سرانجام نیک مرد نیکنام

شاید تا همین چند سال پیش کمتر کسی از ایرانیان نام سپنتا نیکنام را شنیده بود یا چنین فردی را می‌شناخت. اما وقتی شهروندان شهری کویری تصمیم گرفتند این مدیر جوان را به‌عنوان عضوی از شورای شهر خود انتخاب کنند و به او رای دادند، سرنوشت دیگری رقم خورد و طی مدت کوتاهی سلسله تصمیم‌هایی از جانب نهادهای مختلف این نام شناخته‌نشده را به مطالبه‌ای عمومی بدل کرد که بخش اعظم ایرانی‌ها پیگیر شرایط و سرنوشت او شدند. ماجرا با تذکری از سوی آیت‌الله جنتی، رئیس شورای نگهبان درباره حضور اقلیت‌های مذهبی در شوراهای شهر کلید خورد و در نهایت با انتشار خبر جلوگیری از حضور سپنتا نیکنام، اقلیت زرتشتی در شورای شهر یزد بالاگرفت. بارها تکلیف نیکنام بین قوا و نهادهای مختلف دست به دست شد و روزهای بیم و امید برای این چهره حالا شناخته‌شده آغاز شد. از طرفی حضور پررنگ طبقه متوسط در فضای مجازی و پیگیری مداوم ماجرای نیکنام در این شبکه‌ها نیز تاثیر بسزایی در «ترند» و داغ شدن اخبار مرتبط با او در جامعه شد. از طرف دیگر چهره‌های سیاسی نزدیک به دولت و برخی از اصلاح طلبان و حتی اصولگرایان نیز پیگیر کار نیکنام شدند. کار به جایی کشید که حتی چهره‌هایی چون سلیمی نمین و احمد توکلی نیز در حمایت از سپنتا لب به سخن گشودند. نماینده‌های مجلس نیز در این میان نقش مهمی را ایفا کردند و با فشار سیاسی پیاپی و پیگیری مداوم حقوق این عضو شورای شهر در نهایت باعث شدند تا حکم نهایی صادر شده و آخرسر سپنتا از این چرخه عجیب موفق بیرون آمد. هرچند این روزها این بحث داغ شده است که آیا به واقع سرانجام نیکنام موفقیت بود؟ اینکه حق طبیعی کسی را که در نهادی انتخابی و غیر سیاسی رای لازم را آورده با هزاران ماجرا و دعوا و کنش سیاسی به او بدهند یک موفقیت است؟ یا صرف اینکه موضوع ساده‌ای اینچنین به یکی از بحران‌های سیاسی اجتماعی کشور بدل شد، یک عقب‌گرد در حکمرانی و دموکراسی است؟ حالا باید دید که سپنتای بعدی جامعه ایران که خواهد بود و با او این بار چگونه رفتار خواهد شد.