوره متوسطه، کارشناسی، کارشناسی ارشد، استخدام و اشتغال) می‌شود. اگر حسابدار آینده دائما خود را بازاختراع کند، پس آموزش آنها در چه مرحله‌ای کامل می‌شود؟ این سوال، به‌خودی‌خود این سوال را در مورد عضویت ایجاد می‌کند: در آینده چگونه مهارت‌های لازم برای یک حسابدار که این مهارت را باید در طول یک سفر کسب کند و نه الزاما در یک مقصد خاص، بر عضویت او تا‌ثیر می‌گذارد؟

به‌عبارت ساده‌تر: با توجه به ضرورت «همیشه یادگیری»، «یادگیری در تمام عمر» یا «زگهواره تا‌ گور دانش بجوی»، عضویت حسابداران در نهادهای حرفه‌ای در آینده چگونه خواهد بود؟

به بیان عملی‌تر در صورت تحقق چنین امری، منافع زیادی برای حرفه، تجارت و اقتصاد برای دانشجویانی که دارای شایستگی در حوزه‌هایی از قبیل تجارت، امور مالی، بازرگانی، اقتصاد، بانکداری، فناوری، مهندسی، حقوق و... دارند متصور است. درحالی‌که در رویکرد سنتی که این شایستگی‌ها صرفا تا‌ زمان عبور از آزمون‌های پذیرش در آزمون‌های نهادهای حرفه‌ای‌(مثل حسابدار رسمی) محدود می‌شد، منافع بسیار محدودتری خواهد داشت. در حقیقت به‌‌رغم تا‌کید استانداردهای حرفه‌ای بر حفظ صلاحیت و شایستگی، وضعیت احراز این شایستگی‌ها در دوره بعد از عضویت در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

دوم، چه چیزی باید دائمی و چه چیزی باید موقتی باشد و چه موقع باید اقدام کرد؟ «اگر الزامات فنی توسط نرم‌افزار ارائه می‌شود»، «اگر مهارت‌های اساسی کمتر بنیادی هستند و بیشتر بخشی از ابزار پشتیبانی کمک به نقش یا شغل انجام‌شده است»، «اگر مهارت‌های کسب‌وکار بیش از صلاحیت‌های فنی محض برای ایجاد ارزش‌افزوده کارآمد هستند»، پس چه موقع و چگونه و به چه ترتیب می‌توان حسابداران آینده را برای این شرایط آماده ‌کنیم؟ آیا بعد از صدور گواهینامه باید تخصص فنی در امور مالیاتی، حسابرسی، حسابداری مدیریت و موارد دیگر کسب شود یا خیر؟

پاسخ به این سوالات آسان نیست زیرا در قلب ماهیت و تعریف حرفه حسابداری قرار دارد. خطر این است که ایده «حسابدار» چنان رقیق‌شده و مرزهای بین حسابداری و سایر حوزه‌های حرفه‌ای چنان متداخل شده باشد که شناسایی این حرفه سخت شده باشد. درحالی‌که یکی از مولفه‌های اصلی هر حرفه‌ای داشتن مرزهای جدا (شامل اصول و ضوابط حرفه‌ای؛ آموزش‌های و شایستگی‌های مورد انتظار و استقلال) از حرفه‌های هم‌جوار یا دیگر حرفه‌ها‌ است.

سوم و در پاسخ به این سوالات، این است که حرفه حسابداری را باید به‌جای تدوین اهداف خود حول الگوی کارآموزی بر حول مدل جامعه عملی بازتعریف و بازنگری کنیم؛ یعنی از وزن الگوی اول کاسته و بر وزن مدل دومی بیفزاییم. در این راستا، تعدادی از عناصر اصلی وجود دارد که باید پرورش یابند و تعریف شوند. در آغاز، چالش‌هایی که با آنها روبه‌رو هستیم به‌وضوح مربوط به وجود ابهام و عدم قطعیت درباره صفات، شخصیت یا اخلاق حرفه است.

برای اثبات آنها در آینده، ماموریت توافق شده آن چیست؟ هدف و ارزش‌های مشترک آن چیست؟ و مهم‌تر از همه، چه نیاز فوری برای چنین افراد حرفه‌ای وجود دارد؟ از زمان کاهش اعتماد عمومی نسبت به رفتار اخلاقی و درستکاری بسیاری از نهادهای خصوصی و دولتی ما، تشخیص این مساله دشوار شده است.

 

ویژگی‌های ماندگار هر جامعه یا نهادی که در عمل به درجه بلوغ رسیده است؛ آزادی آن حرفه در بازاندیشی از خود، زیر سوال بردن مربوط بودن خود و آمادگی آن برای تجدید نسل، بازتولید و نوسازی است. محرک‌های مورد دوم باید از DNA‌ای تهیه شوند که به دنبال بهبود مستمر، تعهد به تغییر و ثابت‌قدم بودن و نشان دادن تعهد به ارزش‌ها است. وقت آن است که درها را بگشاییم و از اعضای شایسته آن جامعه استقبال کرده و حسابداری را به‌عنوان یک حرفه، برای به نسل‌های بعدی حفظ کنیم.

- منبع: این مقاله در ۱۰ فوریه سال ۲۰۲۱ (۲۲ بهمن ۱۳۹۹) در تا‌رنمای آی‌فک (فدراسیون بین‌المللی حسابداران) درج‌شده است.