بورس در اندیشه وین

در سمت مقابل اما فقدان انگیزه خریداران موجب شده نوسانات فرسایشی بازار در یک محدوده قیمتی مشخص ادامه یابد. به این ترتیب، با ثبت بازدهی در محدوده ۴‌درصد از ابتدای سال، پس از ثبت رکورد رویایی جهش ۱۵۵‌درصدی در سال ۹۹، بورس تهران این بار در قعر جدول سودآوری در بین دارایی‌‌‌های رقیب قرار گرفته است. در همین حال، نگاه اکثر فعالان بورس و سایر سرمایه‌گذاران به دور هشتم مذاکرات هسته‌‌‌ای در وین دوخته شده؛ جایی که خوش‌بینی‌ها به امکان حصول توافق و رفع تحریم‌ها در کوتاه‌مدت افزایش یافته است. زمستان ۹۴ نیز تالار شیشه‌‌‌ای در وضعیتی مشابه قرار داشت و پس از حدود ۲ سال افت فرسایشی، خروج سرمایه‌‌‌های حقیقی، نزول ارزش دادوستدها به کف دوساله و ناامیدی بورس‌‌‌بازان، با اجرایی شدن توافق برجام و منتفع شدن اقتصاد ایران از رفع تحریم‌ها، شاهد واکنش خلاف انتظار بورس در کوتاه‌مدت بودیم و شاخص کل در یک بازه زمانی ۳‌ماهه از اوایل دی ماه ۹۴ تا اوایل فروردین ۹۵ بیش از ۳۳‌درصد رشد کرد و یکی از بهترین دوره‌‌‌های رونق کوتاه‌مدت را به ثبت رساند. حالا باید دید آیا این تجربه شیرین بار دیگر تکرار می‌شود؟

  الگوی مذاکراتی بورس

در حالی که گمانه‌زنی از جریان مذاکرات احیای برجام به سمت مثبت سوق پیدا کرده، اهالی بازار سرمایه نیز در اندیشه ارزیابی نتایج توافق احتمالی بر وضعیت بورس هستند. تجربه مشابه این رویداد در گذشته به زمان آغاز اجرای برجام اولیه در اوایل زمستان ۹۴ بازمی‌گردد که از جهاتی با شرایط کنونی شباهت دارد. در آن زمان، بازار سهام پس از حدود دو سال افت فرسایشی ناشی از ترکیدن حباب قیمت‌ها بیش از یک‌سوم ارزش خود را از دست داده بود. علاوه بر این، بخش عمده پول حقیقی وارد شده در فاز رونق قبلی (نیمه دوم ۹۱ و ۹ ماه اول ۹۲) از بازار سهام خارج شده بود. همچنین ارزش معاملات روزانه به کف ۲ساله سوق یافته بود و امید فعالان بازار به احتمال رونق در کوتاه‌مدت به حداقل رسیده بود. در این فضا، اجرای توافق برجام که از مدت‌ها پیش نیز مدنظر بود، اعلام شد و اقتصاد ایران به طور رسمی وارد دوره انتفاع از رفع تحریم‌ها شد. واکنش کوتاه‌مدت بورس برخلاف انتظار بسیاری از سرمایه‌گذاران در آن زمان کاملا مثبت بود، تا جایی که شاخص کل در یک بازه زمانی ۳ماهه از اوایل دی ماه ۹۴ تا اوایل فروردین ۹۵ بیش از ۳۳‌درصد رشد کرد و یکی از بهترین دوره‌‌‌های رونق کوتاه‌مدت را به ثبت رساند. در حال حاضر نیز بورس تهران پس از ترکیدن حباب سال گذشته و از دست دادن بیش از یک‌سوم از ارزش خود و غلبه ناامیدی در میان سرمایه‌گذاران، در آستانه تحول سیاسی از جنس رفع تحریم‌ها قرار گرفته است. از این منظر، این امکان وجود دارد که برخلاف تصور اکثریت، اعلام توافق هسته‌ای زمینه را برای بهبود شرایط بازار به‌ویژه در صنایع کمتر مرتبط با نرخ ارز و گروه‌‌‌های مرتبط با کالاهای مصرفی و خدمات فراهم آورد؛ وضعیتی که در صورت تحقق می‌تواند در سطح شاخص کل هم زمینه‌ساز یک رالی کوتاه‌مدت باشد.

  به سمت یکسان‌سازی ارز؟

اخیرا رئیس سازمان برنامه و بودجه از حذف نظام دو نرخی ارز در سال آینده خبر داده است. همزمان، افزایش ۷‌درصدی نرخ ارز در سامانه نیما و ورود به کانال ۲۵‌هزار تومان و کاهش حدود ۷‌درصدی دلار در بازار آزاد و ورود به کانال ۲۸‌هزار تومان موجب شده احتمال تحقق این وعده در ماه‌‌‌های آتی قوت گیرد. در همین حال، قیمت فروش دلار در سامانه سنا در محدوده ۲۷‌هزار تومان است که می‌تواند به عنوان یک هدف میانه برای تحقق ارز تک نرخی مدنظر باشد. نکته جالب توجه این است که همگام با افزایش نرخ سامانه نیما، قیمت ارز آزاد در مسیر کاهشی قرار گرفته که بار دیگر اصول مبرهن علم اقتصاد مبنی بر آثار مثبت حذف سیاست‌های دستوری بر تعدیل قیمت‌های غیررسمی و کاهش جذابیت بازار سیاه را یادآور می‌شود.

در این شرایط، امکان گشایش اقتصادی از ناحیه مذاکرات سیاسی در کنار بالا بودن قیمت‌های نفت و مشتقات انرژی در سطح جهان موجب می‌شود تا امکان حفظ ثبات ارزش ریال در افق سال آینده برای سیاستگذاران اقتصادی به‌رغم مشکلات دیگر شامل کسری بودجه و رشد نقدینگی و... کار دشواری نباشد. از منظر بازار سرمایه نیز هرچند تعدیل انتظارات تورمی و ایجاد چشم‌‌‌انداز ثبات ارزی در نگاه اول برای سودآوری صادرکنندگان بزرگ و کالامحور پیام مثبتی ندارد اما به باور برخی کارشناسان، رشد ۱۰‌درصدی نرخ ارز در سامانه نیما از سطوح کنونی در کنار حذف هزینه‌‌‌های مرتبط با تحریم در حوزه صادرات و حمل‌ونقل کالاها می‌تواند منجر به محافظت از حاشیه سود فعلی شرکت‌ها در سال آینده با فرض ثبات سایر متغیرها شود.

  زمانی برای تعدیل دامنه نوسان

یکی از معضلات دیرینه معامله‌گران در بورس تهران که حدود ۲دهه پابرجا بوده عبارت از تشکیل صف‌های خرید و فروش یعنی انباشت تقاضا در دو انتهای محدوده نوسان به صورت روزانه و نیز وجود مفهومی به نام حجم مبنا برای تعیین قیمت پایانی سهام است. پدیده صف‌نشینی، علاوه بر اختلال مهمی که در روند عادی معاملات ایجاد می‌کند، تبدیل به محملی برای تشدید احساس‌محوری در تصمیم‌گیری و کمرنگ شدن نقش تحلیل‌گری مالی و تقویت شایعه‌پردازی و سفته‌بازی بر سهام کوچک‌تر می‌شود. به این ترتیب، به هنگام تشکیل صف‌‌‌های خرید، سرمایه‌گذاران بعضا بدون داشتن تحلیل دقیق از اوضاع و شرایط شرکت‌ها به صف‌‌‌ تقاضا می‌پیوندند. در صف‌های فروش نیز سرمایه‌گذاران از ترس قفل شدن معاملات و افت بیشتر قیمت، درخواست خود را در صف قرار می‌دهند و خریداران هم با درگیر شدن در نوعی ترس روانی برای تصمیم‌گیری، عقب نشسته و در نهایت همین دینامیسم منجر به تشدید روند نزولی می‌شود. در ادوار مختلف، هیات‌مدیره و روسای وقت سازمان بورس تلاش‌های اولیه برای تعدیل دامنه نوسان و حجم مبنا به خرج داده‌اند که البته هیچ‌گاه به یک اقدام منسجم و معنادار در عمل تبدیل نشده است. در روزهای اخیر، بار دیگر شایعاتی مبنی بر افزایش تدریجی یک‌درصدی در دامنه نوسان شنیده می‌شود.

براین اساس، در گام اول گفته شده دامنه نوسان روزانه به مثبت و منفی ۶درصد خواهد رسید. امید است با پیگیری شجاعانه این تصمیم و تسری آن به سمت اعمال دامنه‌های بزرگ‌تر، یکی از معضلات دیرینه بازار سهام ایران در زمینه معاملات و جهت‌دهی به رفتار سرمایه‌گذاران برطرف شود تا از این رهگذر، گامی مهم از منظر تطبیق مقررات حاکم بر معاملات بورس تهران به سمت استانداردهای بین‌المللی برداشته شود.