همان‌طور که مشاهده کردیم بعد از چند اتفاق در حوزه‌های اقتصادی و بین‌المللی روند نزولی در این بازار، شاخص را به زیر یک‌میلیون و ۴۰۰ هزار واحد رساند تا در هفته‌های گذشته موج جدیدی از ناامیدی در بازارسهام حکمفرما شود. عقب‌‌‌‌‌‌نشینی نماگر اصلی بورس تهران از ‌ماه پایانی تابستان در حالی آغاز شد که تحلیلگران، گشایش‌‌‌‌‌‌های اقتصادی، بهبود روند سرمایه‌‌گذاری و خروج کشور از شرایط کرونایی را عوامل اثرگذار بر بهبود عملکرد صنایع عنوان می‌کردند‌ اما نه‌تنها این محرک‌‌‌‌‌‌ها برای عبور از بحران فعلی محقق نشد، بلکه صنایع تحت‌تاثیر چالش‌‌‌‌هایی از جمله قطعی‌های برق و دستورالعمل‌های لحظه‌ای برخی سیاستگذاران در مورد نرخ دستوری صنایع تصویر نامطلوبی از خود به نمایش گذاشتند. در چنین شرایطی مذاکرات برجامی و به‌تبع آن پیروی نرخ دلار از نتیجه مذاکرات، عملکرد بازار سرمایه را زیرسوال برده است. بر همین اساس شاهد قفل داد و ستد‌ها در طرف تقاضا هستیم. از طرفی هرچه قیمت دلار افزایش می‌یابد، بازار سهام به‌دنبال جو منفی حاکم بر بازار میلی برای صعود ندارد. گرچه بسیاری از تحلیل‌ها از امکان توافق در مذاکرات و احتمال کاهش قیمت دلار حکایت می‌کند اما آنچه مسلم است این عوامل در عین اثرگذاری بر روند بازار سهام نمی‌تواند مسیر حرکتی معاملات را در دست بگیرد. با این اوصاف چرا بازار سرمایه نمی‌تواند به بازگشت سرمایه‌گذاران امیدوار باشد؟ واقعیت امر این است که برای سرمایه‌گذاران مسجل‌شده که تعیین نتیجه مذاکرات و قیمت دلار نمی‌تواند سیگنالی مثبت برای سرمایه‌گذاری بورسی باشد، گرچه سرمایه‌گذاران خرد بازار نیز بر مقطعی‌بودن این وضعیت صحه می‌گذارند اما عوامل دیگری که به آن اشاره خواهد شد، بازگشت بازار به روند تعادلی را به تعویق خواهند انداخت. مشکل جدی بازار در این روزها عدم‌ورود پول هوشمند است. پول‌‌هایی که از ترس سیاستگذاری‌های بی‌پشتوانه ممکن است به جای بازار سهام وارد سایر بازارهای سرمایه‌گذاری شوند. به هر روی با توجه به این وضعیت باید انتظارداشت روزهای پرنوسان تالار شیشه‌‌‌‌ای ادامه یابد. رفتارهای ضد‌ونقیض سیاستگذار در ‌ماه‌های اخیر ابهامات بازار سرمایه را دوچندان کرده است به‌طوری‌که نمی‌توان هم شاهد اجرای دستورات شبانه سیاستگذار و هم در جست‌وجوی ثبات و رشد قیمت‌ها در این بازار باشیم.