سال ۹۷ بود که وامی ۱۰‌میلیون‌تومانی گرفتیم. با آن پول نمی‌شد عروسی گرفت. چند وقت بعد همه‌جا برای سرمایه‌گذاری در بورس تبلیغ می‌شد. حتی رئیس دولت هم مردم را به سرمایه‌گذاری در بورس تشویق می‌کرد. آن پول را با دیگر پس‌اندازی که داشتیم، در بورس سرمایه‌گذاری کردیم اما حالا از آن پول هیچی نمانده است. ما به حرف دولت و مسوولان آن زمان گوش کردیم اما حالا نه‌تنها نتوانسته‌ایم عروسی بگیریم، بلکه اصل پول خودمان را هم نداریم.

  وقتی بورس در کشورمان تبدیل به یک بازار سیاسی شده است، چرا باید بار دیگر حتی اگر اوضاع و احوالش خوب باشد در آن سرمایه‌گذاری کرد؟ اتفاقی که در سال‌۹۹ و سال‌های بعد از آن با وجود دعوت دولت از مردم برای سرمایه‌گذاری در بورس افتاد، نشان داد که نگاه سیاستگذاران به بورس، نه به‌عنوان یک بازار سرمایه ‌برای مردم بلکه بازاری برای بهبود اوضاع بودجه و نشان دادن عملکردشان است، پس طبق این موضوع و اتفاقاتی که در گذشته برای بورس افتاده است، دیگر نمی‌توان به بورس برای سرمایه‌گذاری اعتماد کرد، چراکه هر لحظه احتمال دستکاری و دخالت چشمگیر در این بازار سرمایه وجود خواهد داشت.

  در رسانه‌ها مدام افزایش قیمت نان و ماکارونی را به جنگ اوکراین و قاچاق آرد ربط می‌دهند اما واقعیت این است که دولت در تامین هزینه‌های جاری کشور با مشکل روبه‌رو است، اما این دلیل نمی‌شود که این موضوع را بهانه افزایش قیمت برای جلوگیری از قاچاق پوشش بدهد. کنترل مرز و جلوگیری از خروج کالای قاچاق منطقی‌تر از افزایش قیمت و فشار به مردم است. چرا نمی‌خواهید بپذیرید راه برون‌رفت از بحران، مذاکره و حصول نتیجه است؟ حالا ممکن است چند وقتی هم اوضاع بورس را خوب کنند تا دوباره جذب سرمایه انجام شود و در نهایت همان اتفاقی که در دولت گذشته برای سرمایه مردم افتاد، به بار بنشیند. پوچ شدن سرمایه‌ها.