چرخی در قرون وسطا

  کافه شُد

میرزای شیرازی

به پیشنهاد یکی از دوستان با دوستان، رفتیم کافه شد؛ نمای بیرون کافه یک دیزاین وینتیج (نوستالژیک) داشت و ورود به کافه رو هیجان‌انگیز می‌کرد به‌ویژه که دربش هم خیلی بلند و باشکوه بود. کافه شد کافه‌ای که برای صدا زدن گارسون باید یه زنگ قدیمی که رو میز بود رو به صدا درمی‌آوردیم، آشپزخونه و سرویس بهداشتی و چند تا میز و صندلی طبقه بالا بود. کافه‌ای با ظاهری جذاب که انگار مربوط به قرون وسطی باشه و وقتی می‌شینی مایلی ۱۰ دقیقه‌ای اطراف رو دید بزنی و لذت ببری. هر گوشه از کافه یک چیزی برای تزیین گذاشته بودن و هر یک چیز کلی جذاب بود و گاهی دلت می‌خواست پاشی بری از نزدیک نگاهش کنی.  وقتی مهماندار بالاخره اومد از ما سفارش بگیره کتابی از ویل دورانت به ما داد به‌عنوان منو! جالب بود چندصفحه اول کتاب منو بود. یکم سنگین بود وزنش و غیرعادی هم به‌نظر می‌اومد، اما در عین حال ایده متفاوتی بود.  ما سفارش دادیم و خیلی طول کشید سفارشمون بیاد. رفتار مهماندار از همون ابتدا توجه منو جلب کرد، سن کم، رفتار بی‌تجربه و کاملا نامناسب با شغلشون؛ وقتی ازشون درخواست کردیم میشه آب بیارید گفتن: آره! مثل یک لطفی که ما باید ممنون می‌بودیم. پاستای یکی از بچه‌ها انقدر دیر اومد که نمی‌خواست قبول کنه! مهماندار با تعجب نگاه می‌کرد و می‌گفت کافه شلوغه! دوست من هم می‌گفت سیر شدم و دیگه نمی‌خوام. کاملا درک می‌کردم که مهماندار عصبی و منزجر شده بود و کم مونده بود گریه‌اش بگیره، انگار براش سخت بود شنیدن دستور و بعد سفارش دادن‌های ما رو مثل دستور می‌دید. و اما بگذریم که من حین تجربه کردن اون اتفاق خیلی دیگه تمایلی به رفتن به اون کافه نداشتم ولی می‌دونم که بعضا ما به‌عنوان مشتری به بد موقعی می‌خوریم که شاید مدیر اونجا گارسونش رو از دست داده و گارسون جدیدش تو مرحله آزمایشه و بعد دو هفته واقعا نفر خو‌بی جایگزین بشه. به شخصه فکر می‌کنم ما به‌عنوان مشتری باید تلاش کنیم که کمی هم صاحب کسب رو درک کنیم. و اما سفارش‌هامون: یه چایی سفارش دادیم چایی سبز با عسل و لیمو. بسیار خوشمزه و به‌عنوان چایی همه چیز تمام بود. با قوری شیشه‌ای و استکان‌های باریک سرو شد که اونم خیلی شیک و خوش ظاهر حق مطلب رو ادا کرد. بعد سالاد داشتیم که خیلی معمولی بود و این معمولی هم می‌تونه محتوا معمولی ولی ترکیب خوب باشه، می‌تونه کلا بسیار معمولی باشه که این از نوع دوم بود. پاستا که اون هم معمولی بود، یعنی یک پاستایی بدون داشتن هیچ ستاره و شاید لطف من می‌تونه اینو برسونه که بگم در ظرف خوش رنگی سرو شد و آب پرتقال هم خوب نبود و انگار خیلی طبیعی نبود (چون آب پرتقال طبیعی سفارش داده بودیم) ازشون صورت‌حساب خواستیم با تعجب نگاه کردن که صورت‌حساب واسه چی تونه؟ کمی بعد دست‌نوشته صورت‌حساب رو برامون آوردن. قیمت‌ها منطقی بود.